English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to count U بشماره مردم یا سپاهی لشگر نگاه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
soldiers U سپاهی سربازی کردن
soldier U سپاهی سربازی کردن
to outflank an army U گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
corpsman U سپاهی
troopers U سپاهی
trooper U سپاهی
sepoy U سپاهی
legionary U سرباز سپاهی
trouper U عضو دسته نمایش دهندگان سپاهی
democracies U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracy U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
plebiscite U مردم خواست رای قاطبه مردم
popular U مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscites U مردم خواست رای قاطبه مردم
arose U لشگر
corps U لشگر
armies U لشگر
rearguard U پس لشگر
army U لشگر
division U لشگر
divisions U لشگر
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
intradivision U در داخل لشگر
vanguard U پیش لشگر
division engineer U مهندسی لشگر
division artillery U توپخانه لشگر
division commander U فرمانده لشگر
to never let yourself get to thinking like them <idiom> U نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
division engineer U یکان مهندسی لشگر
division support command U فرماندهی پشتیبانی لشگر
division support area U منطقه پشتیبانی لشگر
panzer U لشگر زرهی المانی
airial division U لشگر محمول هوایی
rear barrier U حد عقب سپاه یا لشگر
intradivision U داخل لشگری داخله لشگر
foray U پیشتاز لشگر گروه یورتچی
forays U پیشتاز لشگر گروه یورتچی
look at me U بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
rub shoulders with others U با مردم امیزش کردن
home rule U حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
To be a good mixer. U با مردم خوب جوشیدن ( معاشرت کردن )
to crib U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to plagiarize U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to make friends [to make connections] U رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
stares U رک نگاه کردن
leered U نگاه کج کردن
see U نگاه کردن
squints U چپ نگاه کردن
sees U نگاه کردن
squint U چپ نگاه کردن
squinted U چپ نگاه کردن
stare U رک نگاه کردن
stared U رک نگاه کردن
regard U نگاه کردن
dirty look <idiom> U چپ چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look. U چپ چپ نگاه کردن
to set eyes on U نگاه کردن
to look on with U نگاه کردن
regards U نگاه کردن
regarded U نگاه کردن
leer U نگاه کج کردن
eyes U نگاه کردن
eye U نگاه کردن
eyeing U نگاه کردن
to dwell on U نگاه کردن
eying U نگاه کردن
squinny U کج کج نگاه کردن
to look daggers U چپ چپ نگاه کردن
leering U نگاه کج کردن
to watch U نگاه کردن
leers U نگاه کج کردن
ogles U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogling U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
intermediate area U منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
population U تعداد مردم مردم
populations U تعداد مردم مردم
to make [commit] a faux pas U اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
gaze U خیره نگاه کردن
to stael a look U دزدانه نگاه کردن
gazed U بادقت نگاه کردن
gazed U خیره نگاه کردن
gaze U بادقت نگاه کردن
gapes U خیره نگاه کردن
to look at somebody askance U به کسی چپ چپ نگاه کردن
gaping U باشگفتی نگاه کردن
gazes U خیره نگاه کردن
gaped U باشگفتی نگاه کردن
gaping U خیره نگاه کردن
gloat U خیره نگاه کردن
look U نگاه کردن نگریستن
looked U نگاه کردن نگریستن
looks U نگاه کردن نگریستن
gazing U بادقت نگاه کردن
to have a look at something U بچیزی نگاه کردن
gazing U خیره نگاه کردن
stares U خیره نگاه کردن
gloated U خیره نگاه کردن
gazes U بادقت نگاه کردن
gape U باشگفتی نگاه کردن
gloating U خیره نگاه کردن
gloats U خیره نگاه کردن
gape U خیره نگاه کردن
stared U خیره نگاه کردن
gaped U خیره نگاه کردن
to look a bout U بهر سو نگاه کردن
stare U خیره نگاه کردن
pry U فضولانه نگاه کردن
peek U زیرچشمی نگاه کردن
pry U بادقت نگاه کردن
pries U فضولانه نگاه کردن
pries U بادقت نگاه کردن
pried U بادقت نگاه کردن
to look through ones fingers U نگاه دزدانه کردن
gapes U باشگفتی نگاه کردن
to look at each other U به یکدیگر نگاه کردن
thumb one's nose <idiom> U با تنفر نگاه کردن
peeks U زیرچشمی نگاه کردن
peeking U زیرچشمی نگاه کردن
glow U نگاه سوزان کردن
glowed U نگاه سوزان کردن
look about U بهر سو نگاه کردن
to look behind U پشت سر را نگاه کردن
to look down U با نگاه مطیع کردن
to look forward U نگاه کردن انتظارداشتن
to make eyes at U عاشقانه نگاه کردن
skews U منحرف کج نگاه کردن
look up U نگاه کردن مراجعهای
skewing U منحرف کج نگاه کردن
skew U منحرف کج نگاه کردن
peering U با دقت نگاه کردن
peered U با دقت نگاه کردن
peer U با دقت نگاه کردن
to run through U نگاه اجمالی کردن در
glows U نگاه سوزان کردن
peeked U زیرچشمی نگاه کردن
squinny U زیرچشمی نگاه کردن
glowered U خیره نگاه کردن
glared U خیره نگاه کردن
glim U نگاه اجمالی کردن
goggled U چپ نگاه کردن گشتن
gawking U احمقانه نگاه کردن
gawks U بی خیال نگاه کردن
glowering U خیره نگاه کردن
glower U خیره نگاه کردن
glare U خیره نگاه کردن
gawks U احمقانه نگاه کردن
glares U خیره نگاه کردن
goggle U چپ نگاه کردن گشتن
glowers U خیره نگاه کردن
gawk U احمقانه نگاه کردن
pried U فضولانه نگاه کردن
gorgonize U خیره نگاه کردن
keek U نگاه دزدانه کردن
gawk U بی خیال نگاه کردن
gawked U بی خیال نگاه کردن
gawked U احمقانه نگاه کردن
goggling U چپ نگاه کردن گشتن
gawking U بی خیال نگاه کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
languishes U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
to look forward expectantly to the future U با انتظار به آینده نگاه کردن
retained U ابقاء کردن نگاه داشتن
languish U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
leering U از گوشه چشم نگاه کردن
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
leer U از گوشه چشم نگاه کردن
retain U ابقاء کردن نگاه داشتن
gawping U مات و احمقانه نگاه کردن
languishing U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
to drink in with ones eyes U بچشم خریداری نگاه کردن
teleview U به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
gawps U مات و احمقانه نگاه کردن
leers U از گوشه چشم نگاه کردن
leered U از گوشه چشم نگاه کردن
retaining U ابقاء کردن نگاه داشتن
celebrates U نگاه داشتن تقدیس کردن
gazed U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
glower U اخم کردن نگاه خیره
gazes U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
glowering U اخم کردن نگاه خیره
retains U ابقاء کردن نگاه داشتن
to look one up and down U بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
gazing U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
glowers U اخم کردن نگاه خیره
languished U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
snooped U نگاه تجسس امیز کردن
glowered U اخم کردن نگاه خیره
oeillade U با کرشمه نگاه کردن غمزه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com