English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ogygian U بسیار کهنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super- U کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
clouts U پارچه کهنه کهنه
clouted U پارچه کهنه کهنه
clout U پارچه کهنه کهنه
clouting U پارچه کهنه کهنه
u.h.f. U بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency U بسامد بسیار بسیار زیاد
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
state-of-the-art U بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
rags U کهنه
wads U کهنه
musty U کهنه
obsolete U کهنه
tatters U کهنه
trite U کهنه
behindhand U کهنه
trity U کهنه
behind the times U کهنه
old-fashioned U کهنه
worn-out U کهنه
out of d. U کهنه
rag U کهنه
pokey U کهنه
wadding U کهنه
olden U کهنه
weatherbeaten U کهنه
antiquated U کهنه
age old U کهنه
age-old U کهنه
worm eaten U کهنه
obsolescent U کهنه
fusty U کهنه
fustiest U کهنه
fustier U کهنه
wad U کهنه
tacky U کهنه
antiques U کهنه
weatherworn U کهنه
timeworn U کهنه
antique U کهنه
lint U کهنه
rungs U کهنه
shabbly U کهنه
dowdy U کهنه
dossil U کهنه
ragman U کهنه خر
run-down U کهنه
run down U کهنه
stale U کهنه
kettle holder U کهنه
ragged U کهنه
fogram U کهنه
knacker U کهنه خر
by gone U کهنه
worn out U کهنه
outworn U کهنه
poky U کهنه
obsolescence U کهنه گی
archaic U کهنه
pokiest U کهنه
pokier U کهنه
crusted U کهنه
gray U کهنه
mucid U کهنه
obscurantism U کهنه پرستی
wall rue U سداب کهنه
dodo U کهنه پسند
lint U کهنه فتیله
veteran U کهنه کار
dodos U کهنه پسند
veteran U کهنه سرباز
veterans U کهنه کار
fuddy-duddy U کهنه اندیش
old-timers U کهنه کار
fuddy-duddies U کهنه اندیش
old timer U کهنه کار
veterans U کهنه سرباز
old-timer U کهنه کار
dodoes U کهنه پسند
pseudo archaic U کهنه نما
ancient U کهن کهنه
aging U کهنه کردن
age U کهنه کردن
back number U چیز کهنه
superannuate U کهنه شدن
back number U شماره کهنه
superannuated U زیاد کهنه
dabs U کهنه را نم زدن
dab U کهنه را نم زدن
the old world U جهان کهنه
rags U کهنه شدن
aging U کهنه شدن
wad U کهنه نمد
wash linen U کهنه فرفشویی
rag picker U کهنه برچین
rag U کهنه شدن
back numbers U چیز کهنه
back numbers U شماره کهنه
unworn U کهنه نشده
ragman U کهنه فروش
dabbed U کهنه را نم زدن
ages U کهنه کردن
obsolesce U کهنه شدن
duds U رخت کهنه
duddie U کهنه پوش
green meat U گوشت کهنه
wads U کهنه نمد
duddy U کهنه پوش
shabbiest U کهنه ژنده
old wool U پشم کهنه
stale joke U جوک کهنه
mouldy U کهنه وفاسد
Neanderthal U خیلی کهنه
antiquate U کهنه کردن
boneman U کهنه فروش
junk U کهنه و کم ارزش
fripperer U کهنه فروش
dead U منسوخ کهنه
fripper U کهنه فروش
codex U دستخط کهنه
thread bare U فرش کهنه
shabbier U کهنه ژنده
hunkerism U کهنه پرستی
sour dough U کهنه کار
oldest U پیرانه کهنه
oldest U کهنه کار
older U پیرانه کهنه
uptight U کهنه پرست
unreconstructed U کهنه پرست
older U کهنه کار
old U پیرانه کهنه
old U کهنه کار
A pair of old pants ( trousers ) . U یک شلوار کهنه
shabby U کهنه ژنده
fogyish U کهنه پرست
fogyism U کهنه پرستی
ragpicker U کهنه و ژنده جمع کن
bric a brac U اشیاء کهنه وعتیقه
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
to pick rags U کهنه برچینی کردن
antediluvian U ادم کهنه پرست
hach U زیاداستعمال کردن کهنه
he has seen sevice U کهنه کار است
knackery U جنس بنجل و کهنه
glass cloth U کهنه شیشه پاک کن
stager U ادم کهنه کار
bibliopolism U فروش کتابهای کهنه
back out U کهنه و فرسوده شدن
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
outwear U کهنه شدن گذراندن
paleology U دانش چیزهای کهنه
passe U کهنه مسلک گذشته
sea dog U ملوان کهنه کار
trade something in <idiom> U تعویض وسایل کهنه
wear out U کهنه و فرسوده شدن
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
dishcloths U کهنه فرف شویی
dishcloth U کهنه فرف شویی
well-worn U زیاد کار کرده کهنه
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
dish towel U کهنه فرف خشک کنی
demode U ازمد افتاده کهنه شده
well worn U زیاد کار کرده کهنه
vet U بیطاری کردن کهنه سرباز
vetted U بیطاری کردن کهنه سرباز
vets U بیطاری کردن کهنه سرباز
fossilize U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
snot rag U کهنه بینی پاک کنی
fossilizing U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilizes U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
junk U طناب کهنه کاغذ پاره
jalopies U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
jalopy U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
She's quite a back number. <idiom> U او [زن] آدم کهنه فکری است.
ages U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
age U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
bibliopoly U فروش کتابهای کهنه یاعتیق
old fashioned U کهنه پرست محافظه کار
ragbags U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
fossilised U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
ragbag U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
Old clothes ( houses ) . U لباس ( خانه های) کهنه
modified stock car U اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
fossilising U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilises U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
obsoletism U بکار بردن واژههای کهنه یامهجور
shopworn U کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
mossback U ادم کهنه پرست یا محافظه کار
tampon U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
mossyback U ادم کهنه پرست یا محافظه کار
tampons U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
fin de siecle U وابسته به اخرقرن نوزدهم کهنه شونده
campaigners U سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com