Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
landward
U
بسوی زمین
earthward
U
بسوی زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
earthbound
U
متوجه بسوی زمین
Other Matches
towards
U
بسوی
off
U
بسوی
at
U
بسوی
toward
U
بسوی
to
U
بسوی
into
U
بسوی
against
U
بسوی
easterly
U
بسوی شرق
onward
U
بسوی جلو
south wards
U
بسوی جنوب
eastbound
U
بسوی شرق
soiuth ward
U
بسوی جنوب
east
U
بسوی خاوررفتن
inpouring
U
بسوی درون
aport
U
بسوی بندر
to put a bout
U
بسوی دیگرگرداندن
skyward
U
بسوی اسمان
landward
U
بسوی خشکی
over
U
بسوی دیگر
seaward
U
بسوی دریا
over-
U
بسوی دیگر
spaceward
U
بسوی فضا
selenotropic
U
بسوی ماه
off
U
عازم بسوی
introvert
U
بسوی درون کشیدن
southwestwards
U
بسوی جنوب غربی
introrse
U
رو کننده بسوی درون
aslant
U
بسوی سراشیب اریبی
drive to maturity
U
حرکت بسوی بلوغ
introrsal
U
رو کننده بسوی درون
propulsion
U
فشار بسوی جلو
wester
U
بسوی باختر رفتن
southwestward
U
بسوی جنوب غربی
northwards
U
بسوی شمال شمالا
infalling
U
ریزش بسوی درون
orientate
U
توجه بسوی خاور
base running
U
دویدن بسوی پایگاه
orientating
U
توجه بسوی خاور
make for
U
پیش رفتن بسوی
sentimentality
U
گرایش بسوی احساسات
sentimentalism
U
گرایش بسوی احساسات
shooting
U
شوت بسوی دروازه
shootings
U
شوت بسوی دروازه
orientates
U
توجه بسوی خاور
northward
U
بسوی شمال شمالا
goal kick
U
شوت بسوی دروازه
introversion
U
برگشت بسوی درون
introverts
U
بسوی درون کشیدن
uptrend
U
تمایل بسوی بالا
south
U
بسوی جنوب نیم روز
indraft
U
ریزش چیزی بسوی درون
westwards
U
بسوی باختر بطرف مغرب
plinking
U
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
adductive
U
استشهادی بسوی محور کشنده
indraght
U
ریزش چیزی بسوی درون
continuation
U
حرکت مداوم بسوی سبد
She is the center of attraction .
U
آن زن همه را بسوی خودش می کشد
upsurge
U
بسوی بالا موج زدن
westward
U
بسوی باختر بطرف مغرب
the odds are in our favour
U
احتمالات بسوی ما متمایل است یا می چربد
postward
U
بسوی محل شروع اسب دوانی
We made a long step toward success.
U
قدم بزرگه بسوی موفقیت برداشتیم
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
sniping
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
transhumant
U
حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
To go cap in hand to someone.
U
دست گدایی بسوی کسی دراز کردن
send down
U
پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
snipes
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniped
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipe
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tomorow morning . I wI'll leavew for london.
U
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
delayed steal
U
دزدانه گریختن بسوی پایگاه هنگام پرتاب توپگیر
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
drive to maturity
U
جهش بسوی کمال چهارمین مرحله رشد در نظریه روستو
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
ferryboat
U
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats
U
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
advance
U
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advances
U
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing
U
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
drive
U
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drives
U
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
floored
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
lackland
U
بی زمین
cinder track
U
زمین دو
earths
U
زمین
cinder tracks
U
زمین دو
grass roots
U
کف زمین
land n
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
grazes
U
زمین
soiling
U
زمین
floors
U
کف زمین
soils
U
زمین
soil
U
زمین
norland
U
زمین
grazed
U
زمین
graze
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
acre
U
زمین
ground line
U
خط زمین
real estate
U
زمین
domains
U
زمین
domain
U
زمین
terrain
U
زمین
globe
U
زمین
earthing
U
زمین
tellus
U
زمین
floor
U
کف زمین
ground
U
: زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
ground
U
زمین
rooter
U
زمین کن
geodetically
U
زمین
ground
U
کف زمین
this earthly round
U
زمین
acres
U
زمین
fields
U
زمین
land
U
زمین
fielded
U
زمین
field
U
زمین
globes
U
زمین
earth
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
west
U
مغرب زمین
nutation
U
اهتزاز زمین
rear court
U
انتهای زمین
geology
U
زمین شناسی
mool
U
زمین خشک
open country
U
زمین باز
ground level
U
تراز زمین
crust
U
پوسته زمین
ground level
U
سطح زمین
rammer
U
زمین کوب
crusts
U
پوسته زمین
occident
U
مغرب زمین
oblique compartment
U
زمین مورب
end
U
زمین حریف
ends
U
زمین حریف
territory
U
زمین ملک
routes
U
به زمین نشاندن
saturated ground
U
زمین سیراب
sandy soil
U
زمین ماسهای
territories
U
زمین ملک
shell
U
قشر زمین
science of geology
U
زمین شناسی
ended
U
زمین حریف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com