Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rabbet joint
U
بست یا مفصل کنش کاوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concavity
U
کاوی
glenoid fossa or cavity
U
گودی مفصل کاسه مفصل
preanalysis
U
پیش کاوی
data analysis
U
داده کاوی
fault analysis
U
عیب کاوی
operation analysis
U
عمل کاوی
probability analysis
U
احتمال کاوی
prospected
U
معدن کاوی کردن
prospecting
U
معدن کاوی کردن
prospect
U
معدن کاوی کردن
prospects
U
معدن کاوی کردن
hinges
U
مفصل
anarthrous
U
بی مفصل
hinge
U
مفصل
spacious
U
مفصل
juncture
U
مفصل
Hinduism
U
مفصل
copious
U
مفصل
baom joomok
U
یک مفصل
commissure
U
مفصل
fine drawn
U
مفصل
inventorial
U
مفصل
jointless
U
بی مفصل
linkage point
U
مفصل
voluminous
U
مفصل
articulation
U
مفصل
pivot
U
مفصل
fulsome
U
مفصل
socket
مفصل
sockets
U
مفصل
joint
U
مفصل
copulas
U
مفصل
copula
U
مفصل
coupling
U
مفصل
inarticulate
U
بی مفصل
pivots
U
مفصل
pivoted
U
مفصل
detail part
U
قسمت مفصل
diarthrosis
U
مفصل متحرک
disjoint
U
از مفصل دراوردن
ball and socket joint
مفصل ساچمه ای
facet
U
بند مفصل
facets
U
بند مفصل
ample
U
فراوان مفصل
abarticulation
U
مفصل متحرک
arthrology
U
مفصل شناسی
ankylosis
U
جمود مفصل
choke joint
U
مفصل چوکی
multiple cable joint
U
مفصل انشعاب
universal joint
U
مفصل چرخنده
trunnion
U
مفصل افقی
toggle joint
U
مفصل زانویی
scape
U
مفصل اصلی
steering swivel
U
مفصل فرمان
swivel joint
U
مفصل گردان
synarthrosis
U
مفصل بی حرکت
gimmal
U
مفصل لولا
ginglymus
U
مفصل لولایی
glene
U
کاسه مفصل
hinge joint
U
مفصل لولایی
hip joint
U
مفصل ران
in great detail
U
با جزئیات مفصل
knee joint
U
مفصل زانو
largo
U
اهسته و مفصل
synosteology
U
مفصل شناسی
articulates
U
مفصل دارکردن
clippings
U
مفصل کابل
arthritis
U
التهاب مفصل
clipped
U
مفصل کابل
clip
U
مفصل کابل
hips
U
مفصل ران
sleeve
U
موف مفصل
juncture
U
پیوستگی مفصل
arthritis
U
اماس مفصل
sleeves
U
موف مفصل
hip
U
مفصل ران
articulate
U
مفصل دارکردن
joint
U
مفصل پیوندگاه
articulating
U
مفصل دارکردن
luncheons
U
غذای مفصل
high tea
U
عصرانه مفصل
luncheon
U
غذای مفصل
spliced
U
مفصل بافته
swivels
U
مفصل گردان
swivels
U
مفصل گردنده
swivelled
U
مفصل گردان
splices
U
مفصل بافته
splice
U
مفصل بافته
swivelled
U
مفصل گردنده
swivel
U
مفصل گردان
swivel
U
مفصل گردنده
pigtail
U
مفصل دم خوکی
pigtails
U
مفصل دم خوکی
splicing
U
مفصل بافته
articulation
U
مفصل لولا
clips
U
مفصل کابل
palaver
U
گفتگوی مفصل
articulation
U
مفصل بندی
joint resistance
U
مقدار مقاومت مفصل
luxation
U
در رفتگی مفصل استخوان
kettle drum
U
دمامه عصرانه مفصل
In ditail . Diffusively .
U
بطور مفصل ( مفصلا")
arthritic
U
مبتلا به اماس مفصل
double jointed
U
دارای مفصل کاذب
thurl
U
مفصل خاصره گوسفند
kettledrum
U
دمامه عصرانه مفصل
hitsu shiubi
U
مفصل انگشت وسط
double-jointed
U
دارای مفصل کاذب
amplifying
U
مفصل گفتن یانوشتن
acondylous
U
بدون بند یا مفصل
arthropathy
U
ناخوشی بند یا مفصل
arthropod
U
جانور مفصل دار
clamping sleeve
U
مفصل مهار کننده
choke flange joint
U
مفصل چوکی ال شکل
cable jointing sleeve
U
مفصل انشعاب کابل
cable joint
U
مفصل اتصال کابل
amplify
U
مفصل گفتن یانوشتن
diffusively
U
بطور منتشر و یا مفصل
kettledrums
U
دمامه عصرانه مفصل
acondylose
U
بدون بند یا مفصل
naker
U
دمامه عصرانه مفصل
joint
U
مفصل اتصال ضربهای
amplified
U
مفصل گفتن یانوشتن
gabfest
U
محاوره طولانی و مفصل
amplifies
U
مفصل گفتن یانوشتن
enarthrosis
U
مفصل کام و زبانهای
disjoint
U
در رفتن از مفصل درامدن
dimerous
U
دارای مفصل دوبخشی
arthropoda
U
جانوران مفصل دار
internode
U
قسمت میان دو بندیا مفصل
hip joint
U
مفصل استخوان خاصره وران
arthritic
U
مربوط به ورم و اماس مفصل
to give a long recital of something
U
دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
garnet
U
حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
dactylus
U
بند یا مفصل بزرگ پای حشرات
submission hold
U
کانستنس یاشکستن دست از مفصل تاارنج
monographist
U
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
garnets
U
حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
to talk something over with somebody
U
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
programming specification
U
مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
I'll speak at length on this subject.
U
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
to detail something
U
چیزی را مفصل
[با همه جزییات]
شرح دادن
To explain something in detail .
U
چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
gomphosis
U
اتصال و جوش خوردن استخوان دندان به ارواره مفصل متحرک
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog .
U
مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
sallenders
U
جوشهای خشک در زیر مفصل خرگوشی پای عقب اسب
recital
[of something]
U
شرح کامل محتویات
[شرح مفصل ]
چیزی
detail
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
detailing
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
amplify
U
بزرگ کردن مفصل کردن
amplifying
U
بزرگ کردن مفصل کردن
amplified
U
بزرگ کردن مفصل کردن
amplifies
U
بزرگ کردن مفصل کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com