English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 236 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it depends [on] U بستگی دارد [به]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
logic U مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
check U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checked U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checks U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
deterministic U نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
word perfect U یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word-perfect U یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
sequential U مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
garbage U اصط لاحی که در آن دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
function U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functions U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
conditional U نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
conditional U فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
gate U دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate U یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gates U دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gates U یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
scroll U که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scrolls U که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
abram's law U این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
bed factor U ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
debt of honour U بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
delayed offside U تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
gigo U اصط لاحی که بیان میکند دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
mission critical U که شرکت شما به آن بستگی دارد
necessaries U در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
undamped U نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
It all depends on how things develop. U بستگی دارد چه پیش بیاید
It depends on its quality. U بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
figure on <idiom> U بستگی دارد به
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
Other Matches
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
closure U بستگی
cohesion U هم بستگی
obturation U بستگی
dependence U بستگی
binds U بستگی
relationships U بستگی
relationship U بستگی
bind U بستگی
vicinity U بستگی
closures U بستگی
congealment U بستگی
gelation U بستگی
deligation U بستگی
kinship U بستگی
concern U بستگی
dependance U بستگی
concerns U بستگی
congelation U بستگی
binding potential U پتانسیل بستگی
connexions U بستگی نسبت
binding energy U انرژی بستگی
tthrombosis U خون بستگی
total binding energy U انرژی بستگی کل
liaison U بستگی رابطه
liaisons U بستگی رابطه
syndesis U بهم بستگی
liaise U بستگی داشتن
liaised U بستگی داشتن
liaises U بستگی داشتن
liaising U بستگی داشتن
dependencies U بستگی نیازمندی
dependency U بستگی نیازمندی
count on <idiom> U بستگی داشتن به
connection U بستگی نسبت
connubiality U بستگی زناشویی
sidings U بستگی بحزب
siding U بستگی بحزب
up to <idiom> U بستگی داشتن به
co relation U بستگی دوچیزباهم دوسوپیوستگی
principle of intimacy U اصل بهم بستگی
correlation U بستگی دوچیز باهم
oppilation U بستن یا بستگی مجرا
press (push) one's luck <idiom> U به شانس بستگی داد
particularity U بستگی بعقاید خاصی
embolisms U انسداد جریان خون بستگی راه رگ
embolism U انسداد جریان خون بستگی راه رگ
unconditional U آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
Depending on how late we arrive ... U بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
universal time U زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
brute force method U روش رفع مشکل که بستگی به قدرت کامپیوتر داردو نه به برنامه نویسی مناسب
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
unconditional U دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
random access U فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
JK flip flop U نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
civicism U اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
hast U او دارد
heavy fighting is in progress U دارد
he is ill with fever U تب دارد
has U دارد
he has worms U دارد
there is a time for everything U دارد
he has a rage for money U دارد
chain U دارد.
chains U دارد.
are there any remarks? U دارد
multungulate U که بیش از دو سم دارد
the reason is manifold U چنددلیل دارد
he has an a. to grind U مقصود دارد
viruses U وجود دارد
not a patch on U چه دخلی دارد
it has sides U سه پهلو دارد
it is sufficiently stamped U کسرتمبر دارد
he has an axe to grind U غرض دارد
he has a maggot in his head U وسواس دارد
it is usual with him U عادت دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
he has a spite against me U بامن لج دارد
virus U وجود دارد
the reason is two fold U دودلیل دارد
he is 0 years old U او ده سال دارد
walls have ears U گوش دارد
what matter? U چه اهمیت دارد
what the odds U چه اهمیت دارد
what hurt is there in that U چه زیانی دارد
Windows GDI U بیتی دارد
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
he is fifty U تمام دارد
our library is well stocked U خوبی دارد
there is a rumour that U شهرت دارد که
he speaks to the purpose U قصدی دارد
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
he tops .0 metres U یک مترونیم قد دارد
god is U خداوجود دارد
the probability is U احتمال دارد
There is a knack in it . U یک فنی دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
He has a day off. U او مرخصی دارد.
But one leg to the fowl. <proverb> U مرغ یک پا دارد .
bass U کسی که صدای بم دارد
My hair is falling. U موهایم دارد می ریزد
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
There is always a right way of doing everything. U هرکاری راهی دارد
he bears out his name U اسم بامسمایی دارد
it askes for attention U توجه لازم دارد
the cat has nine lives U سگ هفت جان دارد
the party is led by him U او بر ان حزب ریاست دارد
he has a loose tongue U دهان لقی دارد
He has influential contacts everywhere. U همه جا دست دارد
basses U کسی که صدای بم دارد
He is distantly related to us . U نسبت دوری با ما دارد
that bridge has openings U ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
Somebody is beating at (upon)the door. U یک کسی دارد در می زند
She has a subtle charm. U جذابیت ظریفی دارد
it is very important U بسیار اهمیت دارد
it is particularly difficult U یک دشواری ویژه دارد
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
She has a lovely (nice) voice. U صدای قشنگه دارد
it is of frequent U خیلی مورد دارد
There is only one condition attached to it . U فقط یک شرط دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
With his foul temper. U با اخلاق سگه که دارد
tea is preferable to water U چایی بر اب ترجیح دارد
back U که یک باتری پشتیبان دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand . U خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
he has much merit U بسیار شایستگی دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. U شهوت کلام دارد
in all like U احتمال کلی دارد
he is in a hurry to go U عجله دارد برفتن
backs U که یک باتری پشتیبان دارد
he is in the know U اطلاع ویژه دارد
he is rightly named U اسم بامسمائی دارد
well and good U باشد چه ضرر دارد
what does it meant U یعنی چه چه معنی دارد
he keeps my a U حساب مراونگه می دارد
he must needs go U بیخوداصرار دارد برفتن
How long is the ticket valid? U بلیت تا کی اعتبار دارد؟
what is wrong with that? U مگراین چه عیبی دارد
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
Does it matter if I dont come ? U اشکالی دارد اگرنیایم ؟
He takes my advice. He listens to me. U از من حرف شنوایی دارد
he has much merit U خیلی قابلیت دارد
he insists on going U اصرار دارد برفتن
The kettel is boiling. U قوری دارد می جوشد
the switch is on U برق جریان دارد
he is f. of money U پول فراوان دارد
the work is in full swing U کاربخوبی جریان دارد
there removred revolution U شورشی که شهرت دارد
bigamist U زنی که دوشوهر دارد
to bring grist to the mill U نان دراب دارد
bigamists U زنی که دوشوهر دارد
what is that to you U به شما جه دخلی دارد
significance U معنای مخصوص دارد
There are ticks in every trade . <proverb> U هر کار لمى دارد .
Every flow must have its ebb. <proverb> U هر فرازى نشیبى دارد.
She has got regular teeth . U دندانهای منظمی دارد
She has a delightfully mellow voice . U صدای گرمی دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . U فشار خون دارد
double decker U هرچیزیکه دو لایه دارد
She has a lovely ( nice ) voice. U صدای قشنگه دارد
She has a soft voice U صدای نرمی دارد
She has engaging manners . U رفتار گیرایی دارد
he has Roman nose U او بینی عقابی دارد
and there an end. U و پایان وجود دارد.
He writes well . he wields a formidable pen . U قلم خوبی دارد
batteries U که یک باتری پشتیبان دارد
battery U که یک باتری پشتیبان دارد
lengths U خط با طول جر حرف دارد
length U خط با طول جر حرف دارد
There are two sides to every question . <proverb> U هر مساله ای دو جنبه دارد.
delectus U برای ترجمه دارد
biased U آنچه اریب دارد
it speaks well for him U بامن نظرمساعد دارد
it needs to be done carefully U اینکارتوجه لازم دارد
it is wringing U خیلی تراست یا اب دارد
it is worth 0 rials U ده ریال ارزش دارد
it stand well with him U بامن نظرمساعدی دارد
rubrician U کتاب نماز دارد
likelihood U احتمال کلی دارد
(not to be) sneezed at <idiom> U ارزش داشتن را دارد
to the best of ones ability تا جایی که کسی توان آن را دارد
lunchroom U رستورانی که غذاهای مختصرواماده دارد
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
mistress of cooking U زنی که در اشپزی دست دارد
interne U یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
liveryman U کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
ox frame U قابی که گوشههای چلیپایی دارد
Advanced Technology Attachment U مگابایت دار ثانیه دارد
water exists in three phases U اب درسه نمود وجود دارد
toggles U یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد
accessor U شخصی که به داده دسترسی دارد
NVRAM U ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
infected computer U کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
What's in it for me? <idiom> U این چه سودی برای من دارد؟
toggle U یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com