Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
It depends on its quality.
U
بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fall wool
U
پشم پاییزه
[پشمی که در پاییز چیده می شود و مرغوبیت کمتری از پشم بهاره دارد.]
it depends
[on]
U
بستگی دارد
[به]
figure on
<idiom>
U
بستگی دارد به
mission critical
U
که شرکت شما به آن بستگی دارد
It all depends on how things develop.
U
بستگی دارد چه پیش بیاید
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
conditional
U
فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
deterministic
U
نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
delayed offside
U
تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
debt of honour
U
بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
functions
U
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned
U
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function
U
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
gate
U
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gates
U
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
necessaries
U
در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
undamped
U
نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
word perfect
U
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word-perfect
U
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
scrolls
U
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scroll
U
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
bed factor
U
ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
sequential
U
مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
logic
U
مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
garbage
U
اصط لاحی که در آن دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
gigo
U
اصط لاحی که بیان میکند دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
gates
U
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate
U
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
conditional
U
نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
constant displacement pump
U
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
check
U
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checked
U
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checks
U
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
circumstantiality
U
حالت وکیفیت
abram's law
U
این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
rug condition
U
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
prototype tests
U
ازمایشهای مرغوبیت
quality control
U
کنترل مرغوبیت
cotton grade
U
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
minor border
U
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
chart of attributes
U
جدول امار تعیین درجه مرغوبیت کالا
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
quantize
U
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
summer resorts
U
ییلاق عشایر
[فرش های بافته شده در این هنگام از کوچ عشایر بدلیل مرغوبیت بهتر پشم، دارای کیفیت بهتری است.]
relationships
U
بستگی
cohesion
U
هم بستگی
vicinity
U
بستگی
concern
U
بستگی
kinship
U
بستگی
obturation
U
بستگی
gelation
U
بستگی
bind
U
بستگی
binds
U
بستگی
concerns
U
بستگی
closures
U
بستگی
deligation
U
بستگی
congelation
U
بستگی
congealment
U
بستگی
dependance
U
بستگی
dependence
U
بستگی
relationship
U
بستگی
closure
U
بستگی
siding
U
بستگی بحزب
liaises
U
بستگی داشتن
liaised
U
بستگی داشتن
liaising
U
بستگی داشتن
liaise
U
بستگی داشتن
liaison
U
بستگی رابطه
dependencies
U
بستگی نیازمندی
liaisons
U
بستگی رابطه
sidings
U
بستگی بحزب
connubiality
U
بستگی زناشویی
dependency
U
بستگی نیازمندی
total binding energy
U
انرژی بستگی کل
up to
<idiom>
U
بستگی داشتن به
tthrombosis
U
خون بستگی
connection
U
بستگی نسبت
connexions
U
بستگی نسبت
binding potential
U
پتانسیل بستگی
syndesis
U
بهم بستگی
binding energy
U
انرژی بستگی
count on
<idiom>
U
بستگی داشتن به
oppilation
U
بستن یا بستگی مجرا
particularity
U
بستگی بعقاید خاصی
principle of intimacy
U
اصل بهم بستگی
co relation
U
بستگی دوچیزباهم دوسوپیوستگی
correlation
U
بستگی دوچیز باهم
press (push) one's luck
<idiom>
U
به شانس بستگی داد
unconditional
U
آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
embolism
U
انسداد جریان خون بستگی راه رگ
Depending on how late we arrive ...
U
بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
embolisms
U
انسداد جریان خون بستگی راه رگ
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
universal time
U
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
brute force method
U
روش رفع مشکل که بستگی به قدرت کامپیوتر داردو نه به برنامه نویسی مناسب
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
unconditional
U
دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
random access
U
فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
JK flip flop
U
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
civicism
U
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
are there any remarks?
U
دارد
he is ill with fever
U
تب دارد
chains
U
دارد.
heavy fighting is in progress
U
دارد
he has worms
U
دارد
chain
U
دارد.
there is a time for everything
U
دارد
hast
U
او دارد
he has a rage for money
U
دارد
has
U
دارد
the probability is
U
احتمال دارد
there is a rumour that
U
شهرت دارد که
the reason is two fold
U
دودلیل دارد
what the odds
U
چه اهمیت دارد
viruses
U
وجود دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
U
مرغ یک پا دارد .
virus
U
وجود دارد
the reason is manifold
U
چنددلیل دارد
what hurt is there in that
U
چه زیانی دارد
There is a knack in it .
U
یک فنی دارد
walls have ears
U
گوش دارد
he has a spite against me
U
بامن لج دارد
Windows GDI
U
بیتی دارد
what matter?
U
چه اهمیت دارد
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
U
بزرگ دارد
I owe him a dept of gratitude.
U
حق بگردنم دارد
Buttonhole
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
it is sufficiently stamped
U
کسرتمبر دارد
he is fifty
U
تمام دارد
not a patch on
U
چه دخلی دارد
he has an a. to grind
U
مقصود دارد
he has an axe to grind
U
غرض دارد
he is 0 years old
U
او ده سال دارد
it has sides
U
سه پهلو دارد
multungulate
U
که بیش از دو سم دارد
it is usual with him
U
عادت دارد
he has a maggot in his head
U
وسواس دارد
our library is well stocked
U
خوبی دارد
He has a day off.
U
او مرخصی دارد.
god is
U
خداوجود دارد
he tops .0 metres
U
یک مترونیم قد دارد
he speaks to the purpose
U
قصدی دارد
batteries
U
که یک باتری پشتیبان دارد
it is wringing
U
خیلی تراست یا اب دارد
it is worth 0 rials
U
ده ریال ارزش دارد
he bears out his name
U
اسم بامسمایی دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
U
ارزش داشتن را دارد
battery
U
که یک باتری پشتیبان دارد
She has got regular teeth .
U
دندانهای منظمی دارد
it is very important
U
بسیار اهمیت دارد
to bring grist to the mill
U
نان دراب دارد
Every flow must have its ebb.
<proverb>
U
هر فرازى نشیبى دارد.
There are two sides to every question .
<proverb>
U
هر مساله ای دو جنبه دارد.
the switch is on
U
برق جریان دارد
the work is in full swing
U
کاربخوبی جریان دارد
There are ticks in every trade .
<proverb>
U
هر کار لمى دارد .
length
U
خط با طول جر حرف دارد
it stand well with him
U
بامن نظرمساعدی دارد
it speaks well for him
U
بامن نظرمساعد دارد
there removred revolution
U
شورشی که شهرت دارد
She has a delightfully mellow voice .
U
صدای گرمی دارد
it needs to be done carefully
U
اینکارتوجه لازم دارد
My hair is falling.
U
موهایم دارد می ریزد
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
what is wrong with that?
U
مگراین چه عیبی دارد
he is in a hurry to go
U
عجله دارد برفتن
he is in the know
U
اطلاع ویژه دارد
it is particularly difficult
U
یک اشکال بخصوصی دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
U
صدای قشنگه دارد
The kettel is boiling.
U
قوری دارد می جوشد
he is rightly named
U
اسم بامسمائی دارد
he keeps my a
U
حساب مراونگه می دارد
he must needs go
U
بیخوداصرار دارد برفتن
lengths
U
خط با طول جر حرف دارد
it is of frequent
U
خیلی مورد دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
U
قلم خوبی دارد
he insists on going
U
اصرار دارد برفتن
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
Does it matter if I dont come ?
U
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
She has engaging manners .
U
رفتار گیرایی دارد
he has much merit
U
خیلی قابلیت دارد
well and good
U
باشد چه ضرر دارد
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
what does it meant
U
یعنی چه چه معنی دارد
he has much merit
U
بسیار شایستگی دارد
what is that to you
U
به شما جه دخلی دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
فشار خون دارد
he is f. of money
U
پول فراوان دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
U
شهوت کلام دارد
significance
U
معنای مخصوص دارد
he has Roman nose
U
او بینی عقابی دارد
tea is preferable to water
U
چایی بر اب ترجیح دارد
that bridge has openings
U
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
that word is obsolescent
U
ان واژه کم کم دارد مهجور
With his foul temper.
U
با اخلاق سگه که دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com