English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bed U بستر پشته
beds U بستر پشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bed factor U ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
pops U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
nacelle U بستر
bedfellows U هم بستر
headstock U بستر
head stock U بستر
beds U بستر
doss U بستر
bed U بستر
bedfellow U هم بستر
abed U در بستر
floored U بستر
floor U بستر
floors U بستر
sack U بستر
sacked U بستر
sacks U بستر
bedside U کنار بستر
bedrock U بستر سنگ
bed material U رسوبات بستر
bed factor U ضریب بستر
childbed U بستر زایمان
seabed U بستر دریا
seabed U بستر اقیانوس
arroyo U بستر نهر
river beds U بستر رودخانه
kipping U خوابیدن بستر
kipping U در بستر رفتن
kipped U در بستر رفتن
kip U خوابیدن بستر
kip U در بستر رفتن
kipped U خوابیدن بستر
river bed U بستر رودخانه
deathbed U بستر مرگ
bedrock U سنگ بستر
astir U بیرون از بستر
bed materials U رسوبات بستر
lie up U در بستر ماندن
natural bed U بستر طبیعی
ocean floor U بستر اقیانوس
raod bed U بستر جاده
sand cushion U بستر ماسهای
sea bed U بستر دریا
sick bed U بستر بیماری
stationary bed U بستر ساکن
stream bed U بستر ابراهه
sub base U زیر بستر
riverbed U بستر رودخانه
the bed of a river U بستر یک رود
bed and breakfast U بستر و صبحانه
hot bed U بستر گرم
bottom profile U نمایه بستر
card bed U بستر کارتها
death bed U بستر مرگ
bedder U سنگ بستر
decumbent U در بستر خوابیده
bed width U عرض بستر
bed waves U موج بستر
bed ripples U موج بستر
he fell ill U به بستر بیماری افتاد
bed rock ledge U لایه سنگی کف بستر
bed load U بار متحرک بستر
bituminuos gravel base U بستر شنی قیردار
fluid bed vulcanization U وولکانش در بستر سیال
subgrade U قشر بستر جاده
river bed level U تراز بستر رودخانه
excavation in river bed U خاکبرداری در بستر رودخانه
fixed bed polymerization U بسپارش در بستر ثابت
cuddling U در بستر راحت غنودن
fluid bed polymerization U بسپارش در بستر سیال
iceman U یخی بستر دوران یخ
beds U بستر زیر کار
cuddle U در بستر راحت غنودن
cuddled U در بستر راحت غنودن
cuddles U در بستر راحت غنودن
bed U بستر زیر کار
stacker U پشته کن
stack U پشته
bordered U پشته
bordering U پشته
dikes U پشته
dyke U پشته
dykes U پشته
ricking U پشته
ricks U پشته
hillman U پشته
border U پشته
stacks U پشته
hummock U پشته
hurst U پشته
knap U پشته
push down stack U پشته
esker U پشته
monticule U پشته
stacked U پشته
ricked U پشته
rick U پشته
butted U پشته
hill U پشته
mounds U پشته
hills U پشته
mound U پشته
butts U پشته
embankment U پشته
embankments U پشته
hillocks U پشته
hillock U پشته
heaps U پشته
butt U پشته
heaping U پشته
heap U پشته
flat bed plotter U رسام با بستر تخت مسطح
lying in U در بستر خوابی دوره نفاس
lie in U در بستر زایمان بودن ارزیدن
summer bed of a river U بستر تابستانی رودخانه مسیل
lie-in U در بستر زایمان بودن ارزیدن
strath U بستر پهن مسیر رودخانه
hummocky U پشته دار
mamelon U پشته گرد
the ridge of a mountain U پشته کوه
potential barrier U پشته پتانسیل
potential hill U پشته پتانسیل
program stack U پشته برنامه
tandem system U سیستم دو پشته
stacker U پشته ساز
stacked job processing U پردازش پشته یی
barrow U پشته خاک
stack register U ثبات پشته
stack indicator U پشته نما
stack indicator U نماینده پشته
snow covers U برف پشته
stack pointer U اشاره گر پشته
sand hill U ریگ پشته
sand bank U ریگ پشته
agger U پشته ی دفاعی
stacked U پشته کردن
border U پشته خاکی
application heap U پشته کاربردی
bordered U پشته خاکی
downstream fill U پشته پایاب
cusp U پشته شنی
sill U پشته زیردریایی
banquette U جوی پشته
barrows U پشته توده
barrow U پشته توده
card stacker U کارت پشته کن
downstream shell U پشته پایاب
sills U پشته زیردریایی
ridges U خاک پشته
ridge U خاک پشته
stacking U پشته سازی
stacks U پشته کردن
stack U پشته کردن
bordering U پشته خاکی
earthwork U پشته خاک
hay cock U پشته علف
stacks U انباشتن پشته کردن
pulls U بازیابی داده از پشته
ridged U دارای خر پشته مرزدار
bankside U پشته یا کناره رود
pull U بازیابی داده از پشته
nests U پشته سخت افزار
toft U پشته تپه کوچک
nest U پشته سخت افزار
stack U انباشتن پشته کردن
contact potential barrier U پشته پتانسیل مجاورتی
stacked U انباشتن پشته کردن
pop instruction U دستورالعمل بازیابی از پشته
kopje U پشته تپه کوچک
he is out and a bout U از بستر برخاسته و اماده بیرون رفتن است
tumulus U پشته خاک روی قبر
ridge U پشته تپههای دامنه کوه
razor edge U پشته کوه که تیز باشد
stack U آدرس ابتدا پایانه پشته
scarcement U پشته یا تل عقب تپه یااستحکامات
stacked U آدرس ابتدا پایانه پشته
sliping terrace U جوی پشته شیب دار
putting U قرار دادن داده در پشته
puts U قرار دادن داده در پشته
put U قرار دادن داده در پشته
stacks U آدرس ابتدا پایانه پشته
ridges U پشته تپههای دامنه کوه
saddleback U قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
pop U خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
enmesh U مثل توروپارچه پشته بندی سوراخ دارکردن
tenon saw U اره دستی با تیغه پهن و پشته باریک
popped U خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
pops U خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
top U جدیدترین داده فایل که به پشته افزوده میشود
caisson U اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
snag boat U کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
bedsore U زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
pushed U دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
push U دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
pushes U دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
hypercard U نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com