English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
full breasted U بزرگ پستان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mastectomy U پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
mastectomies U پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
breast U نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breasts U نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
mammillary U پستان مانند بصورت پستان
mammiform U پستان مانند بصورت پستان
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
mammilliform U پستان
mamma U پستان
breasts U پستان
Milky Way U پستان زن
mammilary U پستان
breast U پستان
sebesten U سگ پستان
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
teats U نوک پستان
teat U نوک پستان
mammila U نوک پستان
bras U پستان بند
bra U پستان بند
breast-fed U با پستان شیردادن
bodice U پستان بند
bodices U پستان بند
garget U پستان درد
brassiere U پستان بند
brassieres U پستان بند
to suck milk U پستان مکیدن
nipple U نوک پستان
breast-feed U با پستان شیردادن
breast-feeds U با پستان شیردادن
plumper U پستان مصنوعی
nipples U نوک پستان
chesty U درشت پستان
papilla U نوک پستان
bosomy U پستان مانند
garget U اماس پستان
mammary U مربوط به پستان
weans U از پستان گرفتن
mastitis U ورم پستان
mammalgia U پستان درد
weaned U از پستان گرفتن
wean U از پستان گرفتن
pap U نوک پستان
mammilate U دارای پستان
dug U نوک پستان
mastodynia U پستان درد
mastoid U پستان مانند
tits U دختریازن نوک پستان
udder U پستان گاو و مانند ان
breast-feeds U شیر پستان دادن
mammary gland U دژپیه یا غده پستان
mammillate U دارای پستان یا پستانک
falsie U لایی پستان بند
tit U دختریازن نوک پستان
breast-feed U شیر پستان دادن
breast-fed U شیر پستان دادن
bosomy U دارای پستان برجسته
mastitis U اماس غدههای پستان
udders U پستان گاو و مانند ان
nipple U ازنوک پستان خوردن
teats U شبیه نوک پستان
nipples U ازنوک پستان خوردن
acromastitis U اماس نوک پستان
teat U شبیه نوک پستان
mastodynia U پستان مانند پستانی
bosom U دارای پستان شدن
bosoms U دارای پستان شدن
pap U هر چیزی شبیه نوک پستان
mammilary U دارای برامدگیهای پستان مانند
mammila U اندام یا چیز دیگرکه مانند پستان باشد
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
She is laying a guilt trip on [is guilt-tripping] me for not breast feeding. U او [زن] به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من [به او] شیر پستان نمی دهم.
falsie U پارچه یالاستیکی که بشکل پستان ساخته اند و درپستان بند کارمیرود
long ton U تن بزرگ
massive U بزرگ
majuscular U بزرگ
majuscule U بزرگ
bulkier U بزرگ
bulkiest U بزرگ
massively U بزرگ
of a large size U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
headman U بزرگ
headmen U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
macro U بزرگ
bulky U بزرگ
grave U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
smaller U بزرگ نه
doyenne U زن بزرگ
great U بزرگ
voluminous U بزرگ
great- U بزرگ
greatest U بزرگ
majestic U بزرگ
biggest U بزرگ
gates U در بزرگ
gate U در بزرگ
graves U بزرگ
gravest U بزرگ
extensive U بزرگ
eminent U بزرگ
small U بزرگ نه
smallest U بزرگ نه
bigger U بزرگ
mightier U بزرگ
adults U بزرگ
adult U بزرگ
hugeous U بزرگ
immane U بزرگ
dignified U بزرگ
king size U بزرگ
large sized U بزرگ
large sized a U بزرگ
mightiest U بزرگ
mighty U بزرگ
full bottomed U بزرگ
big U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
canis major U سگ بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
considerably large U بس بزرگ
decuman U بزرگ
egregious U بزرگ
gross U بزرگ
large U بزرگ
highest U بزرگ
swingeing U بزرگ
wallopings U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
extra U بزرگ
extra- U بزرگ
larger U بزرگ
largest U بزرگ
enormous U بزرگ
high U بزرگ
grossed U بزرگ
highs U بزرگ
swith U بزرگ
grosses U بزرگ
grossest U بزرگ
grossing U بزرگ
vast U بزرگ
stour U بزرگ
propylon U در بزرگ
vasty U بزرگ
extras U بزرگ
jumbo U بزرگ
spanking U بزرگ
spankings U بزرگ
grosser U بزرگ
nonus U بزرگ
majoring U بزرگ
majored U بزرگ
major U بزرگ
walloping U بزرگ
jumbos U بزرگ
megapod U بزرگ پا
blundered U اشتباه بزرگ
blundering U اشتباه بزرگ
archbshop U اسقف بزرگ
archduchess U دوشس بزرگ
blunders U اشتباه بزرگ
blunder U اشتباه بزرگ
zoom U بزرگ کردن
archduke U دوک بزرگ
emporium U بازار بزرگ
emporiums U بازار بزرگ
cataclysm U سیل بزرگ
on a grand scale <adv.> U در مقیاس بزرگ
cataclysms U سیل بزرگ
archfiend U دیو بزرگ
mausoleums U ارامگاه بزرگ
bring up <idiom> U بزرگ کردن
magnifications U بزرگ نمایی
aggrandise U بزرگ شدن
grand conanical U بندادی بزرگ
a large car U یک اتومبیل بزرگ
zoomed U بزرگ کردن
zooms U بزرگ کردن
aggrandise U بزرگ کردن
magnification U بزرگ نمایی
platter U بشقاب بزرگ
arch fiend U دیو بزرگ
platters U بشقاب بزرگ
arch enemy U دشمن بزرگ
antrum U غار بزرگ
paterfamilias U بزرگ خانواده
aggrandize U بزرگ کردن
emporia U بازار بزرگ
maximizing U بزرگ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com