English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
monumental U بزرگ شگفت اور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
muses U در شگفت ماندن شگفت
muse U در شگفت ماندن شگفت
mused U در شگفت ماندن شگفت
wonderful U شگفت انگیز شگفت
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
wonderment U شگفت
wonder U شگفت
admiration U شگفت
wondered U شگفت
amazedness U شگفت
wondering U شگفت
wonders U شگفت
prodigious U شگفت
admiringly U با شگفت
marvelling U چیز شگفت
marvels U چیز شگفت
marvel U چیز شگفت
marveled U چیز شگفت
marvelled U چیز شگفت
phenomenal U شگفت انگیز
note of a U نشان شگفت
amazing <adj.> U شگفت انگیز
comical U شگفت انگیز
surprising U شگفت انگیز
fabulous U شگفت اور
prodigiousness U شگفت انگیزی
stupendousness U شگفت انگیزی
surprize U شگفت حیرت
mind-blowing U شگفت انگیز
mind-boggling U شگفت انگیز
marveling U چیز شگفت
stupendous <adj.> U شگفت انگیز
out of this world <idiom> U شگفت انگیز
phenomenally U شگفت انگیز
extraordinary U شگفت اور
startling <adj.> U شگفت انگیز
miraculousness U شگفت انگیزی
wondrous <adj.> U شگفت انگیز
wonderful <adj.> U شگفت انگیز
prodigious <adj.> U شگفت انگیز
marvelous [American] <adj.> U شگفت انگیز
marvellous [British] <adj.> U شگفت انگیز
astounding <adj.> U شگفت انگیز
astonishing <adj.> U شگفت انگیز
admirable <adj.> U شگفت انگیز
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> U شگفت انگیز
wonderful U شگفت اور
surprises U شگفت حیرت
surprise U شگفت حیرت
immanity U چیزمهیب و شگفت اور
wonderfully U بطور شگفت انگیز
rummy start U رویداد شگفت انگیز
son of a gun/bitch <idiom> U پسر شگفت انگیز
marvellously U بطور شگفت انگیز
miracle U واقعه شگفت انگیز
miracles U واقعه شگفت انگیز
stupendous U شگفت حیرت اور
prodigiously U بطور شگفت انگیز
wonderment U چیز شگفت انگیز
surprisingly U بطور شگفت اور
admired U مورد شگفت قراردادن
admires U مورد شگفت قراردادن
monstrousness U شگفت انگیزی بزرگی
admire U مورد شگفت قراردادن
monumental ignorance U نادانی زیاد و شگفت اور
Mirabile Dictu U [شگفت انگیز برای بازگویی]
exclamatory U شگفت اور متضمن فریاد
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
i was filled with wonder U مرا شگفت امد متحیر ماندم
marvelled U حیرت زده شدن شگفت داشتن
marvels U حیرت زده شدن شگفت داشتن
monstrously U بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
marveled U حیرت زده شدن شگفت داشتن
marvelling U حیرت زده شدن شگفت داشتن
marveling U حیرت زده شدن شگفت داشتن
marvel U حیرت زده شدن شگفت داشتن
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
portentously U چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
The people wondered how the contraption worked. U مردم در شگفت بودند که این ابتکار چگونه کار می کرد.
king size U بزرگ
majuscule U بزرگ
headman U بزرگ
of a large size U بزرگ
large sized a U بزرگ
large sized U بزرگ
adult U بزرگ
bulky U بزرگ
bulkier U بزرگ
long ton U تن بزرگ
macro U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
bulkiest U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
majuscular U بزرگ
gravest U بزرگ
graves U بزرگ
headmen U بزرگ
dignified U بزرگ
adults U بزرگ
immane U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
extensive U بزرگ
eminent U بزرگ
small U بزرگ نه
smaller U بزرگ نه
majestic U بزرگ
greatest U بزرگ
great- U بزرگ
great U بزرگ
smallest U بزرگ نه
gate U در بزرگ
gates U در بزرگ
spankings U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
grave U بزرگ
voluminous U بزرگ
hugeous U بزرگ
mightier U بزرگ
mightiest U بزرگ
mighty U بزرگ
full bottomed U بزرگ
egregious U بزرگ
decuman U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
canis major U سگ بزرگ
bandog U سگ بزرگ
big U بزرگ
bigger U بزرگ
biggest U بزرگ
swingeing U بزرگ
propylon U در بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
vasty U بزرگ
extras U بزرگ
extra- U بزرگ
gross U بزرگ
extra U بزرگ
nonus U بزرگ
major U بزرگ
enormous U بزرگ
stour U بزرگ
wallopings U بزرگ
walloping U بزرگ
majoring U بزرگ
highs U بزرگ
highest U بزرگ
high U بزرگ
swith U بزرگ
large U بزرگ
larger U بزرگ
largest U بزرگ
grossed U بزرگ
grosser U بزرگ
grosses U بزرگ
jumbos U بزرگ
jumbo U بزرگ
majored U بزرگ
spanking U بزرگ
grossing U بزرگ
massive U بزرگ
massively U بزرگ
megapod U بزرگ پا
grossest U بزرگ
vast U بزرگ
magnifications U بزرگ نمایی
antrum U غار بزرگ
aggrandize U بزرگ کردن
blunders U اشتباه بزرگ
blundering U اشتباه بزرگ
emporiums U بازار بزرگ
arch enemy U دشمن بزرگ
cataclysms U سیل بزرگ
blunder U اشتباه بزرگ
land mass U سرزمین بزرگ
blundered U اشتباه بزرگ
land masses U سرزمین بزرگ
heavyweights U بزرگ و سنگین
cataclysm U سیل بزرگ
aggrandise U بزرگ شدن
platter U بشقاب بزرگ
mausoleums U ارامگاه بزرگ
mausoleum U ارامگاه بزرگ
bring up <idiom> U بزرگ کردن
foyer U راهرو بزرگ
zooms U بزرگ کردن
platters U بشقاب بزرگ
paterfamilias U بزرگ خانواده
aggrandise U بزرگ کردن
magnification U بزرگ نمایی
zoom U بزرگ کردن
zoomed U بزرگ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com