Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hercules
U
بر زانو نشسته راقص
herculis
U
بر زانو نشسته راقص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alpha herculis
U
الفا- زانو زده الفا- بر زانو نشسته
buckles
U
زانو شدن خمیدگی زانو
buckled
U
زانو شدن خمیدگی زانو
buckle
U
زانو شدن خمیدگی زانو
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
sejant
U
نشسته
sedent
U
نشسته
soapless
U
نشسته
aground
U
به گل نشسته
sedentary
U
نشسته
sedimentary
U
ته نشسته
sitting
U
نشسته
sittings
U
نشسته
sitting position
U
وضعیت نشسته
crouch start
U
استارت نشسته
sprint start
U
استارت نشسته
superannuated
U
باز نشسته
fretty
U
چرک نشسته
aground
U
بگل نشسته
stranded
U
بگل نشسته
vega
U
کرکس نشسته
aground
U
به خشکی نشسته
zazen
U
پایان استراحت نشسته
He was sitting on my left (left side)
U
طرف چپ من نشسته بود
Zen
U
استراحت بحالت نشسته
Dust has accumulated
[settled]
on the chairs.
روی صندلی ها خاک نشسته
valdez
U
پرت بالانس از حالت نشسته
ambush
U
سربازانی که درکمین نشسته اند
ambushed
U
سربازانی که درکمین نشسته اند
ambushes
U
سربازانی که درکمین نشسته اند
ambushing
U
سربازانی که درکمین نشسته اند
saddlefast
U
محکم روی زین نشسته
She was sitting in the corner of the room .
U
گوشه اتاق نشسته بود
jackson haines spin
U
چرخیدن روی یک پا در حالت نشسته
She was sitting on my right.
U
سمت راست من نشسته بود
You are a back seat drive.You are on the sidelines.
U
کنا رگود نشسته یی ومی گی لنگش کن
my neighbour at dinner
U
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
split lean
U
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
kieselguhr
U
سنگ چخماق ته نشسته درساختن دینامیت بکارمیرود
totake
U
شخص بست نشسته یاپناهنده را دستگیر یا ازاد کردن
he stroked
U
درعقب کرجی نشسته پارومیزدبدان سام که پاروزنان دیگر .....میزدند
kneeler
U
زانو زن
knee high
U
تا زانو
knapper
U
زانو
geniculation
U
زانو
goose neck
U
زانو
pipe bend or knee
U
زانو
gooseneck
U
زانو
hiza
U
زانو
mooreup
U
زانو
elbow
U
زانو
knee deep
U
زانو رس
knee
U
زانو
elbows
U
زانو
elbowed
U
زانو
trap
U
زانو
marrow bone
U
زانو
knee-deep
U
زانو رس
knees
U
زانو
marrow bones
U
زانو
kneels
U
زانو زدن
kneepan
U
کاسه زانو
kneeled
U
زانو زدن
scutum
U
کاسه زانو
genuflects
U
زانو خم کردن
genuflect
U
زانو خم کردن
popliteus
U
ماهیچه پس زانو
popliteal tendon
U
پی زیر زانو
overknee
U
از زانو گذرنده
popliteal artery
U
شریان پس زانو
genuflected
U
زانو خم کردن
kneel
U
زانو زدن
marrow bone
U
قاب زانو
weak kneed
U
سست زانو
patella
U
کشکک زانو
patella
U
کاسه زانو
patellae
U
کاسه زانو
knee-high
U
بلند تا سر زانو
patellae
U
کشکک زانو
hock
U
ختمی پس زانو
kneecaps
U
کاسه زانو
to bend the knee
U
خم کردن زانو
marrow bones
U
قاب زانو
the water was overknee
U
اب از زانو میگذشت
tendinitis
U
ورم زانو
tendimitis
U
ورم زانو
kneeling position
U
وضعیت به زانو
cross legged
U
چهار زانو
knee joint
U
مفصل زانو
genuflecting
U
زانو خم کردن
knee hole
U
جای زانو
knee cap
U
گنده زانو
knee cap
U
کاسه زانو
kneecap
U
کاسه زانو
herculis
U
زانو زده
hercules
U
زانو زده
knee
U
زانو دارکردن
genuflexion
U
خم کردن زانو
genuflection
U
خم کردن زانو
down on your knees
U
زانو بزنید
knee joint
U
زانو زانویی
knees
U
زانو دارکردن
knee piece
U
زانو بند
knee pan
U
کاسه زانو
kneehole
U
جای زانو
weak-kneed
U
سست زانو
patellar
U
مانند کاسه زانو
housemaid's knee
U
اماس کاسه زانو
patellar tendon
U
زردپی کشکک زانو
patellate
U
مانند کاسه زانو
avalement
U
حالت فنری زانو
knee jerk reflex
U
بازتاب پرش زانو
patellar reflex
U
بازتاب پرش زانو
popliteal tendon
U
وتر پشت زانو پی
knee pain
U
زانو درد
[پزشکی]
knee-jerk
U
حرکت غیر ارادی زانو
kneehole
U
جای زانو ویادرزیر میزتحریر
to kneel
U
پیش کسی زانو زدن
to bow one's knee or back
U
زانو یا کمر کسی خم شدن
bermuda shorts
U
شلوار کوتاه تا زیر زانو
hamstring
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrung
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
knuckle kneed
U
دارای زانوهای برامده دچاربرامدگی زانو
kow-towed
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tows
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towing
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
knee paddling
U
پاروزدن تخته موج با دست روی زانو
knock knee
U
کجی زانو به درون دراثرمرض یا نرسیدن موادغذایی
tinga
U
پشتک به جلو با نیم خم زانو وچرخ فلک
kill spring
U
فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
time is the great healer
<proverb>
U
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران
patelliform
U
مانند کاسه زانو بشکل قاب یا دوری یا طشت
knickers
U
شلوارگشاد کوتاهی که نزدیک زانو جمع شده باشد
mantelletta
U
شنل بلند تا سر زانو مخصوص کاردینال کلیسای کاتولیک
if the knee is affected
U
اگر زانو تحت تأثیر قرار گرفته است
goose step
U
رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
surfer's knot
U
ورم یا برجستگی زیر زانو یابالای پای موج سوار
body stockings
U
جامهی تنگ که به بدن میچسبد و بالاتنه و پاها را تا بالای زانو میپوشاند
body stocking
U
جامهی تنگ که به بدن میچسبد و بالاتنه و پاها را تا بالای زانو میپوشاند
wool in the grease
U
پشم نشسته پشم تازه چیده
The place was fully packed .
U
گوش تا گوش آدم نشسته بود
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
knee drop
U
فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com