Perdic | برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	back to battery U	برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	return pipe U	لوله برگشت
	intubate U	لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
	recoveries U	برگشت به حالت اولیه
	recovery U	برگشت به حالت اولیه
	regress U	برگشت [به حالت کم توسعه]
	regression U	برگشت [به حالت کم توسعه]
	step backwards U	برگشت [به حالت کم توسعه]
	hose U	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
	hosing U	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
	hosed U	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
	hoses U	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
	elvate U	بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
	go devil U	لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
	muzzle burst U	ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
	breech end U	انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
	thermionic tube U	لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
	cannons U	لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
	cannon U	لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
	jack ring U	حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
	rigatoni U	رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
	vas deferens U	لوله خروجی بیضه لوله منی
	to pipeline U	با خط لوله لوله کشی کردن
	water pipe U	لوله مخصوص لوله کشی اب
	oviduct U	لوله رحمی لوله فالوپ
	sockets U	بست لوله دوراهی لوله
	spigot U	لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
	angle of depression U	میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
	pipeline assets U	وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
	flash tube U	لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
	collimating sight U	دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
	returns U	برگشت
	return U	برگشت
	recrvdescence U	برگشت
	d.c. restoration U	برگشت دی سی
	returning U	برگشت
	d.c. reinsertion U	برگشت سی دی
	back water U	برگشت اب
	turnabouts U	برگشت
	turnabout U	برگشت
	returned U	برگشت
	capsizal U	برگشت
	reoccur U	برگشت
	tergiversation U	برگشت
	relapse U	برگشت
	relapsed U	برگشت
	regression line U	خط برگشت
	turnarounds U	برگشت
	regurgitation U	برگشت
	return line U	خط برگشت
	turnrounds U	برگشت
	retrogression U	برگشت
	retrocession U	برگشت
	retrocedence U	برگشت
	recoveries U	برگشت
	reflux U	برگشت
	relapses U	برگشت
	relapsing U	برگشت
	recrudescence U	برگشت
	recovery U	برگشت
	recurrenge U	برگشت
	right of reversion U	برگشت
	refluence U	برگشت
	turnaround U	برگشت
	turnover U	برگشت
	drawback U	برگشت
	drawbacks U	برگشت
	reverting U	برگشت
	reversal U	برگشت
	reverted U	برگشت
	recoils U	برگشت
	recoiled U	برگشت
	revert U	برگشت
	reversals U	برگشت
	upturn U	برگشت
	veered U	برگشت
	veers U	برگشت
	reverts U	برگشت
	regression U	برگشت
	recoil U	برگشت
	recoiling U	برگشت
	veer U	برگشت
	reversibility U	برگشت پذیری
	retrogresses U	پس رفتن برگشت
	reverses of fortune U	برگشت روزگار
	retrogress U	پس رفتن برگشت
	retrogressed U	پس رفتن برگشت
	revocable U	قابل برگشت
	irriversible U	برگشت ناپذیر
	rebound U	ضربه برگشت
	irremeable U	برگشت نا پذیر
	irreversibility U	برگشت ناپذیری
	irrevocability U	برگشت ناپذیری
	return perion U	زمان برگشت
	turning point U	نقطه برگشت
	nonlinear regression U	برگشت غیرخطی
	short return U	برگشت کوتاه
	linear regression U	برگشت خطی
	retrocessive U	برگشت کننده
	retrogressing U	پس رفتن برگشت
	regression coefficient U	ضریب برگشت
	regression analysis U	تحلیل برگشت
	backs U	درعقب برگشت
	turning points U	نقطه برگشت
	payback period U	دوره برگشت
	recurrence interval U	زمان برگشت
	flashbacks U	برگشت شعله
	flashback U	برگشت شعله
	reapparition U	برگشت عود
	turn U	برگشت شناگر
	turns U	برگشت شناگر
	regression equation U	معادله برگشت
	regression time U	زمان برگشت
	retrocedent U	برگشت کننده
	returnable U	قابل برگشت
	return flow U	جریان برگشت
	return current U	جریان برگشت
	return wire U	سیم برگشت
	return conductor U	سیم برگشت
	return cargo U	محموله برگشت
	repercussion U	انعکاس برگشت
	rematch U	مسابقه برگشت
	re U	برگشت دادن
	re- U	برگشت دادن
	regressive U	برگشت کننده
	rebounded U	ضربه برگشت
	rebounding U	ضربه برگشت
	backspace U	برگشت به عقب
	backward reaction U	واکنش برگشت
	retrograde U	برگشت دهنده
	ground return U	برگشت زمینی
	retrogressive U	برگشت کننده
	reverberation U	برگشت امواج
	grid return U	سیم برگشت
	turn around time U	زمان برگشت
	turnaround form U	شکل برگشت
	reflectors U	برگشت دهنده
	turnaround documents U	اسناد برگشت
	flyback pulse U	پالس برگشت
	irreversible U	برگشت ناپذیر
	back U	درعقب برگشت
	track return U	مدار برگشت
	irrevocable U	غیرقابل برگشت
	rebounds U	ضربه برگشت
	downward travel U	ضربه برگشت
	reflector U	برگشت دهنده
	armstand dive U	بالانس برگشت
	return flight U	پرواز برگشت
	back water curve U	منحنی برگشت اب
	turnaround time U	زمان برگشت
	image reversal U	برگشت تصویر
	irrevocably U	بطور بی برگشت
	reversible U	برگشت پذیر
	reverberations U	برگشت امواج
	turnaround documents U	مستندات برگشت
	trips U	رفت یا برگشت فنر
	regresses U	پس رفت کردن برگشت
	deceleration U	فرایند برگشت پذیر
	regressing U	پس رفت کردن برگشت
	tripped U	رفت یا برگشت فنر
	regurgitation U	برگشت خون استفراع
	reverberation U	برگشت دادن امواج
	reverberations U	برگشت دادن امواج
	lapsing U	برگشت انحراف موقت
	lapses U	برگشت انحراف موقت
	lapse U	برگشت انحراف موقت
	back stroke U	ضربه برگشت پیستون
	He came back with his tail between his legs. U	دست از پ؟ درازتر برگشت
	renewable energy U	انرژی برگشت پذیر
	day return U	بلیط رفتو برگشت
	ratchet effect U	اثر برگشت ناپذیر
	reverting U	برگشت به وضعیت طبیعی
	payback period U	دوره برگشت سرمایه
	drawback U	برگشت حقوق گمرکی
	plotter repeatability U	قابلیت برگشت رسام
	drawbacks U	برگشت حقوق گمرکی
	atavism U	برگشت بخوی نیاکان
	introversion U	برگشت بسوی درون
	echoes U	برگشت امواج رادار
	echoing U	برگشت امواج رادار
	grid return U	سیم برگشت شبکه
	reverted U	برگشت به وضعیت طبیعی
	microscopic reversibility U	برگشت پذیری میکروسکوپی
	magnetic yoke U	سیم برگشت مغناطیسی
	high inverse voltage rectifier U	یکسوکننده با برگشت قوی
	impedance feedback U	پیوست برگشت امپدانس
	nonreimbursable U	غیر قابل برگشت
	irreversible steels U	فولادهای برگشت ناپذیر
	irreversible reaction U	واکنش برگشت ناپذیر
	irreversible process U	فرایند برگشت ناپذیر
	throw back U	برگشت به خصال نیاکان
	inbound U	برگشت توپ به زمین
	backstroke U	برگشت عقب زنی
	reverts U	برگشت به وضعیت طبیعی
	total reflux head U	سر تقطیر برگشت کامل
	echoed U	برگشت امواج رادار
	return ticket U	بلیط رفت و برگشت
	regressed U	پس رفت کردن برگشت
	regress U	پس رفت کردن برگشت
	trip U	رفت یا برگشت فنر
	capital recovery factor U	ضریب برگشت سرمایه