Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
echo
U
برگشت امواج رادار
echoed
U
برگشت امواج رادار
echoes
U
برگشت امواج رادار
echoing
U
برگشت امواج رادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trapping
U
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint
U
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
railing
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
radar return
U
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blip
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
reverberations
U
برگشت امواج
reverberation
U
برگشت امواج
surface reverbration
U
امواج برگشتی سطحی رادار
beam width
U
عرض ستون امواج رادار
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
altitude delay
U
افت ارتفاع امواج رادار
reverberations
U
برگشت دادن امواج
reverberation
U
برگشت دادن امواج
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
sea return
U
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
doppler effect
U
اثر برگشت امواج روی فرستنده
terrain return
U
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
influence sweep
U
پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
asdic
U
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
homing
U
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
homing guidance
U
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
confusion reflector
U
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulation
U
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
modulates
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
gadget
U
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadgets
U
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
radar scan
U
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control
U
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
radar prediction
U
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
directional radar prediction
U
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
radiological monitoring
U
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
crystal ball
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal balls
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
radar comouflage
U
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
radar tracking
U
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
clatters
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
ground swell
U
امواج
radio waves
U
امواج رادیویی
oscilloscope
U
اشکارسازی امواج
brain waves
U
امواج مغزی
interference
U
تداخل امواج
gravitational waves
U
امواج گرانشی
pulsed
U
امواج ضربانی
emission
U
انتشار امواج
emissions
U
انتشار امواج
pulse
U
امواج ضربانی
sky wave
U
امواج اسمانی
tidal waves
U
امواج جزرومدی
gravitational waves
U
امواج جاذبه
the waves of the sea
U
امواج دریا
incoherent waves
U
امواج همدوس
electromagnetic waves
U
امواج الکترومگنتیک
wander wave
U
امواج سیار
transient wave
U
امواج سیار
tosser
U
دستخوش امواج
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی
thermal waves
U
امواج گرمایی
gravity waves
U
امواج ثقلی
pulsing
U
ضربان امواج
spoondrift
U
ترشح امواج
hertzian waves
U
امواج هرتز
ground waves
U
امواج زمینی
crashing waves
U
امواج خروشان
radar
U
رادار
bleeding
U
باند تداخل امواج
conical scanning
U
ردیابی امواج به طورمخروطی
high freqyency aerial
آنتن امواج بلند
wave band
U
دسته امواج رادیو
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
hertzian wave
U
امواج هرتز hertz
diathermy interference
U
تداخل امواج دیاترمی
tidal wave
U
امواج جذر و مدی
pulsing
U
پرتاب امواج انرژی
attenuation
U
افت قدرت امواج
conical scanning
U
انتشار مخروطی امواج
propagation
U
پخش امواج یا اعلامیه
airwave
U
امواج رادیو و تلویزیون
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
radar installation
U
تاسیسات رادار
radar trace
U
علامت رادار
radome
U
اطاق رادار
agl
U
رادار هواپیما
radar quardship
U
نگهبانی رادار
radar ranging
U
میدان رادار
radar equipment
U
تجهیزات رادار
radar engineering
U
مهندسی رادار
surveillance radar
U
رادار مراقبتی
acquisition radar
U
رادار هدفیاب
radar man
U
متصدی رادار
radar operator
U
متصدی رادار
acquisition radar
U
رادار هدفیابی
radar scope
U
صفحه رادار
aerial radar
U
رادار هوایی
aircraft gun laying
U
رادار هواپیما
radarman
U
متصدی رادار
radar trapping
U
اختلال رادار
radar location
U
موقعیت رادار
radar network
U
شبکه ی رادار
radome
U
برج رادار
radar beacon
U
راهنمای رادار
crystal balls
U
انتن رادار
crystal ball
U
انتن رادار
search radar
U
رادار تجسسی
teleran
U
رادار تلویزیونی
doppler radar
U
رادار دوپلر
corner reflector
U
پریکسوپ رادار
counter circuit
U
کنتور رادار
doppler radar
U
رادار داپلر
radar
U
دستگاه رادار
radar alimeter
U
فرازیاب رادار
sidelooking airborne radar
U
رادار جانبی
radar beam
U
پرتو رادار
radar boresight
U
محوریابی رادار
sensor
U
رادار مراقبتی
radar countermeasures
U
اقدامات ضد رادار
numbered wave
U
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
spume
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
sweep jamming
U
امواج سیار پارازیت رادیویی
homing mine
U
مین حساس به انعکاس امواج
emitter
U
منتشر کننده پس دهنده امواج
wave period
U
زمان تناوب امواج دریا
inductive interference voltage
U
ولتاژ تداخل امواج القائی
sea foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscillator
U
تفکیک کننده امواج اشکارساز
cynometer
U
دستگاه اندازه گیری امواج
oscillation
U
تفکیک امواج اشکار سازی
back scattering
U
پخش معکوس امواج رادیویی
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
beach foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
radio navigation
U
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده امواج
awash
U
سرگردان بر روی امواج دریا
convergence zone
U
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
back scattering
U
توزیع معکوس امواج رادیویی
ocean foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscillograph
U
دستگاه ثبت نوسان امواج
oscillations
U
تفکیک امواج اشکار سازی
influence mine
U
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
beacon
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
junk surf
U
امواج نامناسب برای موج سواری
omnidirectional
U
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
operating signal
U
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
angstrom
U
واحد اندازه گیری طول امواج
balloon reflector
U
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
emission
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emissions
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
repeater jammer
U
دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
sound box
U
جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
beacons
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
radar measurement
U
اندازه گیری رادار
radar beacon
U
برج مراقبت رادار
warning radar
U
رادار هشدار دهنده
radar screen
U
صفحه تصویر رادار
sector of search
U
منطقه مراقبت رادار
radar scope
U
صفحه دید رادار
airborne sensor
U
رادار مراقبتی هوابرد
screening elevation
U
تراز مانع رادار
radar beacon
U
برج دیدبانی رادار
sbend distortion
U
لرزش تصویر رادار
acquisition radar
U
رادار اکتشاف هدف
fire control radar
U
رادار کنترل اتش
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
beam width
U
عرض بیم رادار
radar countermeasures
U
پیش گیریهای ضد رادار
sidelooking airborne radar
U
رادار با دید جانبی
surveillance radar
U
رادار تجسس هدف
sidelobe
U
بیم جانبی رادار
radar clutter
U
منطقه کور رادار
seeker
U
رادار تجسس هدف
sector of search
U
منطقه تجسس رادار
b scope
U
صفحه کاتد رادار
raydit
U
رادار اقیانوس نگار
radar boresight
U
تطابق خط دید رادار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com