English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to hark back U برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dabbed U اندکی
halfway U اندکی
wait a bit U اندکی
weeing U اندکی
eftsoons U اندکی پس از ان
dabs U اندکی
awhile U اندکی
dab U اندکی
slightly U اندکی
some U اندکی
wees U اندکی
partially U اندکی
wee U اندکی
just before U اندکی پیش
few U اندکی از کمی از
fewer U اندکی از کمی از
fewest U اندکی از کمی از
parboiling U اندکی جوشاندن
duskish U اندکی تاریک
just U اندکی پیش
choppy U اندکی متلاطم
parboil U اندکی جوشاندن
parboiled U اندکی جوشاندن
peckish [British English] [colloquial] <adj.> U اندکی گرسنه
right before U اندکی پیش
dampish U اندکی نمسار
eftsoon U اندکی پس ازان
half mad U اندکی دیوانه
half made U اندکی دیوانه
somedeal U اندکی نسبتا
latish U اندکی دیر
highs U اندکی فاسد
highest U اندکی فاسد
loudish U اندکی بلند
parboils U اندکی جوشاندن
high U اندکی فاسد
dryish U اندکی خشک
dankish U اندکی نمسار
ten kilometres and more U ده کیلومتر و اندکی بالا
wait a minute U اندکی صبر کنید
narrowish U اندکی تنگ یا باریک
dullish U اندکی تیره یاکمرنگ
lie off U اندکی دور از کشتی
sail close to the wind U اندکی از اصول تجاوزکردن
wait a second U اندکی صبر کنید
to take something off and pric U اندکی از بهای چیزی کاستن
to stay one's stomach U شکم خودرا اندکی سیرکردن
frigid U دارای اندکی تمایل جنسی
put some milk to your tea U اندکی شیر بچایی خود بیفزایید
he is always a little peculiar U او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
to fang a pump U براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
gun dog U سگ شکاری
feral U شکاری
hunters U سگ شکاری
gundogs U سگ شکاری
deer hound U سگ شکاری
gundog U سگ شکاری
hounds U سگ شکاری
hounding U سگ شکاری
hounded U سگ شکاری
buckhound U سگ شکاری
hunting dog U سگ شکاری
accipital U شکاری
hound U سگ شکاری
sporting dog U سگ شکاری
raptatorial U شکاری
raptatory U شکاری
raptorail U شکاری
hunter U سگ شکاری
ratch U سگ شکاری
killer submarine U زیردریایی شکاری
game bag U خرجین شکاری
game fowl U مرغ شکاری
sport car U اتومبیل شکاری
sports cars U اتومبیل شکاری
staghound U تازی شکاری
gazehound U نوعی سگ شکاری
deer dog U تازی سگ شکاری
ravin U طعمه شکاری
sports car U اتومبیل شکاری
terrier U سگ بویی شکاری
terriers U سگ بویی شکاری
birds of prey U پرندگان شکاری
birds of prey U مرغان شکاری
canes venatici U سگان شکاری
canum venaticorum U سگان شکاری
capped watch U ساعت شکاری
ravening U شکاری غاصب
shot gun U تفنگ شکاری
Afghan Hound U سگ شکاری افغان
dogcarts U کالسکهی شکاری
hunter U اسب یا سگ شکاری
hunters U اسب یا سگ شکاری
shotgun U تفنگ شکاری
dogcart U کالسکهی شکاری
shotguns U تفنگ شکاری
blood U سگ شکاری و بوی خن
game U جانور شکاری
accipiter U مرغ شکاری
bow U کمان شکاری
bowed U کمان شکاری
bows U کمان شکاری
bowing U کمان شکاری
crabs U پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crab U پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
accipitrine U ازجنس باز شکاری
doublcd barrcled shot U تفنگ شکاری دو لول
ravens U شکار طعمه شکاری
chasers U مفتش هواپیمای شکاری
beagle U تازی شکاری پاکوتاه
raven U شکار طعمه شکاری
chaser U مفتش هواپیمای شکاری
beagles U تازی شکاری پاکوتاه
marlin U ماهی شکاری بزرگ
pointers U سگ شکاری یابنده شکار
bird of prey U مرغ شکاری گوشتخوار
pointer U سگ شکاری یابنده شکار
field trial U مسابقه تازیهای شکاری
fighter bomber U شکاری- بمب افکن
huntsmen U مدیر تازیهای شکاری
huntsman U مدیر تازیهای شکاری
venatic U وابسته بشکار شکاری
feral U حیوان شکاری وحشی
venatical U وابسته بشکار شکاری
fighter cover U پوشش با هواپیماهای شکاری
high power U تفنگ شکاری بزرگ
goshawk U باز بال کوتاه شکاری
gordon setter U نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
small game U پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
irish wolfhound U سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
predaceous U شکاری تغذیه کننده از شکار
basset U نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
accipitrine U متعلق به مرغان شکاری بازمانند
predacious U شکاری تغذیه کننده از شکار
salmi U خورش باگوشت مرغ شکاری
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
golden retriever U سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
saker U باز شکاری در اروپای قدیم
gamekeeper U متصدی جانوران شکاری قرقچی
sporterize U تبدیل تفنگ نظامی به شکاری
backslide U برگشتن
go back U برگشتن
deviates U برگشتن
come back U برگشتن
returning U برگشتن
return U برگشتن
chare U برگشتن
returns U برگشتن
lapse vi U برگشتن
returned U برگشتن
hark back U برگشتن
on the way back U در برگشتن
to turn turtle U برگشتن
revert U برگشتن
resile U برگشتن
to put back U برگشتن
sheer U برگشتن
reverse U برگشتن
reversed U برگشتن
retroflex U برگشتن
reverses U برگشتن
reversing U برگشتن
to go back U برگشتن
regurgitating U برگشتن
regurgitates U برگشتن
regurgitated U برگشتن
regurgitate U برگشتن
to come back U برگشتن
reverted U برگشتن
reverting U برگشتن
get back <idiom> U برگشتن
reverts U برگشتن
regorge U برگشتن
roll around <idiom> U برگشتن
double back <idiom> U برگشتن
recrudesce U برگشتن
deviate U برگشتن
deviated U برگشتن
reoccurrence U برگشتن
deviating U برگشتن
abjeure U برگشتن از
reoccurring U برگشتن
repullulate U برگشتن
bloodhounds U نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
sleuth hound U یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhound U نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
upland game U پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
setters U توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
setter U توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
untread U برگشتن بازگشتن
resile U به عقب برگشتن
to fall away U برگشتن مرتدشدن
till his return U تا موقع برگشتن او
remigrate U از مهاجرت برگشتن
to bounce [cheque/check] U برگشتن [چکی]
head off <idiom> U به عقب برگشتن
introspect U بخود برگشتن
go back on <idiom> U به عقب برگشتن
capsized U برگشتن قایق
capsizes U برگشتن قایق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com