Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To drow ( pull ) a gun on some one .
U
بروی کسی اسلحه کشیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crossest
U
قلم کشیدن بروی
crosser
U
قلم کشیدن بروی
cross
U
قلم کشیدن بروی
crosses
U
قلم کشیدن بروی
to frisk
[a person]
U
دست روی بدن کسی کشیدن
[در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
heister
[American E]
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
bandit
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
raider
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
robber
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
to fall down
U
بروی درافتادن
You are most welcome .
U
قدمتان بروی چشم
to eat the leek
U
بروی مبارک خودنیاوردن
the men were locked out
U
در را بروی کارگران بستند
theatricalize
U
بروی صحنه اوردن
epigynous
U
واقع بروی تخمدان برمادگی
I forbid you to go . Heaven help you if you go !
U
اگر رفتی نرفتی ! ( مبا دا بروی )
Where do you want to go this time of night ?
U
این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
Dont let on that you know.
U
بروی خودت نیاور که موضوع رامیدانی
zonate
U
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
chest roll
U
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
He closed the door against the peace agreement.
U
تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
sisyphus
U
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
neoclassical economics
U
در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
bouse
U
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight
U
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone .
U
ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
snuffle
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling
U
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
agonise
U
زحمت کشیدن درد کشیدن
twinge
U
درد کشیدن تیر کشیدن
twinges
U
درد کشیدن تیر کشیدن
unarmed
U
بی اسلحه
bare handed
U
بی اسلحه
armless
U
بی اسلحه
weapons
U
اسلحه
weapon
U
اسلحه
Ten firearms .
U
ده قبضه اسلحه
heavy armed
U
سنگین اسلحه
cold steel
U
اسلحه سرد
holsters
U
جلد اسلحه
firearms
U
اسلحه گرم
piece
U
اسلحه گرم
holster
U
جلد اسلحه
armouries
U
اسلحه خانه
armoury
U
اسلحه قوزخانه
light armed
U
سبک اسلحه
stoppages
U
گیر در اسلحه
stoppage
U
گیر در اسلحه
maximum range
U
بردنهایی اسلحه
single shot
U
اسلحه تک تیر
thumbs
U
شستی اسلحه
thumbing
U
شستی اسلحه
thumbed
U
شستی اسلحه
thumb
U
شستی اسلحه
Elaborate
U
اسلحه بزرگ
armouries
U
اسلحه قوزخانه
d. armour
U
اسلحه دفاع
arm
U
اسلحه گرم
armoury
U
اسلحه خانه
pieces
U
اسلحه گرم
shooting iron
U
اسلحه گرم
weapon
U
اسلحه حربه
weapons
U
اسلحه حربه
ordnance
U
اسلحه ومهمات
misfire
U
گیرکردن اسلحه
trigger
U
ماشه اسلحه
misfires
U
گیرکردن اسلحه
armourer
U
اسلحه ساز
antiaircraft
U
اسلحه ضد هوایی
arm of precision
U
اسلحه دقیق
weaponary
U
مربوط به اسلحه
armorer
U
اسلحه ساز
triggered
U
ماشه اسلحه
side arms
U
اسلحه کمری
firearm
U
اسلحه گرم
misfired
U
گیرکردن اسلحه
repeating firearm
U
اسلحه خودکار
safety lock
U
ضامن اسلحه
fire arms
U
اسلحه ی گرم
weaponry
U
اسلحه سازی
side arm
U
اسلحه کمری
armory
U
اسلحه خانه
triggers
U
ماشه اسلحه
to sight gun
U
نشان کردن اسلحه
muzzling
U
دهانه لوله اسلحه
light infantry
U
پیاده سبک اسلحه
poppers
U
اسلحه صدا دار
popper
U
اسلحه صدا دار
velite
U
سرباز سبک اسلحه
missile
U
اسلحه پرتاب کردنی
chamber
U
خزانه فشنگ در اسلحه
To lay down ones arms .
U
اسلحه رابزمین گذاشتن
chambers
U
خزانه فشنگ در اسلحه
muzzle
U
دهانه لوله اسلحه
muzzled
U
دهانه لوله اسلحه
muzzles
U
دهانه لوله اسلحه
disassemble
U
بازکردن اسلحه یا موتور
ordnance
U
مربوط به اسلحه و مهمات
missiles
U
اسلحه پرتاب کردنی
gunrunner
U
قاچاقچی اسلحه و مهمات
to decommission weapons
U
اسلحه ها را غیردایر کردن
armorer
U
نگهبان اسلحه زراد
magazines
U
مخزن خشاب اسلحه
magazine
U
مخزن خشاب اسلحه
cleaning rod
U
سمبه نظافت اسلحه
to decommission weapons
U
اسلحه ها را از کار انداختن
biathlon
U
اسکی صحرانوردی با اسلحه
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
armor bearer
U
حامل اسلحه زرهدار
hold up
U
با اسلحه سرقت کردن
hold-up
U
با اسلحه سرقت کردن
hold-ups
U
با اسلحه سرقت کردن
armory
U
کارخانهء اسلحه سازی
stock
U
دسته ابزار و اسلحه
lift fire
U
زیادکردن برد اسلحه
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
clangs
U
صدای بهم خوردن اسلحه
gun-running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gun running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
clanging
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clanged
U
صدای بهم خوردن اسلحه
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
to carry a weapon
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
firing pin
U
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
freed
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
light horse
U
سوار نظام سبک اسلحه
frees
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
clang
U
صدای بهم خوردن اسلحه
freeing
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
to call to arms
U
اعلام دست به اسلحه کردن
bores
U
قطر داخلی لوله اسلحه
bore
U
قطر داخلی لوله اسلحه
to be packing
[heat]
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
to pack a weapon
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
cant
U
اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
caliber
U
قطر داخلی لوله اسلحه
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
hussar
U
سرباز سواره نظام سبک اسلحه
karate
U
فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
tacit
U
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
boresight
U
میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
judo
U
فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
big bore
U
اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
brigands
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
flatling
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
flatlings
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
brigand
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
barrel
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
phalanxes
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
barrels
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
doubled
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
doubled up
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
phalanx
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
drags
U
کشیدن بزور کشیدن
dragged
U
کشیدن بزور کشیدن
drag
U
کشیدن بزور کشیدن
contraband of war
U
قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
breaks
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
pull up
U
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
armory training
U
اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
autoloader
U
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
safety stop
U
ضامن اسلحه گیره ضامن
draw a cheque for
U
چک کشیدن
to run out
U
ته کشیدن
to take pains
U
کشیدن
sighs
U
اه کشیدن
suffers
U
کشیدن
to smell about
U
بو کشیدن
to run low
U
ته کشیدن
suffered
U
کشیدن
withdrawals
U
پس کشیدن
dessicate
U
اب کشیدن
to sniff at
U
بو کشیدن
to take off
U
سر کشیدن
to suck up
U
کشیدن
to utter a sigh
U
اه کشیدن
suffer
U
کشیدن
to take up
U
کشیدن
avulse
U
کشیدن
chart
U
کشیدن
stretched
U
کشیدن
drawings
U
کشیدن
stretches
U
: کشیدن
stretches
U
کشیدن
drawing
U
کشیدن
stretched
U
: کشیدن
stretch
U
کشیدن
to toss off
U
سر کشیدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com