Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jackpot
U
برنده تمام پولها
jackpots
U
برنده تمام پولها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
It goes against the grain to pay these sums (that kind of money).
U
من که زورم می آید ازاین پولها بدهم
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates
U
تمام شدن تمام کردن
terminated
U
تمام شدن تمام کردن
terminate
U
تمام شدن تمام کردن
scissile
U
برنده
cutting
U
برنده
conductive
U
برنده
winnings
U
برنده
discoverers
U
پی برنده
incisive
U
برنده
discoverer
U
پی برنده
trenchant
U
برنده
portative
U
برنده
mutilator
U
برنده
winner
U
برنده
winners
U
برنده
heuristic
U
پی برنده
cutter
U
برنده
winning
U
برنده
foretooth
U
برنده
deferent
U
برنده
incisor tooth
U
برنده
high proof
U
برنده
incisory
U
برنده
vehicles
U
برنده
vehicle
U
برنده
cutters
U
برنده
winning move
U
حرکت برنده
shoo-in
<idiom>
U
برنده مطلق
medallists
U
برنده مدال
prizer
U
برنده جایزه
prizewinner
U
برنده جایزه
promoter
U
پیش برنده
gestatorial
U
برنده پاپ
perseus
U
برنده سر دیو
persi
U
برنده سر دیو
wearing
U
تحلیل برنده
deferent
U
بیرون برنده
medallist
U
برنده مدال
winning position
U
پوزیسیون برنده
cutting head
U
نوک برنده
promotor
U
پیش برنده
propulsive
U
جلو برنده
dark horses
U
برنده غیرمترقبه
contender
U
برنده احتمالی
contenders
U
برنده احتمالی
uptake
U
بالا برنده
boosters
U
بالا برنده
achiever
U
از پیش برنده
promoters
U
پیش برنده
gonfalonier
U
برنده پرچم
medalists
U
برنده مدال
decision
U
برنده با امتیاز
booster
U
بالا برنده
resolutive
U
تحلیل برنده
dark horse
U
برنده غیرمترقبه
winner of a match
U
برنده مسابقه
heiresses
U
ارث برنده زن
heiress
U
ارث برنده زن
winner
U
برنده بازی
annihilator
U
از بین برنده
winners
U
برنده بازی
utilizer
U
بکار برنده
uplifter
U
بالا برنده
decisions
U
برنده با امتیاز
impeller
U
پیش برنده
edged tool
U
الت برنده
highest bidder
U
برنده مزایده
users
U
بکار برنده
user
U
بکار برنده
dissolvent
U
حل کننده برنده
victor
U
برنده مسابقه
medalist
U
برنده مدال
victors
U
برنده مسابقه
matrolinous
U
بارث برنده
edge tool
U
الت برنده
lacerative
U
برنده یا درنده
outpoint
U
برنده با امتیاز
raider
U
یورش برنده
incisively
U
بطور برنده
impellor
U
پیش برنده
raiders
U
یورش برنده
propelling
U
پیش برنده
emasculative
U
برنده نیروی مردی
raise the hand
U
بالابردن دست برنده
Nobel laureate
U
برنده جایزه نوبل
emasculatory
U
برنده نیروی مردی
chung seung
U
برنده هوگوابی تکواندو
limivorous
U
فرو برنده گل ولای
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
won ending
U
اخر بازی برنده
benefitical
U
منتفع فایده برنده
winterer
U
بسر برنده زمستان
emulous
U
رشک برنده طالب
decisions
U
برنده کشتی با امتیاز
decision
U
برنده کشتی با امتیاز
file cutter
U
قسمت برنده سوهان
Nobel Prize winner
U
برنده جایزه نوبل
liquidators
U
برچیننده از بین برنده
benefic
U
فایده برنده نیکوکار
nonwinner
U
هرگز برنده نشده
painstakingly
U
ساعی رنج برنده
painstaking
U
ساعی رنج برنده
walk all over someone
<idiom>
U
براحتی برنده شدن
bearing capacity
U
قدرت برنده باربرد
liquidator
U
برچیننده از بین برنده
carry the day
<idiom>
U
برنده یا موفق شدن
cutler
U
فروشنده الات برنده
myrmecophilous
U
بهره برنده ازمورچه
hellward
U
سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
assimilator
U
تحلیل برنده همانند سازنده
novillero
U
گاوبازی که هنوز برنده نشده
cutting angle
U
سطح برنده تیغه برش
hoong seung
U
برنده هوگو قرمز تکواندو
to ease to a victory
U
به سادگی برنده شدن
[ورزش]
maidens
U
اسبی که هنوز برنده نشده
scissors
U
چیز برنده قطع کننده
To win on points.
U
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
hybrid propulation
U
نیروی پیش برنده مختلط
to scramble a victory
U
بزحمت برنده
[پیروز]
شدن
gulfs
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
sharp tongued
U
بکار برنده سخنان زننده
gulf
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
maiden
U
اسبی که هنوز برنده نشده
runner-up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
blade
U
قسمت برنده لبههای تیغ دار
runner up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
dye-remover
U
از بین برنده رنگ
[سفید کننده]
waltz off with
<idiom>
U
فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
cupholder
U
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
runners-up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
procrustean
U
بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
defoliants
U
مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
shoo in
U
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
I have not played my trump ( winning ) card .
U
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
defoliating agent
U
عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
open water
U
فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
maiden race
U
مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
The tongue is not steel , yet it cuts.
<proverb>
U
زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
ingestive
U
بشکم برنده وابسته به قورت و بلع دادن خوراک
photo finish
U
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
saving
U
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
free-for-alls
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
head
U
طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
compound helicopter
U
هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
lap
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
full track
U
تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama
U
تمام نما اینه تمام نما
panoramas
U
تمام نما اینه تمام نما
winner's circle
U
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
long shot
U
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
selling race
U
مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
skittle
U
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
through
U
تمام
entire
U
تمام
whole
U
تمام
all night
U
در تمام شب
rounded
U
پر تمام
thru
U
تمام
thorough
U
تمام
it is all up
U
تمام شد
fullest
U
تمام
full
U
تمام
out-and-out
U
تمام
complete
U
تمام
whole length
U
تمام قد
full-length
U
تمام قد
lion's share
U
تمام
It's over.
U
تمام شد.
completing
U
تمام
full-face
U
تمام رخ
completes
U
تمام
completed
U
تمام
full face
U
تمام رخ
out and out
U
تمام
incomplete
U
نا تمام
off
U
تمام
yame
U
تمام
full length
U
تمام قد
full-blown
U
تمام کامل
full mouthed
U
تمام دندان
pucka
U
تمام عیار
payment in full
U
پرداخت تمام
full moon
U
ماه تمام
full-blown
U
تمام شگفته
through
U
تمام شده
full duplex
U
تمام دو رشتهای
cosines
U
جیب تمام
full-time
U
تمام وقت
full orbed
U
تمام روشن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com