Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
self protection
U
برقراری تامین از خود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
communication security
U
برقراری تامین مخابراتی
Other Matches
garnishee
U
کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
remands
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment
U
تامین خواسته حکم تامین مدعابه
installations
U
برقراری
installation
U
برقراری
establishment
U
بنا برقراری
establishments
U
بنا برقراری
inductions
U
برقراری القاء
induction
U
برقراری القاء
logging in
U
برقراری ارتباط
log on
U
برقراری ارتباط
log in
U
برقراری ارتباط
enaction
U
برقراری تاسیس
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
communication security monitoring
U
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
logging-on
U
برقراری ارتباط
[رایانه شناسی]
pull up
U
اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
communication security account
U
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
back wardation
U
خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع
log
U
برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
logs
U
برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
relaxation time
U
فاصله زمانی بین از بین بردن اشفتگی و برقراری حالت تعادل
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
conditional
U
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
uberrima fides
U
صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
dunkrik treaty
U
معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
safety limit
U
حد تامین
safety
U
تامین
coverings
U
تامین
cover
U
تامین
security
U
تامین
hedging
U
تامین
covers
U
تامین
securing
U
تامین
water supplies
U
تامین اب
water supply
U
تامین اب
securement
U
تامین
chemical security
U
تامین شیمیایی
give security for
U
تامین کردن
appropriation reimbur sement
U
تامین اعتبار
insecurity
U
عدم تامین
internal security
U
تامین داخلی
buffer stock
U
تامین ذخیره
local security
U
تامین محلی
area security
U
تامین منطقه
physical security
U
تامین تاسیسات
preservation of evidence
U
تامین دلیل
fulfill
U
تامین کردن
factor of safety
U
عامل تامین
collective security
U
تامین اجتماعی
buffer zone
U
منطقه تامین
financier
U
تامین اعتبارکننده
financiers
U
تامین اعتبارکننده
social security
U
تامین اجتماعی
funding
U
تامین وجه
security
U
تامین مصونیت
communication security
U
تامین مخابراتی
cryptosecurity
U
تامین رمز
electronic security
U
تامین الکترونیکی
insures
U
تامین کردن
ensuring
U
تامین کردن
ensures
U
تامین کردن
ensured
U
تامین کردن
insuring
U
تامین کردن
ensure
U
تامین کردن
committment
U
تامین اعتبار
buffer zones
U
منطقه تامین
provisioning
U
تامین ذخیره
supplied
U
تامین کردن
transmission security
U
تامین ارسال
guarantee
U
تامین کردن
guaranteed
U
تامین کردن
guarantees
U
تامین کردن
protection
U
تامین نامه
the rule of law
U
تامین قضایی
the rule of law
U
تامین قانونی
secures
U
تامین کردن
take care of
U
تامین کردن
transmission security
U
تامین مخابره
troop safety
U
تامین عده ها
secures
U
تامین شده
supply
U
تامین کردن
supplying
U
تامین کردن
secure
U
درامان تامین
secure
U
تامین کردن
secure
U
تامین شده
secures
U
درامان تامین
cover
U
تامین کردن
procurement
U
تامین اماد
safety stakes
U
دستکهای تامین
safety diagram
U
دیاگرام تامین
safety factor
U
عامل تامین
safety factor
U
ضریب تامین
covers
U
تامین کردن
signal security
U
تامین مخابراتی
supply port
U
درگاه تامین
coverings
U
تامین کردن
quia timet
U
حکم تامین
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
make up a deficit
U
تامین کردن کسری
security for cost
U
تامین هزینه دادرسی
water supply to navigation
U
تامین اب کانال کشتیرانی
bombline
U
خط تامین پرتاب بمب
to ensure something
U
تامین کردن
[چیزی]
collective security
U
تامین دسته جمعی
continuing appropriation
U
مداومت تامین اعتبار
power supply
U
تامین کننده برق
rear area security
U
تامین منطقه عقب
safety card
U
کارت تامین اتشبار
victual
U
خواربار تامین کردن
to feather ones nest
U
تامین اتیه کردن
social security benefits
U
منافع تامین اجتماعی
social security organization
U
سازمان تامین اجتماعی
deficit financing
U
تامین کسر بودجه
social security program
U
برنامه تامین اجتماعی
social security system
U
نظام تامین اجتماعی
elegit
U
حکم تامین مدعی به
emanitions security
U
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
finance company
U
شرکت تامین مالی
social security act
U
قانون تامین اجتماعی
continuing appropriation
U
تامین اعتبار پیوسته
unemployment fund
U
صندوق تامین بیکاری
levy a sum on a person's property
U
تامین خواسته کردن
tucker
U
تامین غذا کردن
safety officer
U
افسر تامین یکان
elevation of security
U
زیاد کردن تامین
security for costs
U
تامین هزینه دعوی
supply company
U
شرکت تامین کننده
transmission security
U
تامین ارسال پیام
system maintenance
U
تامین و نگهداری سیستم
area security
U
تامین منطقه عملیات
secures
U
تامین کردن هدف
guarantee
U
تامین تضمین کردن
financing
U
تامین هزینه پولی
guaranteed
U
تامین تضمین کردن
guarantees
U
تامین تضمین کردن
finance
U
تامین هزینه پولی
pacification
U
تامین ثبات داخلی
financed
U
تامین هزینه پولی
finances
U
تامین هزینه پولی
secures
U
مطمئن تامین کردن
ups
U
تامین برق بی وقفه
secure
U
تامین کردن هدف
secure
U
مطمئن تامین کردن
appropriation reimbur sement
U
تامین سپرده یاوثیقه
safety
U
برقرار کردن تامین
angle of safety
U
زاویه تامین گلوله
reestablishment of diplomatic relations
U
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
safety card
U
کارت تامین جنگ افزار
supplying
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
user supplied
U
تامین شده توسط کاربر
safeguards
U
قفل حفافتی یا تامین دار
uniterruptable power supply
U
سیستم تامین برق بی وقفه
troop program
U
برنامه تامین عدههای نظامی
cover
U
تامین زیان و خسارات بیمه
coverings
U
تامین زیان و خسارات بیمه
safeguards
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarding
U
تامین کردن امن نگهداشتن
protect a bill
U
وجه براتی را تامین کردن
safeguarded
U
قفل حفافتی یا تامین دار
replevy
U
بادادن تامین ازتوقیف دراوردن
report generator
U
برای تامین گزارش کامل
safeguarded
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguard
U
قفل حفافتی یا تامین دار
safeguard
U
تامین کردن امن نگهداشتن
services
U
1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
social security contributions
U
پرداختی بابت تامین اجتماعی
social security tax
U
مالیات سیستم تامین اجتماعی
quia timet
U
قرار تامین دستور موقت
stability operations
U
عملیات تامین ثبات داخلی
covers
U
تامین زیان و خسارات بیمه
safeguarding
U
قفل حفافتی یا تامین دار
supply
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supplying
U
تامین موجودی عرضه نمودن
communication security custodian
U
مسئول وسایل تامین مخابراتی
to safeguard
[against]
U
تامین کردن
[علیه]
[در برابر]
force development
U
برنامه تامین یا بسیج یکانها
provide
U
میسر ساختن تامین کردن
degree of protection
U
میزان تامین درجه حفافت
garnisher
U
تامین کننده خواسته یامدعابه
supplied
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplied
U
تامین موجودی عرضه نمودن
environmental security
U
تامین محیطی و فیزیکی منطقه
provides
U
میسر ساختن تامین کردن
supply
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
podded
U
دارای زندگی اسوده یا تامین شده
deficit financing
U
تامین مالی از راه کسر بودجه
social security wealth
U
ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
social security
U
بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
supplying
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
pre empt
U
از پیش برای خود تامین کردن
privacy
U
جداسازی مبادله پیام برای تامین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com