Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
enaction
U
برقراری تاسیس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
institutive
U
تاسیس شده تاسیس کننده
installation
U
برقراری
installations
U
برقراری
log on
U
برقراری ارتباط
logging in
U
برقراری ارتباط
induction
U
برقراری القاء
inductions
U
برقراری القاء
establishments
U
بنا برقراری
establishment
U
بنا برقراری
log in
U
برقراری ارتباط
communication security
U
برقراری تامین مخابراتی
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
self protection
U
برقراری تامین از خود
logging-on
U
برقراری ارتباط
[رایانه شناسی]
pull up
U
اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
logs
U
برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
back wardation
U
خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع
log
U
برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
constitutions
U
تاسیس
erections
U
تاسیس
establishment
U
تاسیس
constitution
U
تاسیس
institution
U
تاسیس
foundation
U
تاسیس
enacment
U
تاسیس
erection
U
تاسیس
establishments
U
تاسیس
set up
U
تاسیس کردن
establishing
U
تاسیس کردن
establishes
U
تاسیس کردن
the institution of a universit
U
تاسیس دانشگاه
re establishment
U
تاسیس مجدد
incorporate
U
تاسیس کردن
incorporates
U
تاسیس کردن
incorporating
U
تاسیس کردن
founded
U
تاسیس شده
foundress
U
زن تاسیس کننده
constitute
U
تاسیس کردن
invent
U
تاسیس کردن
founds
U
تاسیس کردن
found
U
تاسیس کردن
makes
U
تاسیس کردن
make
U
تاسیس کردن
constituting
U
تاسیس کردن
institution
U
تاسیس قضایی
constitutes
U
تاسیس کردن
constituted
U
تاسیس کردن
invented
U
تاسیس کردن
inventing
U
تاسیس کردن
establish
U
تاسیس کردن
promote
U
تاسیس کردن
promoting
U
تاسیس کردن
invents
U
تاسیس کردن
promoted
U
تاسیس کردن
promotes
U
تاسیس کردن
planetary influence
U
تاسیس ستارگان یا کواکب
instituted
U
شورا تاسیس کردن
re establish
U
دوباره تاسیس کردن
institutes
U
شورا تاسیس کردن
found
U
تاسیس کردن ریختن
instituting
U
شورا تاسیس کردن
institute
U
شورا تاسیس کردن
to found a college
U
دانشکدهای تاسیس کردن
founds
U
تاسیس کردن ریختن
industrialises
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
reestablish
U
دوباره بر قرار یا تاسیس کردن
industrializing
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializes
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialising
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialize
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
relaxation time
U
فاصله زمانی بین از بین بردن اشفتگی و برقراری حالت تعادل
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
conditional
U
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
encaenia
U
جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
Carthusian
U
[مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
equitable mortgage
U
از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
uberrima fides
U
صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
Jesuit
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuits
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
constituting
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
karmathian
U
تیره اسلامی که قرمط نام درسده نهم میلادی تاسیس کرد
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
breach of trust
U
کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
dunkrik treaty
U
معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
food and agricultural organization
U
از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
design phase
U
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
reestablishment of diplomatic relations
U
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
democratic party
U
یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
dedication
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
league of nations
U
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
pan american union
U
سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
fascism
U
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
constitutes
U
تاسیس کردن ترکیب کردن
institutes
U
برقرار کردن تاسیس کردن
constitute
U
تاسیس کردن ترکیب کردن
constituting
U
تاسیس کردن ترکیب کردن
instituted
U
برقرار کردن تاسیس کردن
constituted
U
تاسیس کردن ترکیب کردن
instituting
U
برقرار کردن تاسیس کردن
institute
U
برقرار کردن تاسیس کردن
socialist international
U
بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
congress party (indian national congress
U
حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
trusts
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
to lay the foundations of
U
بر پا کردن تاسیس کردن
tontine
U
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com