English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hand U بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
handing U بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
horse race U مسابقه اسب دوانی
dash U مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
dashed U مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
dashes U مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
derbies U نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
poolroom U اطاق شرط بندی مسابقه اسب دوانی
derby U نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
ice time U مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
proportional spacing U فاصله دهی مناسب
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
selling race U مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
running U مناسب برای مسابقه دو
plater U صفحه فلزی ساز ماشین غلتک کاغذ سازی اسب مخصوص مسابقه اسب دوانی
darted U پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
dart U پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
darting U پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
darts U پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
easily U بردن با فاصله زیاد
target archery U مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
laughter U مسابقه اسان برای بردن
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
driving U بردن مسابقه در نتیجه فشارزیاد سوارکار
grand slams U بردن چهار مسابقه مهم گلف در یک سال
grand slam U بردن چهار مسابقه مهم گلف در یک سال
fita round U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
horsey U وابسته به اسب دوانی معتاد به اسب دوانی
relaxation time U فاصله زمانی بین از بین بردن اشفتگی و برقراری حالت تعادل
residual sum of squares U مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
foursomes U چهارتایی
quuartet U چهارتایی
quadruplex U چهارتایی
tetraploid U چهارتایی
tetraploidy U چهارتایی
foursome U چهارتایی
tetramerous U چهارتایی چهارپر
four handed U چهاردستی چهارتایی
quadru U پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
quadri U پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
quadr U پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
tetrad U گروه چهارتایی اربعه
regression sum of squares U مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
sum of squares of regression U مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
single space U در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance U فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
point blank range U فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval U فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
barbs U پیکان
dart U پیکان
darted U پیکان
barb U پیکان
darting U پیکان
the point of an arrow U پیکان
arrows U پیکان
arrow U پیکان
elf bolt U پیکان چخماقی
flechette U پیکان پردار
fletcher U پیکان ساز
head U نوک پیکان
arrow head U نوک پیکان
arrow head U علامت پیکان
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
bronze arrowhead U نشان پیکان برنزی
broad head U نوک پیکان با 2 یا 3 تیغه
nock U پیکان برزه گذاشتن
space U فاصله دادن فاصله داشتن
spaces U فاصله دادن فاصله داشتن
darting U پیکان یا زوبین کوچک بازی
dart U پیکان یا زوبین کوچک بازی
darted U پیکان یا زوبین کوچک بازی
races U اسب دوانی
horse racing U اسب دوانی
raced U اسب دوانی
race U اسب دوانی
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alleyways U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
jockey U سوارکاراسب دوانی شدن
jockeying U اسب دوانی فریب
race card U برنامه اسب دوانی
jockeys U سوارکاراسب دوانی شدن
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
dartboard U صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
dartboards U صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
the hurdles U اسپ دوانی با پرش از موانع
hurdle U اسب دوانی با پرش از ارتفاع
sweepstake U شرط بندی در اسب دوانی
pari mutuel U شرط بندی در اسب دوانی
sweep stake U شرط بندی اسب دوانی
sweepstakes U شرط بندی در اسب دوانی
hurdles U اسب دوانی با پرش از ارتفاع
to ride a race U در اسب دوانی شرکت کردن
sweep stakes U شرط بندی اسب دوانی
hippodrome U [میدان اسب دوانی یونانی]
hurdle race U اسب دوانی با پرش از موانع
hippodrome U میدان اسب دوانی سیرک
arrow head U پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
jockey U نیرنگ زدن اسب دوانی کردن
postward U بسوی محل شروع اسب دوانی
jockeys U نیرنگ زدن اسب دوانی کردن
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
steeplechase U اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
totalizer U ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
totalizator U ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
steeplechases U اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
totalisator U ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
arrow pointer U پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
paddock U میدان تمرین اسب دوانی واتومبیلهای کورسی حصار
grandstand U جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
paddocks U میدان تمرین اسب دوانی واتومبیلهای کورسی حصار
grandstands U جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
close march U راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
flechette U پیکان شراپنل ساچمه ها یا پیکانهای مخلوط با خرج تلاش که پره دار هستند
ringman U کسیکه دراسب دوانی کارش شرط بندی بامردم است
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
fingerpost U راهنمای جاده تیر راهنماییکه پیکان مخصوص هدایت داردومسیرجاده رانشان میدهد راهنما
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
imbibe U تحلیل بردن فرو بردن
to push out U پیش بردن جلو بردن
imbibed U تحلیل بردن فرو بردن
imbibes U تحلیل بردن فرو بردن
imbibing U تحلیل بردن فرو بردن
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
amount U مجموع
totalling U مجموع
totals U مجموع
sum total U مجموع
sum U مجموع
sums U مجموع
over all U مجموع
totalled U مجموع
totaled U مجموع
ensembles U مجموع
total U مجموع
lump U مجموع
lumped U مجموع
lumps U مجموع
summation U مجموع
totaling U مجموع
ensemble U مجموع
masochism U لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
iambus U وتد مجموع
triads U مجموع سه چیز
iamb U وتد مجموع
anecdotage U مجموع حکایات
triad U مجموع سه چیز
check sum U مجموع مقابلهای
checksum U مجموع مقابلهای
logic sum U مجموع منطقی
totality U تمامیت مجموع
summation U مجموع یابی
sum of squares U مجموع مربعات
sum of products U مجموع حاصلضرب
altogether U همگی مجموع
rootage U مجموع ریشه ها
sideways sum U مجموع جانبی
modulo two sum U مجموع به پیمانه دو
pentachord U مجموع پنج نت
summated ratings U مجموع درجه ها
sum of squares U مجموع مجذورات
tercet U مجموع سه چیز
totyality U جمع مجموع
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
toting U جمع کردن مجموع
toted U جمع کردن مجموع
totes U جمع کردن مجموع
cordage U مجموع طنابهای کشتی
fore and aftring U مجموع بادبانهای کشتی
tote U جمع کردن مجموع
total search result U مجموع نتیجه جستجو
aggregates U مجموع جمع کردن
aggregate U مجموع جمع کردن
sum of the terms of an infinite sequence U مجموع یک دنباله [ریاضی]
sewerage U مجموع مجرای فاضلاب
series U مجموع یک دنباله [ریاضی]
vocabularies U مجموع لغات یک زبان
mass diagram U منحنی مجموع بدهها
alpine combined U مجموع مسابقههای الپاین
bureaucracies U مجموع گماشتگان دولتی
imbic U دارای وتد مجموع
sum of squares of residual U مجموع مربعات باقیمانده
bureaucracy U مجموع گماشتگان دولتی
vocabulary U مجموع لغات یک زبان
iambic U وابسته به وتد مجموع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com