English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
first impression U برداشت نخستین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
at first a U در نخستین دید در وهله نخستین
acceptances U برداشت
acceptance U برداشت
removal U برداشت
land surveying U برداشت
offtake U برداشت
draw off U برداشت
impressions U برداشت
impression U برداشت
takings U برداشت
removal of cinder U برداشت تفاله
impressionist U برداشت گرای
stripping U برداشت لایه رو
removal of phosphorus U برداشت فسفر
removal of slag U برداشت سرباره
removal of chips U برداشت براده
special drawing right U حق برداشت مخصوص
metal removal U برداشت براده
make a copy of U سواد برداشت
withdraw U برداشت از حساب
withdraws U برداشت از حساب
dual impression U برداشت دوگانه
draw off U بده برداشت
removing U برداشت کردن
removes U برداشت کردن
under ground survey U برداشت زیرزمینی
withdrawal warrant U مجوز برداشت
impressionists U برداشت گرای
impressionistic U برداشت گذار
impressionistic U برداشت گرایانه
approaches U برداشت روش
approached U برداشت روش
approach U برداشت روش
overdrafts U اضافه برداشت
overdraft U اضافه برداشت
remove U برداشت کردن
take off divisor U مقسم برداشت اب
special drawing right U حق برداشت ویژه
special drawing rights U حق برداشت ویژه
target U نقطه برداشت یا قرائت
nets U برداشت خالص کردن
net U برداشت خالص کردن
cropper U برداشت کننده محصول
safe yield U بده قابل برداشت
handpick U برداشت محصول با دست
targetting U نقطه برداشت یا قرائت
nett U برداشت خالص کردن
take off distributor U اب پخشکن مقسم برداشت اب
the timber warped U تیر تاب برداشت
targeted U نقطه برداشت یا قرائت
overdraw U اضافه برداشت کردن
targeting U نقطه برداشت یا قرائت
targetted U نقطه برداشت یا قرائت
targets U نقطه برداشت یا قرائت
site survey U برداشت نقشه تکهای از زمین
overdraft U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
paper gold U منظور حق برداشت مخصوص است
. She dropped her demands (claim). U دست از تقاضاهای خود برداشت
forbore U دست برداشت امتناع کرد
overdrafts U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
No man can serve two masters. <proverb> U با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
The police officer took down the car number . U افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
overdrafts U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdraft U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
agronomy U علم برداشت محصول وبهره برداری از خاک
harvester-thresher [rare] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
initial U نخستین
mixers U نخستین
primal <adj.> U نخستین
first detector U نخستین
first U نخستین
mixer U نخستین
quadrages ima U نخستین
premiers U نخستین
proto U نخستین
incipient U نخستین
primary U نخستین
our first parents adam and eva U نخستین ما
premier U نخستین
initialled U نخستین
initialing U نخستین
initialed U نخستین
initialling U نخستین
premiered U نخستین
initials U نخستین
premiering U نخستین
premiere U نخستین
premieres U نخستین
primary group U گروه نخستین
menarche U نخستین قاعدگی
rough coat U نخستین اندود
in the egg U در مرحله نخستین
incipience U حالت نخستین
prototypes U نمونه نخستین
incipincy U حالت نخستین
incunabula U نخستین دوره
initial expenses U هزینه نخستین
initial movement U نخستین اقدام
initial stage U طبقه نخستین
primary needs U نیازهای نخستین
protomartyr U نخستین شهید
octateuch U نخستین عهدعتیق
primary drive U سائق نخستین
primary colors U رنگهای نخستین
primary anxiety U اضطراب نخستین
primary productivity U فراوردگی نخستین
primary treatment U تصفیه نخستین
primary treatment U پاکسازی نخستین
primary motivation U انگیزش نخستین
primary zones U نواحی نخستین
prime coat U روکش نخستین
primary processes U فرایندهای نخستین
primary personality U شخصیت نخستین
proenomen U نام نخستین
trivium U دوره نخستین
crossover U تمرکز نخستین
at the first onset U در نخستین وهله
by return of post U با نخستین پست
primary U مقدماتی نخستین
book one U جلد نخستین
at the first blush U در نخستین وهله
at first push U در نخستین وهله
as a first step <adv.> U نخستین [اولا]
primordial U اصل نخستین
primes U نخستین اولیه
primed U نخستین اولیه
prime U نخستین اولیه
first aids U کمکهای نخستین
first hand U نخستین بازی کن
his opening remarks U نخستین گفتههای وی
the first day U نخستین رور
prototype U نخستین بشر
springer stone U نخستین رگ پاطاق
the first of all U نخستین همه
prototype U نمونه نخستین
hexateuch U نخستین توریه
prototypes U نخستین بشر
the opening chapter U نخستین فصل
first rate U نخستین درجه
primary reinforcement U تقویت نخستین
primary process thinking U اندیشیدن در فرایند نخستین
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
first fruits U نخستین دستاوردهای هر چیز
the first person U نخستین شخص متکلم
opener U نخستین مسابقه از یک دورمسابقه
maiden speeches U نخستین نطق شخص
maiden speech U نخستین نطق شخص
prodelision U حذف نخستین حرفCanis
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
primary reinforcer U تقویت کننده نخستین
foal tooth U نخستین دندان اسب
protoplast U نخستین ادم افریده
initiates U نخستین قدم رابرداشتن
initiated U نخستین قدم رابرداشتن
recoil U بحال نخستین برگشتن
recoiled U بحال نخستین برگشتن
net primary production U تولید خالص نخستین
recoiling U بحال نخستین برگشتن
recoils U بحال نخستین برگشتن
gross primary product U تولید ناخالص نخستین
initiating U نخستین قدم رابرداشتن
draw first blood U کسب نخستین امتیاز
at the earliest p moment U در نخستین وهله امکان
hexateuchal U شش کتاب نخستین از تورات
break one's duck U کسب نخستین امتیاز
initial inverse voltage U ولتاژ معکوس نخستین
initiate U نخستین قدم رابرداشتن
primordial U عنصر نخستین اساسی
primary mental abilities U تواناییهای عقلی نخستین
primary consumers U مصرف کنندگان نخستین
primary amentia U نقص عقل نخستین
incipient stages U مراحل نخستین یا ابتدائی
acrospire U نخستین جوانهء دانه
firstling U نوبر نخستین نتیجه
on the first occasion U در نخستین وهله یا فرصت
fifteen U نخستین امتیاز گیم
relapsed U مرتد بحال نخستین برگشتن
primate U راسته پستانداران نخستین پایه
relapse U مرتد بحال نخستین برگشتن
hetaerism U ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
prototype U اصل ماده نخستین افریده
heptateuch U هفت کتاب نخستین توریه
relapsing U مرتد بحال نخستین برگشتن
fleshment U خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
relapses U مرتد بحال نخستین برگشتن
prototypes U اصل ماده نخستین افریده
original sin U نخستین گناه ادم ابوالبشر
primary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی نخستین
retranslate U دوباره بزبان نخستین دراوردن
plough monday U نخستین دوشنبه پس از خاج شویان
premiered U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premieres U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiering U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com