Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
uncover
U
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovering
U
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovers
U
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
protective cover
U
روپوش حفاظ
retreats
U
فرمان متفرق شوید
retreating
U
فرمان متفرق شوید
retreated
U
فرمان متفرق شوید
retreat
U
فرمان متفرق شوید
uncovers
U
فرمان از هم باز شوید در ستون یا درورزش
uncovering
U
فرمان از هم باز شوید در ستون یا درورزش
uncover
U
فرمان از هم باز شوید در ستون یا درورزش
tentage
U
وسایل چادر
fracture
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
guard assembly
U
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
sight cover
U
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
transcribes
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
side step
U
فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
ctrl break
U
در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off
U
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering
U
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
dill
U
شوید
fall in
U
به خط شوید
walk back
U
به عقب خم شوید
guide on line
U
راهنماهابخط شوید
boot and saddle
U
سوار شوید
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
stand fast
U
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
horse
U
سواراسبی سوار شوید
steering
U
فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
god speed you
U
کامیاب شوید موفق باشید
guides post
U
نفر هادی مستقر شوید
I have no doubt that you wI'll succeed.
U
تردیدی ندارم که موفق می شوید
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
forward march
U
فرمان قدم رو فرمان پیش
You're improving.
<idiom>
U
دارید بهتر می شوید
[در انجام کارتان]
[اصطلاح روزمره]
Change at London and get a local train.
در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
guide on me
U
فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
camps
U
چادر
tent
U
چادر
awning
U
چادر
canvas
U
چادر
camp
U
چادر
canvases
U
چادر
camped
U
چادر
tentage
U
چادر
tents
U
چادر
tentless
U
بی چادر
awnings
U
چادر
untented
U
بی چادر
logs
U
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
log
U
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
veils
U
چادر پوشاندن
camps
U
چادر زدن
encamps
U
چادر زدن
encamped
U
چادر زدن
camped
U
چادر زدن
veil
U
چادر پوشاندن
pavilions
U
چادر صحرایی
nomadic
U
چادر نشین
bell tent
U
چادر قلندری
encamp
U
چادر زدن
encamping
U
چادر زدن
tent pole
U
تیر چادر
pup tent
U
چادر پناهگاه
sail hook
U
قلاب چادر
tent pole
U
دیرک چادر
for a tent
U
برای هر چادر
To pitch a tent.
U
چادر زدن
strikes
U
چادر را از جا کندن
strike
U
چادر را از جا کندن
bedspreads
U
چادر شب رختخواب
bedspread
U
چادر شب رختخواب
marquees
U
چادر بزرگ
pavilion
U
چادر صحرایی
tent
U
چادر عشایر
double tent
U
چادر دو نفره
camp
U
چادر زدن
marquee
U
چادر بزرگ
side screen
U
چادر افتاب گیر
slopping awning
U
شیب دادن چادر
ridge pole
U
کش دیرک افقی چادر
spred awning
U
چادر پهن کردن
nomad
U
چادر نشین ایلیاتی
roof tree
U
کش دیرک افقی چادر
furl awning
U
جمع کردن چادر
No camping
U
چادر زدن ممنوع
stanchion
U
سایبان یا چادر جلومغازه
nomads
U
چادر نشین ایلیاتی
Camping
U
اردو یا چادر زدن
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
frapping awning
U
باد نگیر کردن چادر
unsheltered
<adj.>
U
بی حفاظ
disposed
U
بی حفاظ
bleakly
U
بی حفاظ
bleakest
U
بی حفاظ
bleak
U
بی حفاظ
coverings
U
حفاظ
umbrellas
U
حفاظ
umbrella
U
حفاظ
shelters
U
حفاظ
safeguarded
U
حفاظ
safeguarding
U
حفاظ
protected
U
در حفاظ
safeguards
U
حفاظ
mantelet
U
حفاظ
covers
U
حفاظ
cover
U
حفاظ
coverture
U
حفاظ
sconce
U
حفاظ
sheltering
U
حفاظ
sheltered
U
حفاظ
shelter
U
حفاظ
safeguard
U
حفاظ
shelterless
U
بی حفاظ
awning
U
حفاظ
awnings
U
حفاظ
bleaker
U
بی حفاظ
coverings
U
روپوش
duster
U
روپوش
covers
U
روپوش
masks
U
روپوش
mask
U
روپوش
top
U
روپوش
cover
U
روپوش
shutters
U
روپوش
jump suit
U
روپوش
dusters
U
روپوش
cowling
U
روپوش
tilt material
U
روپوش
topcoat
U
روپوش
wanigan
U
روپوش
overshirt
U
روپوش
shutter
U
روپوش
out fit
U
روپوش
coat dress
U
روپوش
jump suits
U
روپوش
Can we camp here?
U
آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
magnetic screen
U
حفاظ مغناطیسی
fender
U
نرده حفاظ
expose
U
بی حفاظ گذاردن
keeper of magnet
U
حفاظ اهنربا
metal conduit
U
لوله حفاظ
magnetic shield
U
حفاظ مغناطیسی
overhead cover
U
حفاظ بالای سر
protective plating
U
حفاظ فلزی
shelterer
U
دارای حفاظ
sight defilade
U
حفاظ مگسک
snow fence
U
حفاظ برف
spillway apron
U
فرش حفاظ
take cover
U
حفاظ گرفتن
soft missile base
U
سکوی بی حفاظ
heat shield
U
حفاظ حرارتی
guardrail
U
سیم حفاظ
dunnage
U
حفاظ کالاها
exposing
U
بی حفاظ گذاردن
hangar
U
پناهنگاه حفاظ
hangars
U
پناهنگاه حفاظ
exposes
U
بی حفاظ گذاردن
biological shield
U
حفاظ زیستی
conduits
U
لوله حفاظ
shielding
U
حفاظ کشیدن
conduit
U
لوله حفاظ
defilade
U
حفاظ مانع
magnet keeper
U
حفاظ اهنربا
close interval
U
فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks
U
فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
plates
U
روپوش دادن
plate
U
روپوش دادن
cover all
U
بارانی یا روپوش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com