English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
collapse U برخاستن روی پرتابگر
collapsed U برخاستن روی پرتابگر
collapses U برخاستن روی پرتابگر
collapsing U برخاستن روی پرتابگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
weight man U پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
thrower U پرتابگر
hammer thrower U پرتابگر چکش
javelin thrower U پرتابگر نیزه
discus thrower U پرتابگر دیسک
chucker U پرتابگر همیشه خطازن
thrower in U پرتابگر خارج از زمین
three point play U خطا روی پرتابگر در بسکتبال
throwing line U نیمدایرهای که پرتابگر نیزه نباید از ان تجاوز کند
get up U برخاستن
step up U برخاستن
get out U برخاستن
levitating U برخاستن
levitates U برخاستن
levitated U برخاستن
levitate U برخاستن
rises U برخاستن
uprise U برخاستن
arise U برخاستن
to make a move U برخاستن
arisen U برخاستن
arises U برخاستن
arising U برخاستن
rise U برخاستن
to keep late hours U دیر برخاستن
uprise U از خواب برخاستن
resurge U دوباره برخاستن
to get off U برخاستن ازروی
up U برخاستن بالارفتن
upping U برخاستن بالارفتن
upped U برخاستن بالارفتن
to stand up U وایستادن برخاستن
blast U برخاستن از سکوی پرتاب
blasts U برخاستن از سکوی پرتاب
maximum take off weight U حداکثر وزن برخاستن
takeoff U برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
rise U از خواب برخاستن طغیان کردن
to keep early Šor good Šhours U زود خوابیدن وزود برخاستن
rises U از خواب برخاستن طغیان کردن
takeoffs U برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
wet take off U برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزم تزریق اب
get about U ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
landplane U هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
design gross weight U حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
design take off weight U حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
gyrodyne U رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
stream takeoff U حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
keep bad hours U دیر خوابیدن و دیر برخاستن
keep late hours U دیر خوابیدن و دیر برخاستن
keep good hours U زود خوابیدن و زود برخاستن
keep early hours U زود خوابیدن و زود برخاستن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com