Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to
U
برحسب مطابق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pursuant to
U
مطابق برحسب
Other Matches
at pleasure
U
برحسب دلخواه برحسب میل
standards
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
in accordance with
U
برحسب
incompliance with
U
برحسب
unitage
U
برحسب
in terms of
U
برحسب
in conformity with
U
برحسب
agreeably to
U
برحسب
at the request of
U
برحسب
As the case may be .
U
برحسب مورد( آن)
at choice
U
برحسب دلخواه
accidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
percentage
U
برحسب درصد
percentages
U
برحسب درصد
to out ward seeming
U
برحسب فاهر
incidentally
<adv.>
U
برحسب اتفاق
hit or miss
U
برحسب تصادف
outwardly
U
برحسب فاهر
by usage
U
برحسب عادت
custom
U
برحسب عادت
tonnage
U
وزن برحسب تن
adventitious
<adj.>
U
برحسب تصادف
casual
[not planned]
<adj.>
U
برحسب تصادف
coincidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
stochastic
<adj.>
U
برحسب تصادف
by chance
<adv.>
U
برحسب اتفاق
at random
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by accident
<adv.>
U
برحسب اتفاق
as it happens
<adv.>
U
برحسب اتفاق
haphazard
<adj.>
U
برحسب تصادف
accidentally
<adv.>
U
برحسب اتفاق
accidently
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by a coincidence
<adv.>
U
برحسب اتفاق
coincidentally
<adv.>
U
برحسب اتفاق
haphazardly
U
برحسب تصادف
contingent
[accidental]
<adj.>
U
برحسب تصادف
fortuitous
<adj.>
U
برحسب تصادف
stochastical
<adj.>
U
برحسب تصادف
incidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
fortuitously
<adv.>
U
برحسب اتفاق
random
<adj.>
U
برحسب تصادف
by happenstance
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by hazard
<adv.>
U
برحسب اتفاق
milage
U
سنجش برحسب میل
by chance
U
برحسب اتفاق یاتصادف
fortuitously
U
برحسب اتفاق اتفاقا
cl
U
برحسب بار هر کامیون
tonnage
U
گنجایش کشتی برحسب تن
ritually
U
برحسب ایین وشعائر
tonnage
U
برحسب شماره تن بارگیر
velocities
U
تندی برحسب زمان
velocity
U
تندی برحسب زمان
compass bearing
U
موقعیت برحسب قطبنما
classis
U
تقسیم برحسب طبقه
mileage
U
سنجش برحسب میل
happy go lucky
U
برحسب تصادف لاقید
pounder
U
برحسب لیره کوبنده
prioritises
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
per standard compass
U
برحسب قطب نمای استاندارد
pounder
U
وزن شده برحسب رطل
hydrograph
U
منحنی ابگذری برحسب زمان
proration
U
توزیع برحسب مدت یانسبت
transvaluation
U
سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
headings
U
حرکت برحسب قطب نما
prioritised
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritising
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritize
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritized
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizes
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizing
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
heading
U
حرکت برحسب قطب نما
age group competition
U
مسابقه برحسب گروه سنی
time cost curve
U
منحنی مخارج برحسب زمان
size distribution of income
U
توزیع درامد برحسب مقدار
poundage
U
مقدار پولی برحسب لیره
seeds
U
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seed
U
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
kilovoltage
U
نیروی برق برحسب هزار ولت
headings
U
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
candlepower
U
میزان شدت نور برحسب تعدادشمع
heading
U
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
gauge pressure
U
فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
voltage
U
نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
voltages
U
نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
transvalue
U
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvaluate
U
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
permittivity
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
percentile
U
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
functional shift
U
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
metric system
U
سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
footage
U
طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
size
U
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
volt ampere
U
اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
sizes
U
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
poundage
U
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
ladder tournament
U
مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
cabin altitude
U
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
accordant
U
مطابق
consilient
U
مطابق
corresponding
U
مطابق
according
U
مطابق
similiar
U
مطابق
confirming
U
مطابق
respondents
U
مطابق
respondent
U
مطابق
secundumn
U
مطابق
agreeably to
U
مطابق
corresponding to
U
مطابق با
corresponding to
U
مطابق
correspoundent
U
مطابق
correspounding
U
مطابق
even with
U
مطابق
pursuant
U
مطابق
frae
U
مطابق
in keeping
U
مطابق
in register
U
مطابق
incompliance with
U
مطابق
according to
U
مطابق
congurous
U
مطابق
complied with
U
مطابق با
correspondents
U
مطابق
complying
U
مطابق با
after
U
مطابق
comply
U
مطابق با
correspondent
U
مطابق
similar
U
مطابق
complies
U
مطابق با
from
U
مطابق
complied
U
مطابق با
matched
U
مطابق
within
U
مطابق
geometrically
U
مطابق هندسه
to correspond to
U
مطابق بودن
corresponds
U
مطابق بودن
at my request
U
مطابق با تقاضای من
adjust
U
مطابق کردن
correspound
U
مطابق بودن
up to date
U
مطابق روز
constitutionally
U
مطابق قانون
conform to
U
مطابق بودن با
up-to-date
U
مطابق روز
traditionally
U
مطابق احادیث
corresponded
U
مطابق بودن
homologize
U
مطابق شدن
correspond
U
مطابق بودن
poshest
U
مطابق مد روز
posher
U
مطابق مد روز
posh
U
مطابق مد روز
synchrinized
U
مطابق بودن
relevant
U
وابسته مطابق
trendier
U
مطابق آخرین مد
newfashioned
U
مطابق مد روز
trendiest
U
مطابق آخرین مد
trendy
U
مطابق آخرین مد
pedagogically
U
مطابق فن تعلیم
fashionably
U
مطابق معمول
in accordance with
U
مطابق موافق
hygienically
U
مطابق بهداشت
testamentary
U
مطابق با وصیت
after the manner of
U
بتقلید مطابق
orthodox
U
مطابق مرسوم
synchronize
U
مطابق بودن
corresponding
U
مطابق متشابه
synchronizes
U
مطابق بودن
synchronising
U
مطابق بودن
as usual
U
مطابق معمول
astronomically
U
مطابق هیئت
synchronises
U
مطابق بودن
by my watch
U
مطابق ساعت من
physiologically
U
مطابق فیزیولوژی
by the square
U
مطابق نمونه
synchronised
U
مطابق بودن
reconstructions
U
نمونه مطابق اصل
parallelled
U
نظیر مطابق بودن با
technically
U
مطابق اصول فنی
musically
U
مطابق اصول موسیقی
paralleling
U
نظیر مطابق بودن با
pedagogically
U
مطابق علم اموزش
pedagogical teaching
U
اموزش مطابق فن تعلیم
paralleled
U
نظیر مطابق بودن با
accentually
U
مطابق تکیه صدا
metronomic
U
مطابق میزانه شمار
ideals
U
مطابق نمونه واقعی
ideal
U
مطابق نمونه واقعی
cut and dried
U
مطابق نقشه وبرنامه
quite the thing
U
مطابق بارسم معمول
parallelling
U
نظیر مطابق بودن با
parallels
U
نظیر مطابق بودن با
biblical
U
مطابق کتاب مقدس
modular
U
مطابق اندازه یامقیاس
constitutional
U
مطابق قانون اساسی
true copy
U
رونوشت مطابق با اصل
reconstruction
U
نمونه مطابق اصل
true life
U
مطابق زندگی روزمره
parallel
U
نظیر مطابق بودن با
cut and dry
U
مطابق نقشه وبرنامه
classic
U
مطابق بهترین نمونه
keping with one's view
U
مطابق نظرکسی بودن
anatomically
U
مطابق علم تشریح
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com