English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air beacon U برج مراقبت پایگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circular scanning U مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
aggregates U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregate U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
privacy U قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
language U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
sql U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structures U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index U اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
querying U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
watchfulness U مراقبت
ovservation U مراقبت
espial U مراقبت
vigilance U مراقبت
care U مراقبت
counter surveillance U ضد مراقبت
unattended U بی مراقبت
surveillance U مراقبت
eyesight U مراقبت
watchful U مراقبت
cares U مراقبت
tendance U مراقبت
cared U مراقبت
watchtower U برج مراقبت
watchtowers U برج مراقبت
due care U مراقبت کافی
insuring U مراقبت کردن در
insures U مراقبت کردن در
ensuring U مراقبت کردن در
sea surveillance U مراقبت دریایی
watch U مراقبت کردن
watching U مراقبت کردن
watched U مراقبت کردن
watches U مراقبت کردن
ground surveillance U مراقبت زمینی
residential care U مراقبت پناهگاهی
Medicare U مراقبت پزشکی
ensures U مراقبت کردن در
control towers U برج مراقبت
area monitoring U مراقبت منطقهای
watch tower U برج مراقبت
to see to it U مراقبت کردن
see to it U مراقبت کردن
combat surveillance U مراقبت رزمی
care of supplies U مراقبت اماد
to see after U مراقبت کردن
to llok U مراقبت کردن
air surveillance U مراقبت هوایی
listening watch U مراقبت به گوش
ensured U مراقبت کردن در
animadversion U مراقبت مشاهده
air search U مراقبت هوایی
acoustical surveillance U مراقبت صوتی
ensure U مراقبت کردن در
day care U مراقبت در روز
helical scanning U مراقبت مارپیچی
lookouts U مراقبت عمل پاییدن
stake-outs U محل تحت مراقبت
unattended operation U هملکرد مراقبت نشده
lookout U مراقبت عمل پاییدن
maintain U به خوبی مراقبت شده
surveillant U مراقبت کننده دیدبان
maintained U به خوبی مراقبت شده
maintains U به خوبی مراقبت شده
under one's wing <idiom> U تحت مراقبت کسی
stake-out U محل تحت مراقبت
vigilance U مراقبت به گوش بودن
sector of search U منطقه مراقبت رادار
surveillance U دیدبانی و مراقبت از منطقه
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
care and handling U مراقبت و دستکاری وسایل
overwatch U مراقبت از حرکت بااتش
attendance U ملازمت مراقبت رسیدگی
airborne beacon U برج مراقبت هوابرد
area monitoring U مراقبت کردن از منطقه
to ensure something U مراقبت کردن در [چیزی]
attendances U ملازمت مراقبت رسیدگی
harbor control tower U برج مراقبت بندر
search U مراقبت کردن از زمین
care U محافظت کردن مراقبت
cared U محافظت کردن مراقبت
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
searched U مراقبت کردن از زمین
radar beacon U برج مراقبت رادار
searches U مراقبت کردن از زمین
cares U محافظت کردن مراقبت
searchingly U مراقبت کردن از زمین
unattended ground sensor U رادار مراقبت زمینی خودکار
aspects U رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
up to someone to do something <idiom> U مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
aspect U رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
slap together <idiom> U به عجله وبی مراقبت واداشتن
pickets U نرده کشیدن مراقبت کردن
security monitoring U نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
picket U نرده کشیدن مراقبت کردن
picketed U نرده کشیدن مراقبت کردن
see that he does it U مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
turn over <idiom> U به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
snow under <idiom> U قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
spiral scanning U مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
maintain watch U مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
zmarker beacon U برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
overwatch U مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
instrument landing U فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
chaperon U زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
primage U اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
fan marker U نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
Creches U [جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
platform U پایگاه
aboard U در پایگاه
platforms U پایگاه
campound U پایگاه
lodgment or lodge U پایگاه
sited U پایگاه
site U پایگاه
status U پایگاه
sites U پایگاه
posted U پایگاه
post- U پایگاه
station U پایگاه
stationed U پایگاه
posts U پایگاه
stations U پایگاه
post U پایگاه
base of operations U پایگاه عملیات
databases U پایگاه داده ها
class status U پایگاه طبقهای
air base U پایگاه هوایی
knowledge base U پایگاه اگاهی
base map U نقشه پایگاه
data base U پایگاه داده ها
base defense U پدافند از پایگاه
space stations U پایگاه فضایی
data banks U پایگاه داده
data banks U پایگاه داده ها
professional status U پایگاه حرفهای
base development U ساختن پایگاه
base development U تهیه پایگاه
naval base U پایگاه دریایی
spaceport U پایگاه فضایی
battle station U پایگاه رزمی
battle station U پایگاه جنگی
base defense U پدافند پایگاه
outpost U پایگاه مرزی
vacation camp [American E] U پایگاه تابستانی
outposts U پایگاه مرزی
landing site U پایگاه فرود
data bank U پایگاه داده
space station U پایگاه فضایی
data bank U پایگاه داده ها
knowledge base U پایگاه دانش
database U پایگاه داده ها
home port U پایگاه اصلی
defense base U پایگاه دفاعی
space platform U پایگاه فضایی
achieved status U پایگاه اکتسابی
height of site U ارتفاع پایگاه
air force base U پایگاه هوایی
filbert base U پایگاه فریبنده
filbert base U پایگاه دروغین
automatic take U تغییر پایگاه
social status U پایگاه اجتماعی
naval station U پایگاه دریایی
base camp U پایگاه مبنا
hardened site U پایگاه مقاوم
encampments U اردو پایگاه
encampment U اردو پایگاه
air bases U پایگاه هوایی
defense base U پایگاه پدافندی
advance base U پایگاه جلو
knowledge base U پایگاه معلومات
home port U پایگاه مادر
base command U فرماندهی پایگاه
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
army base U پایگاه نیروی زمینی
air force base U پایگاه نیروی هوایی
commodores U فرمانده پایگاه هوایی
bare base U پایگاه اماده نشده
station complement U پرسنل خدماتی پایگاه
bare base U پایگاه اشغال نشده
advanced landing field U پایگاه هوایی مقدم
commodore U فرمانده پایگاه هوایی
outpost U پایگاه نفوذی شطرنج
active database U پایگاه دادههای فعال
outposts U پایگاه نفوذی شطرنج
bridgehead U پایگاه درکنار دریا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com