English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
emboss U برجسته کردن
signalize U برجسته کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
snarl U بغرنجی برجسته کردن
snarled U بغرنجی برجسته کردن
snarling U بغرنجی برجسته کردن
snarls U بغرنجی برجسته کردن
thread U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
threads U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
boss U برجسته کاری ریاست کردن بر
boss U نقش برجسته تهیه کردن
bossed U برجسته کاری ریاست کردن بر
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
bosses U برجسته کاری ریاست کردن بر
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
bossing U برجسته کاری ریاست کردن بر
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
goffer U مجعدکردن برجسته کردن
stereograph U نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
to bring out in relief U برجسته یا روشن کردن
to give prominence to U بزرگ کردن برجسته کردن
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
Other Matches
alto-rilievo U [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model U مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
bas relif U حجاری ونقوش برجسته برجسته
embossment U نقوش برجسته برجسته کاری
saliency U نکته برجسته موضوع برجسته
salience U نکته برجسته موضوع برجسته
supereminent U برجسته فوق العاده برجسته
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
repousse U برجسته نمایاحکاکی برجسته
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
illustrous U برجسته
mainlined U برجسته
torose U برجسته
mainline U برجسته
in relief U برجسته
crowned U برجسته
noted U برجسته
dominant U برجسته
illustrious U برجسته
starring U برجسته
relievo U برجسته
kenspeckle U برجسته
staring U برجسته
predominant U برجسته
laureate U برجسته
ridged U برجسته
cordon bleu U برجسته
mainlining U برجسته
mainlines U برجسته
relief emboss U برجسته
prime U برجسته
outstanding U برجسته
outstandingly U برجسته
overriding U برجسته
convex U برجسته
conspicuous U برجسته
primes U برجسته
of d. U برجسته
rilievo U برجسته
masterwork U برجسته
distinguished U برجسته
striking U برجسته
strikingly U برجسته
primed U برجسته
par excellence U برجسته
illustrated U برجسته
stereometric U خط برجسته
stereometric U برجسته
prominent U برجسته
prosilient U برجسته
pre-eminent U برجسته
pre eminent U برجسته
raised U برجسته
salient U برجسته
eminent U برجسته
bossing U ارباب برجسته
notbility U شخص برجسته
boss U ارباب برجسته
relief U برجسته کاری
aegicrane U آذین برجسته سر
topographic map U نقشه برجسته
bosses U ارباب برجسته
poet laureate U شاعر برجسته
predominantly U بطور برجسته
front face U سطح برجسته
personages U شخص برجسته
egregious U برجسته نمایان
bossed U ارباب برجسته
relief U حجاری برجسته
contour U نقشه برجسته
alto relievo U برجسته بلند
projects U برجسته بودن
exaggerated stereoscopy U برجسته بین
embossed U برجسته شده
projected U برجسته بودن
leading U عمده برجسته
humdingers U تفوق برجسته
humdinger U تفوق برجسته
premiering U هنرپیشه برجسته
eminently U بطور برجسته
mezzo rillievo U نیم برجسته
magnific U معروف برجسته
premiers U هنرپیشه برجسته
premier U هنرپیشه برجسته
anaglyph U حجاری برجسته
aegicranium U آذین برجسته سر
anaglyph U تزئینات برجسته
distinguished U برجسته مهم
to make one's mark U برجسته شدن
tyupical U نوبهای برجسته
premieres U هنرپیشه برجسته
premiered U هنرپیشه برجسته
project U برجسته بودن
cordon bleu U آدم برجسته
salient pole U قطب برجسته
bas-reliefs U نقش کم برجسته
bas-reliefs U برجسته کوتاه
bas-relief U نقش کم برجسته
bas-relief U برجسته کوتاه
bas relief U نقش کم برجسته
embossed alphabet U الفبای برجسته
relief emboss U نقشه برجسته
relief map U نقشه برجسته
relievo U برجسته کاری
bas relif U نقوش برجسته
bas-relief U برجسته کاری
fash butt welding U جوش برجسته
to put forward U برجسته نمودارکردن
saleint U برجسته چشمگیر
laureatel U شاعر برجسته
acrography U گچ کاری برجسته
saleintiant U برجسته چشمگیر
bas relief U برجسته کوتاه
affigy U تصویر برجسته
stucco relief U گچبریهای برجسته
feat U کار برجسته
palmy U برجسته کامیاب
swells U برجسته شیک
to create an image for oneself as somebody U برجسته شدن
swelled U برجسته شیک
effigies U تصویر برجسته
high relief U نقوش برجسته
milestones U مرحله برجسته
to stand out U برجسته بودن
premiere U هنرپیشه برجسته
signally U بطور برجسته
effigy U تصویر برجسته
topography U برجسته نگاری
bas relif U نقش کم برجسته
raised figure طرح برجسته
feats U کار برجسته
stand out U برجسته بودن
stand out U برجسته عالی
contour map U نقشه برجسته
swell U برجسته شیک
stereoscopic U برجسته بینی
stereoscopic U برجسته بین
in relief U بطور برجسته
stereoscopics U برجسته نمایی
mezzo relief U نیم برجسته
piece de resistance U فقره برجسته
half relief U نیم برجسته
personage U شخص برجسته
illustriously U برجسته وار
drop shadow U سایه برجسته
projection welding U جوش برجسته
basso relief U برجسته کوتاه
smatt U برجسته زیرکانه
raised shoulder U شانه برجسته
milestone U مرحله برجسته
bosomy U دارای پستان برجسته
bigwigs U شخص مهم و برجسته
bosomed U دارای سینه برجسته
distinguished unit citation U نشان یکان برجسته
perspective spatial model U مدل برجسته بینی
high light U نکات برجسته یا جالب
relief map U نقشه برجسته نما
embossing die U حدیده برجسته کاری
illustriously U بطور برجسته مشهورانه
bigwig U شخص مهم و برجسته
narrative relief U نقش برجسته روایتی
markedly U بطور برجسته یا محسوس
stereoscopic pair U زوج برجسته بینی
landmarks U واقعه برجسته راهنما
stereoscope U دستگاه برجسته بین
landmark U واقعه برجسته راهنما
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
vectograph U عکس برجسته بینی
low relief U نقش نیم برجسته
inconspicuous U غیر برجسته کمرنگ
stereometric U وابسته بترسیمات برجسته
high relief U نقش تمام برجسته
distinguished rug U قالی با ارزش و برجسته
noticeable U قابل ملاحضه برجسته
living picture U نمایش یاتصویر برجسته
narrative relief U نقش برجسته توصیفی
convex fillet weld U جوش نواری برجسته
bell-cast U [لبه ی برجسته بام]
stereoscopy U سیستم برجسته بینی
brocade U پارچه ابریشمی گل برجسته
person of f. U شخص برجسته یا با نفوذ
biggest U ستبر ادم برجسته
banks U قسمت برجسته سر پیچ
bank U قسمت برجسته سر پیچ
bigger U ستبر ادم برجسته
papillary lines U خطهای برجسته انگشتها
big U ستبر ادم برجسته
oner U شخص یا چیز برجسته
to stand out in relief U برجسته یا روشن بودن
raised type U حروف برجسته برای
bold faced type U حروف سیاه برجسته
blebby U برجسته یاحباب دار
in cavetto U [نقش برجسته کاری وارونه]
palmary U شایسته ستایش و تقدیر برجسته
fretwork U برجسته کاری حاشیه گذاری
fascia U هزاره برجسته گچبری سر ستون
fascias U هزاره برجسته گچبری سر ستون
run of the mill U برجسته نبودن در جنس متوسط
badge U امضاء و علامت برجسته و مشخص
purls U زری کوک برجسته وقلابی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com