Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
maritime lien
U
برتری دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seabee
U
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
midshipman
U
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
U
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
kites
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart
U
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
oceanography
U
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kite
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights
U
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
stadimeter
U
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark
U
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea cucumber
U
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea power
U
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
U
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
tern
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity
U
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
terns
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit
U
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director
U
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
light lists
U
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas
U
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
maritime
U
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore
U
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
priorities
U
برتری
transcendence or cy
U
برتری
unidextrality
U
یک سو برتری
paramountey
U
برتری
powered
U
برتری
paramountcy
U
برتری
beat out
U
برتری
preponderance
U
برتری
vantage
U
برتری
advantage
U
برتری
predomination
U
برتری
precedence
U
برتری
pre eminence
U
برتری
Excellency
U
برتری
Excellencies
U
برتری
preemimence
U
برتری
superiority
U
برتری
supremacy
U
برتری
transcendence
U
برتری
hegemony
U
برتری
power
U
برتری
momentum
U
برتری
preferences
U
برتری
privilege
U
برتری
sinistrality
U
چپ برتری
primacy
U
برتری
preference
U
برتری
ecellency
U
برتری
excellence
U
برتری
powering
U
برتری
powers
U
برتری
profits
U
برتری
profited
U
برتری
profit
U
برتری
priority
U
برتری
Majesty
U
برتری
Majesties
U
برتری
trancscendent
U
برتری
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
supremacist
U
برتری گرای
headship
U
بزرگی برتری
outclasses
U
برتری داشتن بر
outclassing
U
برتری داشتن بر
one up
<idiom>
U
برتری داشتن
head starts
U
فرصت برتری
head start
U
فرصت برتری
overrides
U
برتری جستن بر
overrode
U
برتری جستن بر
predominance
U
برتری علو
to have the pull of
U
برتری داشتن بر
overridden
U
برتری جستن بر
excel
U
برتری داشتن بر
headships
U
بزرگی برتری
excelling
U
برتری داشتن بر
excels
U
برتری داشتن بر
transcending
U
برتری یافتن
superiority
U
برتری قوا
prominence
U
پیشامدگی برتری
transcends
U
برتری یافتن
outclass
U
برتری داشتن بر
transcended
U
برتری یافتن
transcend
U
برتری یافتن
outclassed
U
برتری داشتن بر
override
U
برتری جستن بر
outvie
U
برتری جستن از
manual dominance
U
دست برتری
comparative advantage
U
برتری نسبی
distinction
U
برتری ترجیح
predominancy
U
برتری علو
distinctions
U
برتری ترجیح
cerebral dominance
U
سو برتری نیمکره مخ
influencing
U
برتری تفوق
influences
U
برتری تفوق
influenced
U
برتری تفوق
influence
U
برتری تفوق
supremacists
U
برتری گرای
antecede
U
برتری جستن
overmaster
U
برتری یافتن بر
ascendance
U
تفوق برتری
best
U
برتری جستن
overtop
U
برتری جستن از
preminence
U
برتری علو
dextrality
U
راست برتری
outreach
U
برتری یافتن
laterality
U
برتری جانبی
excelled
U
برتری داشتن بر
lateral dominance
U
برتری جانبی
mixed cerebral dominance
U
برتری نامتمایز مخ
hemispherical dominance
U
برتری نیمکره
absolute advantage
U
برتری مطلق
handedness
U
دست برتری
eye dominance
U
چشم برتری
ocular dominance
U
چشم برتری
fire superiority
U
برتری اتش
manoptoscope
U
برتری سنج بینایی
humdingers
U
دارای برتری فاحش
right handedness
U
دست راست برتری
upper hand
U
برتری دست بالا
humdinger
U
دارای برتری فاحش
to gain a over
U
برتری یاتفوق جستن بر
pull
U
برتری جزئی و مختصر
pulls
U
برتری جزئی و مختصر
salience
U
جلو امدگی برتری
saliency
U
جلو امدگی برتری
rate of time preference
U
نرخ برتری زمانی
anti air
U
ضد برتری هوایی دشمن
crash position indicator
U
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore
U
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
outdistancing
U
غلبه بر حریفان با برتری بسیار
teutonism
U
عقیده برتری نژادی المان
outdistance
U
غلبه بر حریفان با برتری بسیار
look down on someone
<idiom>
U
باحقارت واحساس برتری نگریستن
papalism
U
فرصاغراق امیزنسبت به برتری پاپ
outdistanced
U
غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistances
U
غلبه بر حریفان با برتری بسیار
sovereignty
U
اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
out maneuver
U
برتری مانور پیدا کردن
outguess
U
در حدس و گمان برتری داشتن بر
vantage ground
U
زمین دارای برتری اتش و دید
to get the upper hand
U
برتری جستن تفوق پیدا کردن
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
crash locator beacon
U
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
set up
U
جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
paragon
U
رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
pan germanism
U
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
paragons
U
رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
outclasses
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
supremacy
U
برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
outclassed
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclass
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
commandant of marine corps
U
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
sofar
U
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters
U
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster
U
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
absolute advantage
برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
stand-offs
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
racism
U
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
antiair warfare
U
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
nationalists
U
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalist
U
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
spotting board
U
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
air suprmacy
U
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority
U
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
marines
U
دریایی
thalassic
U
دریایی
sea born
U
دریایی
sharks
U
سگ دریایی
naval
U
دریایی
benthic
U
ته دریایی
seas
U
دریایی
sea
U
دریایی
pelagian
U
دریایی
sea pier
U
سد دریایی
thalaesic
U
دریایی
shark
U
سگ دریایی
saltier
U
دریایی
nautical
U
دریایی
marine
U
دریایی
maritime
U
دریایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com