English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
distinction U برتری ترجیح
distinctions U برتری ترجیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
prefer U ترجیح دادن برتری دادن
preferring U ترجیح دادن برتری دادن
prefers U ترجیح دادن برتری دادن
Other Matches
transitivity principle U بر مبنای این اصل منطقی چنانچه شق 1 بر 2ترجیح داده شود و همچنین شق 2 بر 3 نیز ترجیح یابددر این صورت این اصل حکم میکند که 1 بر 3 نیز ترجیح داده شود
options U ترجیح
option U ترجیح
prefers U ترجیح یافتن
prefer U ترجیح دادن
preference function U تابع ترجیح
revealed preference U ترجیح اشکار
preferable U قابل ترجیح
preferring U ترجیح یافتن
preference U رجحان ترجیح
preferences U رجحان ترجیح
preferring U ترجیح دادن
prefer U ترجیح یافتن
prefers U ترجیح دادن
preferrer U ترجیح دهنده
undue preference U ترجیح بلامرجح
time preference U ترجیح زمانی
tea is preferable to water U چایی بر اب ترجیح دارد
distinction without a difference U ترجیح بلا مرجحdistillate
marginal rate of time preference U نرخ نهائی ترجیح زمانی
social rate of time preference U نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
To turn tail . To show a clean pair of heels . U فرار را بر قرار ترجیح دادن
i would sooner die than lie U مردن را به دروغ گفتن ترجیح میدهم
Most home helps prefer to live out. U بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
preponderance U برتری
unidextrality U یک سو برتری
sinistrality U چپ برتری
superiority U برتری
vantage U برتری
preemimence U برتری
pre eminence U برتری
paramountey U برتری
paramountcy U برتری
trancscendent U برتری
transcendence or cy U برتری
predomination U برتری
ecellency U برتری
beat out U برتری
transcendence U برتری
advantage U برتری
Excellency U برتری
Majesties U برتری
powers U برتری
preference U برتری
hegemony U برتری
excellence U برتری
profits U برتری
momentum U برتری
precedence U برتری
Majesty U برتری
profited U برتری
primacy U برتری
privilege U برتری
profit U برتری
powering U برتری
Excellencies U برتری
priority U برتری
power U برتری
preferences U برتری
supremacy U برتری
priorities U برتری
powered U برتری
laterality U برتری جانبی
supremacist U برتری گرای
head starts U فرصت برتری
influencing U برتری تفوق
excel U برتری داشتن بر
handedness U دست برتری
fire superiority U برتری اتش
ocular dominance U چشم برتری
excelled U برتری داشتن بر
excelling U برتری داشتن بر
overtop U برتری جستن از
influenced U برتری تفوق
head start U فرصت برتری
overmaster U برتری یافتن بر
outreach U برتری یافتن
preminence U برتری علو
to have the pull of U برتری داشتن بر
influences U برتری تفوق
mixed cerebral dominance U برتری نامتمایز مخ
lateral dominance U برتری جانبی
outvie U برتری جستن از
influence U برتری تفوق
predominancy U برتری علو
manual dominance U دست برتری
hemispherical dominance U برتری نیمکره
dextrality U راست برتری
comparative advantage U برتری نسبی
superiority U برتری قوا
headships U بزرگی برتری
headship U بزرگی برتری
predominance U برتری علو
maritime lien U برتری دریایی
transcend U برتری یافتن
transcended U برتری یافتن
transcending U برتری یافتن
transcends U برتری یافتن
overrode U برتری جستن بر
overrides U برتری جستن بر
override U برتری جستن بر
overridden U برتری جستن بر
outclasses U برتری داشتن بر
prominence U پیشامدگی برتری
eye dominance U چشم برتری
excels U برتری داشتن بر
ascendance U تفوق برتری
supremacists U برتری گرای
antecede U برتری جستن
one up <idiom> U برتری داشتن
cerebral dominance U سو برتری نیمکره مخ
absolute advantage U برتری مطلق
outclassing U برتری داشتن بر
outclassed U برتری داشتن بر
outclass U برتری داشتن بر
best U برتری جستن
salience U جلو امدگی برتری
pulls U برتری جزئی و مختصر
saliency U جلو امدگی برتری
upper hand U برتری دست بالا
to gain a over U برتری یاتفوق جستن بر
right handedness U دست راست برتری
rate of time preference U نرخ برتری زمانی
manoptoscope U برتری سنج بینایی
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
humdingers U دارای برتری فاحش
pull U برتری جزئی و مختصر
humdinger U دارای برتری فاحش
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
outguess U در حدس و گمان برتری داشتن بر
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
outdistanced U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
look down on someone <idiom> U باحقارت واحساس برتری نگریستن
outdistance U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistancing U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistances U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
teutonism U عقیده برتری نژادی المان
out maneuver U برتری مانور پیدا کردن
papalism U فرصاغراق امیزنسبت به برتری پاپ
to get the upper hand U برتری جستن تفوق پیدا کردن
vantage ground U زمین دارای برتری اتش و دید
set up U جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
pan germanism U نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
paragons U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragon U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
outclassed U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclass U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
supremacy U برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
outclasses U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
stand off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-offs U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
racism U اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
nationalists U طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalist U طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com