English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I am prepared for any eventuality. U برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accidental sepcies گونه های پیش آمدی
beta test U گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
iam a for his life U برای جانش دل واپس هستم
I am a great believer in using natural things for cleaning. U من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
prone to do something آماده کردن برای
to stand ready to [+ verb] U آماده بودن برای
to stand ready for [+ noun] U آماده بودن برای
to prepare [for] U آماده شدن [به یا برای]
hit the books <idiom> U برای کلاس آماده شدن
on call <idiom> U آماده برای ترک خدمت
prone to do something آماده برای کردن کاری
This sort of propaganda is for home consumption U این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
Klamath U نام کد برای گونه کم هزینه پردازنده Intel pention
scripts U ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
There you go again! now, now, now! <idiom> آمدی و نسازی !
reworked U برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking U برای کاربرد مجدد آماده کردن
rework U برای کاربرد مجدد آماده کردن
sixth forms U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
reworks U برای کاربرد مجدد آماده کردن
to square up U خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
on tap <adj.> U همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
on-call service U آماده برای ترک در خدمت [اصطلاح رسمی]
to be on-call U در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
accidental غیر اساسی پیش آمدی
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demanded U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demands U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
pouch U خورجین [گاه قالیچه ها برای مصارف شخصی عشایر بدین گونه بافته می شوند.]
cts U CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
takedown U مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
stream U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
configured in U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
device driver U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
streamed U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streams U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
dataset U سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
takedown U حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
workspace U فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند
invite U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
programs U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
invites U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
invited U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
expanded memory system U ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
opened U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
opens U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
line up <idiom> U سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
EMM U امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند
NetBEUI U گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
ApacheÔ HTTPD U معروفترین محصول نرم افزاری وب سرور که مانند یک بزرگراه آماده است و به شما برای نصب وب سرور امکان میدهد
report program generator U زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
flushing U و آماده برای کار جدید یا پس از قط ع یک کار
flush U و آماده برای کار جدید یا پس از قط ع یک کار
flushes U و آماده برای کار جدید یا پس از قط ع یک کار
Damn it, you are late again! لعنتی باز تو دیر کردی. [دیر آمدی]
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
idle U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idlest U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idles U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
am U هستم
I'm U من هستم
i am pushed for money U هستم
iam d. to go U ارزومندرفتن هستم
I'm hungry. من گرسنه هستم.
i have not a dry t. on me U سر تا پا خیس هستم
we owe him for his services U خدمات او هستم
I'm thirsty. من تشنه هستم.
i am under obligation to him U من ممنون او هستم
I'm your age. U من هم سن شما هستم.
I am sure that ... U من مطمئن هستم که ...
i feel U گرسنه هستم
extend U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
I am certain of it. U من درباره اش مطمئن هستم.
Next to you I'm slim. U در مقایسه با تو من لاغر هستم.
i feel sleepy U خواب الود هستم
I am at your disposal. U من دراختیار تان هستم
i maintain U قائل هستم به اینکه ...
Join the club! U من هم درشرایطی مشابه هستم !
i am bend on going U مصمم هستم بروم
i am at your service U در خدمت شما هستم
i am under obligation to him U زیر بارمنت او هستم
i await you U منتظر شما هستم
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
iam in bad U خیلی در تنگی هستم
feet dry U روی هدف هستم
i a with you on that matter U من در ان موضوع با شماموافق هستم
own a house U دارای خانهای هستم
i own that house U من صاحب ان خانه هستم
I come from Iran . I am Iranian. U من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
I've been here for five days. U پنج روزه که من اینجا هستم.
i am about that U من در این خصوص دلواپس هستم
i am impatient for it U ازان بابت بیطاقت هستم
i owe him & U پنج لیره به او بدهکار هستم
I am on intimate terms with one of the ministers . U با یکی از وزراء نزدیک هستم
That is my line ( field ) . U خودم این کاره هستم
I am a strange in this town. U دراین شهر غریب هستم
I feel like a fifth wheel. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
I am the bread winner of the family . U نان آور خانه ( خانواده ) هستم
I am very orderly and systematic in my work . U درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
I have done my homework. I know how to cope . U من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
I'm looking forward to seeing you again. U منتظر دیدار دوباره شما هستم.
I agree with you completely. U من کاملا با نظر شما موافق هستم.
i am not made of salt U مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . U همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
I'll be happy to help [assist] you. U من با کمال میل در اختیار شما هستم.
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I'm full. U من سیر شدم [هستم] . [اصطلاح روزمره]
I am your humble servant . I defer to you . U من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
I know the area more or less . U کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
I look forward to receiving your reply. U من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
I'm really looking forward to the weekend. U من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
My only problem is money . U تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
steadying U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadiest U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadies U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadied U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry. U سپس او [زن] از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
iam so tired that i cannot eat U چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
No one sent me, I am here on my own account. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
the five predicables U گونه
natures U گونه
variant U گونه
species U گونه
nature U گونه
kind U گونه
sorted U گونه
sort U گونه
variation U گونه ها
navigate U گونه
cheek U گونه
navigated U گونه
navigating U گونه
variations U گونه ها
cheeks U گونه
kindest U گونه
haffit U گونه
haffet U گونه
kinds U گونه
sorts U گونه
of all sorts U از هر گونه ای
breeds U گونه
breed U گونه
navigates U گونه
I'm dying to know what happened. U خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I very much look forward to meeting you soon. U من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
I'm old enough to take care of myself. U من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
typed U گونه الگو
suchlike U از این گونه
octagons U هشت گونه
octagon U هشت گونه
gnathitis U اماس گونه
type U گونه الگو
zygomatic U استخوان گونه
thus U بدین گونه
germplasm bank U بانک گونه ها
types U گونه الگو
malar bone U استخوان گونه
ilk U جور گونه
subspecies U زیر گونه
model U گونه یک محصول
modeled U گونه یک محصول
modelled U گونه یک محصول
zygomatic bone U استخوان گونه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com