English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
miscast U برای نقش خودمناسب نبودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
misbeseem U نیامدن به نبودن برای
misbecome U زیبنده نبودن ناجوربودن برای
to be [look] somewhat [the] worse for wear [person, thing] U مناسب نبودن برای پوشیدن [جامه ای]
gibberish U اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
lack U نبودن
absences U نبودن
lacked U نبودن
lacks U نبودن
absence U نبودن
disagreeing U موافق نبودن
inedibility U ماکول نبودن
to go out of fashion U دیگرمتداول نبودن
stand off U محشور نبودن
to retire in to oneself U معاشر نبودن
inapplicability U عملی نبودن
to be at ease U راحت نبودن
disagree U موافق نبودن
eccentrics U هم مرکز نبودن
run short <idiom> U کافی نبودن
unconditionality U معلق نبودن
to be no more U دیگر نبودن
bushes U در فرم نبودن
bush U در فرم نبودن
disagrees U موافق نبودن
no new is good new U نبودن خبر
haze U روشن نبودن مه
stand-off U محشور نبودن
misbeseem U زیبنده نبودن
stand-offs U محشور نبودن
eccentric U هم مرکز نبودن
disagreed U موافق نبودن
to be out of heart U سرخلق نبودن
twiddle one's thumbs <idiom> U مشغول نبودن
be off one's duty U سر خدمت نبودن
dishonoured U قابل پرداخت نبودن
dishonouring U قابل پرداخت نبودن
to be left in disbelief <idiom> U قابل فهم نبودن
displeases U خوش ایند نبودن
to be under a person p U زیرحمایت کسی نبودن
displease U خوش ایند نبودن
no cigar <idiom> U موافق نبودن ،رد کردن
no great shakes <idiom> U حدوسط ،مهم نبودن
dishonours U قابل پرداخت نبودن
dishonored U قابل پرداخت نبودن
dishonoring U قابل پرداخت نبودن
dishonour U قابل پرداخت نبودن
dishonors U قابل پرداخت نبودن
no deal <idiom> U موافق نبودن ،رد کردن
out of step <idiom> U دریک گام نبودن
out of kilter <idiom> U دربالانس خوبی نبودن
[be] no chicken U دیگر جوان نبودن
unanswered U همردیف نبودن حریف
inapprehensibility U قابل درک نبودن
indulge U مخالف نبودن رها ساختن
indulged U مخالف نبودن رها ساختن
acatamathesia U قادر بدرک سخن نبودن
indulges U مخالف نبودن رها ساختن
not my cup of tea <idiom> U باب طبع کسی نبودن
run of the mill U برجسته نبودن در جنس متوسط
sell out <idiom> U صادق نبودن ،فرختن راز
run-of-the-mill U برجسته نبودن در جنس متوسط
mismatch U متناسب نبودن ناجور بودن
goof off <idiom> U کار نکردن یاجدی نبودن
fluctuate U ثابت نبودن موج زدن
time out U معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
differs U شبیه چیز دیگر نبودن
fluctuated U ثابت نبودن موج زدن
differ U شبیه چیز دیگر نبودن
differing U شبیه چیز دیگر نبودن
fluctuates U ثابت نبودن موج زدن
differed U شبیه چیز دیگر نبودن
throw together <idiom> U عجله داشتن ومراقب نبودن
to have no say [in that matter] U پاسخگو نبودن [در این قضیه]
indulging U مخالف نبودن رها ساختن
forlackof shoes U بواسطه نداشتن یا نبودن کفش
inexpressiveness U زیان دار نبودن گنگی
let the chips fall where they may <idiom> U نگران نتیجه یک کشف نبودن
to sit heavy on the stomach U گوارا نبودن دیر هضم بودن
bark is worse than one's bite <idiom> U به بدی چیزی که به نظر میرسه،نبودن
write off <idiom> U پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
off balance <idiom> U فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
asleep at the switch <idiom> U متوجه فرصت نبودن ،روی بخت خوابیدن
stand pat <idiom> U ازموقعیت راضی بودن وخواستار تغییرات نبودن
don't give up the day job <idiom> U [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
drown out <idiom> U سروصدای زیاد براه انداختن وقادر به شنیدن نبودن
to go easy on somebody [something] U خیلی ایراد نگرفتن [انتقادی نبودن] از کسی [در مورد چیزی]
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
disclaimer U عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimers U عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
heir presumptive U وارث درجه دوم که درصورت نبودن حخاجبی وارث میشوند وارث مقدر
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
presumption hominis U قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
grammar U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
HTTP U دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
grammars U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
FDDI U اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
beta range U حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
precision U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
executive information system U نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
VidCap U برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
Kaleida Labs U شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
straight line coding U برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
labor of love <idiom> U انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> U هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
cues U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
cue U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
phoneme U برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
keystroke U برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
multiple U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
writes U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
compiler U اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
hybrid circuit U ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
literacy U اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
z buffer U محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
boarded U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
electronic U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
board U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
I am here for a language course U من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
warm up U اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
monitor U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
pc file iii U یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
rule U نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
dithering U ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
eight ball billiard U تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
point of presence U شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
monitors U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
authoring U ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com