Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phew
U
برای نشان دادن بیزاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
phew
U
برای نشان دادن بی تابی
uberstreichen
U
لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
clock
U
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clocks
U
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
hyphens
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
PRN
U
نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
nil pointer
U
نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
numeric
U
حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
hyphen
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
Good grief!
<idiom>
U
این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
stopping
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stops
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
sectors
U
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
checks
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
colours
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colour
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
blip
U
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
digit
U
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
stopped
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
accuracy
U
کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود
ablegate
U
مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
check
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digits
U
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
sector
U
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
mock-ups
U
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
blips
U
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
mock-up
U
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
checked
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
stop
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
cartoon design
U
نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن
end
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
bubble help
U
خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
ends
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
page
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
insertion point
U
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
ended
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
key signature
U
گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
forecaddie
U
باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
goal light
U
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
pages
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
paged
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
autos
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
breaker line
U
خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
auto
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
phonetician
U
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
marker
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
routing indicator
U
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
reference
U
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
markers
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
references
U
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
discharge indicator disc
U
دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
burn notice
U
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
hyphens
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
return
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returning
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
backslash
U
کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
returns
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
suspend
U
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
telltale
U
نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
suspending
U
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspends
U
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
gyro
U
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
redirects
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
complementation
U
سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
ebcdic
U
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
tree
U
مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
prompt
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
markers
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
kluge
U
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kludge
U
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
flashed
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
example is better than precept
U
نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
televised
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televise
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televises
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televising
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
greaten
U
درشت نشان دادن اهمیت دادن
drives
U
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive
U
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
illustrates
U
شرح دادن نشان دادن
illustrate
U
شرح دادن نشان دادن
illustrating
U
شرح دادن نشان دادن
flag
U
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags
U
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
evincing
U
نشان دادن
introducing
U
نشان دادن
register
U
نشان دادن
indicates
U
نشان دادن
introduces
U
نشان دادن
evinces
U
نشان دادن
ante
U
نشان دادن
demonstrating
U
نشان دادن
shows
U
نشان دادن
vision
U
یا نشان دادن
registers
U
نشان دادن
indicated
U
نشان دادن
indicate
U
نشان دادن
point
U
نشان دادن
to show up
U
نشان دادن
visions
U
یا نشان دادن
to put forth
U
نشان دادن
registering
U
نشان دادن
showŠetc
U
نشان دادن
evinced
U
نشان دادن
imbody
U
نشان دادن
demonstrated
U
نشان دادن
showed
U
نشان دادن
exerting
U
نشان دادن
exert
U
نشان دادن
introduce
U
نشان دادن
demonstrate
U
نشان دادن
show
U
نشان دادن
introduced
U
نشان دادن
actuate
U
نشان دادن
runs
U
نشان دادن
exerts
U
نشان دادن
demonstrates
U
نشان دادن
adumbrate
U
نشان دادن
run
U
نشان دادن
exerted
U
نشان دادن
evince
U
نشان دادن
feedback
U
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
displaying
U
نشان دادن اطلاعات
decorate
U
نشان یامدال دادن به
keep at something
U
پشتکار نشان دادن
To assert oneself . To display ones merit .
U
خودی را نشان دادن
by show of hands
U
با نشان دادن دست
showdown
U
نمونه نشان دادن
exemplify
U
بانمونه نشان دادن
measure
U
اندازه نشان دادن
emote
U
هیجان نشان دادن
cough up
<idiom>
U
بی تمایلی نشان دادن
graphs
U
با نمودار نشان دادن
playoff
U
نشان دادن فیلم
playoffs
U
نشان دادن فیلم
displays
U
نشان دادن اطلاعات
rubricate
U
قرمز نشان دادن
louts
U
نفهمی نشان دادن
rubricize
U
قرمز نشان دادن
graph
U
با نمودار نشان دادن
adumbration
U
نشان دادن خلاصه
foreshown
U
از پیش نشان دادن
to be illustrative of
U
با عکس نشان دادن
image
U
نشان دادن تصویر
for crying out loud
<idiom>
U
نشان دادن عصبانیت
displayed
U
نشان دادن اطلاعات
decorating
U
نشان یامدال دادن به
decorates
U
نشان یامدال دادن به
lout
U
نفهمی نشان دادن
forcing
U
خشونت نشان دادن
blaze
U
باتصویر نشان دادن
exemplifies
U
بانمونه نشان دادن
exemplifying
U
بانمونه نشان دادن
reacts
U
واکنش نشان دادن
respond
U
واکنش نشان دادن
squirm
U
ناراحتی نشان دادن
squirmed
U
ناراحتی نشان دادن
squirming
U
ناراحتی نشان دادن
impassibly
U
بی نشان دادن عاطفه
pragmatize
U
واقعی نشان دادن
responds
U
واکنش نشان دادن
televises
U
با تلویزیون نشان دادن
exemplified
U
بانمونه نشان دادن
to hang back
U
بیمیلی نشان دادن
blazed
U
باتصویر نشان دادن
blazes
U
باتصویر نشان دادن
prefigure
U
از پیش نشان دادن
react
U
واکنش نشان دادن
prefigured
U
از پیش نشان دادن
reacted
U
واکنش نشان دادن
prefigures
U
از پیش نشان دادن
prefiguring
U
از پیش نشان دادن
televise
U
با تلویزیون نشان دادن
televised
U
با تلویزیون نشان دادن
televising
U
با تلویزیون نشان دادن
squirms
U
ناراحتی نشان دادن
display
U
نشان دادن اطلاعات
force
U
خشونت نشان دادن
emblem
U
با علایم نشان دادن
emblems
U
با علایم نشان دادن
marshaled
U
به ترتیب نشان دادن
marshaling
U
به ترتیب نشان دادن
marshalled
U
به ترتیب نشان دادن
forces
U
خشونت نشان دادن
to play fast and loose
U
بی ثباتی نشان دادن
hang back
U
بی میلی نشان دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com