Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
higgle
U
برای سودجویی بحث کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
profiteering
U
سودجویی
jobbery
U
سودجویی
utilitarianism
U
فلسفه سودجویی
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register
U
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoed
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
commandeer
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavouring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
commandeers
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
commandeered
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavorings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
gas fittings
U
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
to pine for home
U
دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
degausser
U
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
put-up
U
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put up
U
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
ciphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
serviced
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it
U
برای کردن ان
booking
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
enabling
U
تهیه کردن برای
in order to prevent
U
برای جلوگیری کردن
to fit with
U
اماده کردن برای
in orders to make it easiter
U
برای اسان تر کردن ان
prone to do something
آماده کردن برای
enable
U
تهیه کردن برای
to grub about
U
زیر و رو کردن
[برای]
to grub
U
زیر و رو کردن
[برای]
to prospect
[for]
U
جستجو کردن
[برای]
to mumble
[away]
to oneself
U
برای خودشان من من کردن
enables
U
تهیه کردن برای
so as to quiet him
U
برای ارام کردن او
to grub
U
جستجو کردن
[برای]
the proper time to do a thing
U
برای کردن کاری
enabled
U
تهیه کردن برای
to grub about
U
جستجو کردن
[برای]
to serve the city with water
U
اب برای شهر تهیه کردن
warm up
<idiom>
U
گرم کردن (برای بازی)
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
to pander to somebody's ego
<idiom>
U
برای کسی چاپلوسی کردن
to offer a reward
[for]
U
عرضه کردن پاداشی
[برای]
gags
U
مانع فراهم کردن برای
tenderizing
U
برای ترد ونازک کردن ان
the right way to do a thing
U
صحیح برای کردن کاری
to hang on the rear
U
برای حمله دنبال کردن
to save for retirement
U
برای بازنشستگی پس انداز کردن
bolster plate
U
صفحه برای مهار کردن
prone to do something
آماده برای کردن کاری
mnemonic
U
برای بار کردن در ثبات A
carry over
<idiom>
U
برای بعد نگهداری کردن
tenderised
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderises
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderising
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderize
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderized
U
برای ترد ونازک کردن ان
tenderizes
U
برای ترد ونازک کردن ان
to underspend
[on]
U
ناکافی خرج کردن
[برای]
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
to schmooze somebody
U
برای کسی تملق کردن
to schmooze somebody
U
برای کسی چاپلوسی کردن
to go round
U
برای همه کفایت کردن
to make room for a person
U
جا برای کسی باز کردن
to butter somebody up
U
برای کسی تملق کردن
to butter somebody up
U
برای کسی چاپلوسی کردن
gag
U
مانع فراهم کردن برای
gagged
U
مانع فراهم کردن برای
to take pity on any one
U
برای کسی دلسوزی کردن
gagging
U
مانع فراهم کردن برای
bucket step
U
فیکس کردن پا برای استراحت
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
to affect something
[cultivate for effect]
U
کوشش کردن برای به نتیجه ای رسیدن
tassels
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
tassel
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
reworks
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
make a run for it
<idiom>
U
برای نجات جان فرار کردن
reworking
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
make room for someone or something
<idiom>
U
برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
rework
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
potential
U
توانایی انرژی برای کار کردن
to curry favour
[British E]
/favor
[American E]
with somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
to seek somebody out
U
جستجو برای پیدا کردن کسی
to atone for something
U
جلب رضایت کردن برای چیزی
to make amends for something
U
جلب رضایت کردن برای چیزی
to call somebody to
[for]
something
U
از کسی برای چیزی درخواست کردن
to crawl to somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
spaced armor
U
دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
to smarm over somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
to save for something
U
پس انداز کردن
[اندوختن ]
برای چیزی
to save up for something
U
برای چیزی صرفه جویی کردن
henpeck
U
سعی کردن برای تفوق یافتن
sexualize
U
جنس برای چیزی تعیین کردن
to have a look round
[around]
the shops
[British E]
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to make a r for something
U
برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
spoon-feed
<idiom>
U
ساده کردن چیزی برای کسی
to fix somebody up with somebody
[American E]
U
دو نفر را جفت کردن برای ازدواج
to empower somebody to do something
U
کسی را برای کاری مخیر کردن
It is written for our benefit
U
نوشته کردن برای ما فایده دارد
to raise the wind
U
پول برای مقصودی فراهم کردن
to work for peanuts
<idiom>
U
برای چندرغازی کار کردن
[اصطلاح]
lay up
<idiom>
U
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
to sign on
U
برای سربازی اسم نویسی کردن
he has a rage for money
U
برای گرد کردن پول شهوت
assignment of space
U
تخصیص جا برای انبار کردن اماد
to bechon to a person to come
U
اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
to build up areputation
U
شهرت یا ابرویی برای خوددرست کردن
to have a look round
[around]
the stores
[American E]
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to get a meat for a bird
U
برای مرغی جفت پیدا کردن
to scramble for a living
U
برای معاش یازندگی تلاش کردن
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
to get somebody paired off with somebody
U
دو نفر را جفت کردن برای ازدواج
to butter somebody up
U
برای کسی چرب زبانی کردن
to set up somebody
[for something]
U
پاپوش درست کردن برای کسی
to pair off
U
جفت کردن
[برای کاری یا در جشنی]
to frame someone
U
پاپوش درست کردن برای کسی
interacting
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
interacts
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
peccability
U
ژمادگی برای گناه کردن جایزالخطایی
martemper
U
حمام گرم برای سخت کردن
to schmooze somebody
U
برای کسی چرب زبانی کردن
within reach of gunshot
U
کوشش کردن برای رسیدن به چیزی
interact
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
constitutionalize
U
برای بهداشت مزاج گردش کردن
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
no answer
[n/a]
[in forms]
U
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
impetrate
U
برای چیزی لابه واستغاثه کردن
to refuse somebody admittance to something
U
پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
interacted
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
winterization
U
اماده کردن برای کار در زمستان
garnishing
U
رنگ امیزی کردن برای استتار
minimax
U
روشی برای کم کردن خطاهای یک فرایند
to hire
U
برگزیدن برای کار
[استخدام کردن]
pinhole
U
سوراخ کردن برای گوشی یاز
afterthought
U
چاره اندیشی برای کاری پس از کردن آن
paint
U
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
incite to murder
U
اغوا کردن برای قتل عمد
crossover
U
متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
pretty to look at
[to watch]
U
زیبا
[خوشگل]
برای نگاه کردن
prostitutes
U
برای پول خود را پست کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com