Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Which bus do I take to Victoria Station?
U
کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
Which bus do I take for the opera?
U
برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
Other Matches
bins
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bin
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
How can you ask?
U
این باید واضح باشد برای تو
overhead
U
کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود
You will have to pay duty on this.
شما برای این باید گمرکی پرداخت کنید.
I must make a special note of that.
U
من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
beadroll
U
صورت مردگانیکه باید برای ارواح انها فاتحه یادعابخوانند
little go
U
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
prospectus
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
job
U
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
power
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
language
U
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
dropped
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
jobs
U
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
dropping
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
languages
U
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
powered
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
drops
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
powers
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powering
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
notification message
U
پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
trip the light fantastic
<idiom>
U
رفتن برای رقصیدن
prompt to go
U
اماده برای رفتن
fluctuability
U
امادگی برای بالاوپایین رفتن
gressorial
U
مناسب برای راه رفتن
to stretch one's legs
U
برای ورزش راه رفتن
sick call
U
تجمع برای رفتن به بهداری
inherent addressing
U
دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی
masks
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
mask
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
smoke test
U
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
shop around
<idiom>
U
به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
turn out
<idiom>
U
رفتن برای دیدن یا انجام کاری
to come to meet
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come towards
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to be coming up to meet
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
sand shoes
U
یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
to approach
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to step out
U
برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
fetches
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
to go clubbing
U
به باشگاه
[های]
شب رفتن
[برای رقص و غیره]
to go away
U
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go to
U
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to ride on the bus
U
سوار اتوبوس شدن
[برای رفتن به جایی]
shore leave
U
مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
hypnotizable
U
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
to be after somebody
U
پی
[دنبال]
کسی رفتن
[برای کیفری مجازاتی]
address
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
shifts
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
raw
U
1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
shifted
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
addressed
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
shift
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
transaction
U
رکورد حاوی داده جدید که برای بهنگام سازی رکورد اصلی باید استفاده شود
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
conventions
U
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
convention
U
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
U
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
coach dog
U
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
searchingly
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searches
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searched
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
pace lap
U
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
pin money
U
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
restoration
U
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
double coincidence of wants
U
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
carrier
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
bail out
U
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
okuns law
U
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
query
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
you have no option but to go
U
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch
U
راه رفتن دولادولاراه رفتن
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
trot
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
parading
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
ought
U
باید
should
U
باید
must
U
باید
shall
U
باید
there is a rule that...
U
که باید.....
maun
U
باید
in due f.
U
باید
the f. of a table
U
باید
to have to
U
باید
outh
U
باید
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
how shall we proceed
U
چه باید کرد
you must know
U
باید بدانید
It must be granted that …
U
باید تصدیق کر د که …
it is to be noted that
U
باید دانست که
We have to go as well.
U
ما هم باید برویم .
i must go
U
باید بروم
i ought to go
U
باید بروم
as it deserves
U
چنانکه باید
it is necessary to go
U
باید رفت
it is necessary for him to go
U
باید برود
ought
U
باید وشاید
i ougth to go
U
باید رفت
i ougth to go
U
باید بروم
one must go
U
باید رفت
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
I must leave at once.
باید فورا بروم.
Water must be stopped at its source .
<proverb>
U
آب را از سر بند باید بست .
it is to be noted that
U
باید ملتفت بود که
One must suffer in silence.
U
باید سوخت وساخت
You should have told me earlier.
U
باید زودتر به من می گفتی
you might have come
U
باید امده باشید
it is to be noted that
U
باید توجه کردکه
he must have gone
U
باید رفته باشد
he needs must go
U
ناچار باید برود
we must winnow away the refuse
U
اشغال انرا باید
meetly
U
چنانکه باید و شاید
enow
U
بسنده انقدرکه باید
you must go
U
شما باید بروید
shall i go?
U
ایا باید بروم
the needful
U
انچه باید کرد
Let us see how it turns out.
U
باید دید چه از آب در می آید
to do a thing the right way
U
کاری راچنانکه باید
to d. what to say
U
اندیشیدن که چه باید گفت
prettily
U
بخوبی چنانکه باید
chicane
U
مانعی که باید دور زد
What can't be cured must be endured.
<idiom>
U
باید سوخت و ساخت.
comme il faut
U
چنانکه باید وشاید
I've got to watch what I eat.
U
باید مواظب رژیمم باشم.
you shoud rinse it in lukewarm water.
U
در آب ولرم باید آنرا آب بکشید
What must be must be .
<proverb>
U
آنچه باید بشود خواهد شد .
if i know what to do
U
اگر میدانستم چه باید کرد
There must be a catch(trick)in it.
U
باید حقه ای درکار باشد
There must be some mistakes.
باید اشتباهی شده باشد.
One must keep up with the times.
U
باید با زمان آهنگ بود
It must be quiet.
باید ساکت و آرام باشد.
One must draw the line somewhere.
<proverb>
U
هر کس باید ید و مرزش را مشخص کند .
backlog
U
کاری که باید انجام شود
to which side do I have to turn?
U
به کدام طرف باید بپیچم؟
I must be going now.
U
الان دیگه باید بروم
I must make do with this low salary. I must somehow manage on this low salary.
U
بااین حقوق کم باید بسازم
Every day that you go unheeded, you need to count on that day
U
هر روز که بیفتید، باید در آن روز حساب کنید
it needs to be done carefully
U
باید بدقت کرده شود
We had to queue
[line]
up for three hours to get in.
U
ما باید سه ساعت در صف می ایستادیم تا برویم تو.
Two witnesses should testify.
U
دو شاهد باید شهادت بدهند
loads
U
کاری که باید انجام شود
load
U
کاری که باید انجام شود
One must take time by the forelock .
U
وقت را باید غنیمت شمرد
I have some letters to write .
U
چند تا کاغذ باید بنویسم
he is much to be pitted
U
بحالش باید رحم کرد
She must be at least 40.
U
او
[زن]
کم کمش باید ۴۰ ساله باشد.
backlogs
U
کاری که باید انجام شود
some one must stay here
U
یک کسی باید اینجا بماند
You must make allowances for his age .
U
باید ملاحظه سنش را بکنی
One must tackle it in the right way.
U
هرکاری را باید از راهش وارد شد
how shall we proceed
U
چگونه باید اقدام کرد
Protocol must be observed.
U
تشریفات باید رعایت شود
I must take the kid to school .
U
باید بچه راببرم مدرسه
i must answer for the damages
U
ازعهده خسارت ان باید برایم
parting of the ways
U
جایی که باید یکی از چندچیزرابرگزید
We must find a basic solution.
U
باید یک فکر اساسی کرد
You have to go back to ...
شما باید به طرف ... برگردید.
do the necessary
U
انچه باید کرد بکنید
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs).
U
باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
a bitter pill to swallow
<idiom>
U
یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
you must know this
U
شما باید این مطلب را بدانید
We should be leaving now.
U
باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
actions
U
شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
action
U
شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
There is some hocus – pocus . I smell a rat . Ther is a trick in it .
U
کلکی درکار باید باشد ( هست )
unauthorized
U
آنچه باید مجوز داشته باشد
I should bring you round to my way of thinking .
U
باید تو راهم با خودم همفکر کنم
why need he say that
U
چرا باید این سخن را بگوید
You will need to spend some money on it.
U
تو باید برایش پول خرج بکنی.
you ought to know better
U
شما باید بهتر از این بدانید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com