Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (25 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to stand in the gap
U
برای دفاع اماده بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
on guard
U
اماده برای دفاع باشید
to keep ome's powder dry
U
برای هر رویدادی اماده بودن
clutch start
U
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
ready reserve
U
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
ground readiness
U
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
to be prepared to go
U
اماده رفتن بودن
standby
U
به حال اماده بودن
standbys
U
به حال اماده بودن
abler
U
اماده بودن ارایش دادن
stand by
U
دم دست بودن اماده خدمت
ablest
U
اماده بودن ارایش دادن
in self defence
U
برای دفاع
to fit with
U
اماده کردن برای
ready to die
U
اماده برای مرگ
on offer
U
اماده برای فروش
fit to work
U
اماده برای کارکردن
prompt to go
U
اماده برای رفتن
cheats
U
موضعگیری برای دفاع
cheat
U
موضعگیری برای دفاع
cheated
U
موضعگیری برای دفاع
back checker
U
بازگشته برای دفاع
batted
U
گل اماده برای کوزه گری
attention
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
cover
U
اماده برای برگرداندن توپ
attentions
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
mission ready
U
هواپیمای اماده برای پرواز
to prepare for war
U
برای جنگ اماده شدن
he was prone to mischief
U
برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
attack on preparation
U
شمشیرباز اماده برای حمله
covers
U
اماده برای برگرداندن توپ
coverings
U
اماده برای برگرداندن توپ
bat
U
گل اماده برای کوزه گری
bats
U
گل اماده برای کوزه گری
up and running
U
اماده برای عملیات کامل
dan
U
درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
in defence of somebody
[something]
U
برای دفاع از کسی
[چیزی]
covers
U
اماده شدن برای دریافت توپ
coverings
U
اماده شدن برای دریافت توپ
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
addressed
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
platform load
U
بار اماده برای بارریزی هوایی
addresses
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
winterization
U
اماده کردن برای کار در زمستان
herbescent
U
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
cover
U
اماده شدن برای دریافت توپ
finished product
U
محصولات اماده برای توزیع ومصرف
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
box defence
U
تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
repertoire
U
فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
tropicalization
U
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
to the manner born
U
فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
hypnotizable
U
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
grooms
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
pools
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pool
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
groom
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
pooled
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
forcing
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
lime paste
U
اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
sawhorse
U
نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
vitrescent
U
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
it is insusceptible of change
U
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
back-up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
civilian preparedness for war
U
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
aircraft turn around
U
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
reaction time
U
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
turnkey
U
سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
pilot engine
U
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
convoys
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
literacy
U
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
sedans
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
crammer
U
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
sedan
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
rig the ship
U
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
turnkey system
U
سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
U
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
third base
U
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
supercritical
U
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
samisch variation
U
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence
U
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence
U
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
voyage repairs
U
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
statitizing
U
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
misbecome
U
نامناسب بودن برای
to stand ready to
[+ verb]
U
آماده بودن برای
to stand ready for
[+ noun]
U
آماده بودن برای
to act
[as somebody]
U
پاسخگو بودن
[برای]
just in case
U
برای مطمئن بودن
overtask
U
زیاد سنگین بودن برای
to be clear to somebody
U
برای کسی واضح بودن
to look at the black side
[about something]
U
بدبین بودن
[برای چیزی]
to be clear to somebody
U
برای کسی مشخص بودن
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
to be congenial to somebody
[things]
U
برای کسی دلپذیر بودن
[اشیا]
turn up one's nose at
<idiom>
U
ردکردن خوب بودن برای کسی
serve
U
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
served
U
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
inshrine
U
در حکم مزاریا معبد بودن برای
serves
U
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
to be congenial to somebody
[things]
U
برای کسی سازگار بودن
[اشیا]
to be congenial to somebody
[things]
U
برای کسی مطبوع بودن
[اشیا]
end in itself
<idiom>
U
مکان کافی برای راحت بودن
to be closed to
[all]
traffic
U
برای
[همه نوع]
ترافیک بسته بودن
to be the obvious thing
[for somebody or something]
U
آشکار
[بدیهی]
بودن
[برای کسی یا چیزی]
to be on-call
U
در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
in distance
U
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
ramp alert
U
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
stabling siding
U
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding
U
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
siding
[railway]
U
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding
U
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding
U
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
freedom
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedoms
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
validation
U
بررسی انجام شده برای معتبر بودن داده
to go down
[in a particular way]
with somebody
U
برای کسی
[به سبک ویژه ای]
قابل پذیرش بودن
siding
[railway]
U
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
nsfnet
U
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
case sensitive search
U
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
waiting games
U
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.
U
بودن دبیر او
[زن]
احساس ناراحتی زیادی برای او
[زن]
ایجاد کرد.
waiting game
U
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
intestable
U
وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
defense system aquisition
U
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
one on one
U
دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense
U
دفاع وزارت دفاع
configured in
U
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
verification
U
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
standstill
U
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
warning order
U
دستور اماده باش اعلام اماده باش
self defense
U
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
paced
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
carries
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
paces
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
carrying
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
laager
U
هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
continuity light
U
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
to appreciate something
U
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
desqview
U
نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
alert force
U
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
eagle flight
U
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
air alert warning
U
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com