English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
carry over <idiom> U برای بعد نگهداری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
lay up <idiom> U ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
Other Matches
VidCap U برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
bone-house U [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
for keeps U برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
service time window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
deep cycling U روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
housekeeping U امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
bit map U ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
microprogram U وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
cassettes U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassette U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
damp land pit curing U نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
topping lift U طناب وصل به دکل برای نگهداری تیر اصلی افقی
pontage U مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
pounded U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
cinerarium U [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
off screen buffer U فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
CD U جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
pounding U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
CDs U جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
pounds U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
fishnet U نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
store U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
archive U فایلی که حاوی داده قدیمی است ولی برای مراجعه در آینده نگهداری میشود
storing U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
head-shrinker U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
toolbox U جعبه حاوی قط عات لازم برای تعمیر , نگهداری و نصب قط عات
bad debt U طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
bad debts U طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
samplers U مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
sampler U مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
caged storage U قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
conserves U نگهداری کردن
conserving U نگهداری کردن
tend U نگهداری کردن از
manage U نگهداری کردن
maintains U نگهداری کردن
keep U نگهداری کردن
keeps U نگهداری کردن
upkeep U نگهداری کردن
maintain U نگهداری کردن
maintain U نگهداری کردن
maintained U نگهداری کردن
conserved U نگهداری کردن
to maintain one's family U نگهداری کردن
to maintain a road U نگهداری کردن
to take keep U نگهداری کردن
tends U نگهداری کردن از
safeguard U نگهداری کردن
safeguarded U نگهداری کردن
support U نگهداری کردن
safeguarding U نگهداری کردن
maintrain U نگهداری کردن
safeguards U نگهداری کردن
tended U نگهداری کردن از
conserve U نگهداری کردن
tending U نگهداری کردن از
bestride U نگهداری ودفاع کردن از
mewing U دراصطبل نگهداری کردن
mewed U دراصطبل نگهداری کردن
support U تایید کردن نگهداری
to bear up U نا امیدنشدن نگهداری کردن
mew U دراصطبل نگهداری کردن
power of reservation U حق نگهداری وذخیره کردن
hold at disposal U در اختیار دیگری نگهداری کردن
patronises U نگهداری کردن مشتری شدن
patronize U نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes U نگهداری کردن مشتری شدن
to safeguard [against] U نگهداری کردن [علیه] [در برابر]
to have custody of U نگهداری یا امانت داری کردن از
patronised U نگهداری کردن مشتری شدن
patronized U نگهداری کردن مشتری شدن
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
cryptocustodian U مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
protecting U نیکداشت کردن نگهداری کردن
protect U نیکداشت کردن نگهداری کردن
protects U نیکداشت کردن نگهداری کردن
wards U نگهداری کردن توجه کردن
ward U نگهداری کردن توجه کردن
minding U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
mind U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
minds U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
streaming tape drive U دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
sustention U نگهداری
detainer U نگهداری
retinues U نگهداری
retinue U نگهداری
internment U نگهداری
upkeep U نگهداری
preservation U نگهداری
sustenance U نگهداری
custody U نگهداری
landing, storage, delivery U نگهداری
detentions U نگهداری
safe keeping U نگهداری
safe guard U نگهداری
keeping U نگهداری
detention U نگهداری
protection U نگهداری
maintenance U نگهداری
guarding subsidy U حق نگهداری
holding U نگهداری
guardianship U نگهداری
sustentation U نگهداری
conservation U نگهداری
retention U نگهداری
storage U نگهداری
maintenance support U پشتیبانی نگهداری
levels of maintenance U ردههای نگهداری
holding time U زمان نگهداری
maintenance period U دوره نگهداری
maintenance status U وضعیت نگهداری
account U نگهداری حسابها
maintenance cost U ارزش نگهداری
holding costs U مخارج نگهداری
maintenance functions U کارکردهای نگهداری
granfather file U نگهداری می شوند
warehousing U نگهداری در انبار
keep track of <idiom> U نگهداری یاداشت
holding capacity U فرفیت نگهداری
maintenance cost U هزینه نگهداری
organizational maintenance U نگهداری سازمانی
maintenance U نگهداری و تعمیر
deffered maintenance U نگهداری مخصوص
field maintenance U نگهداری در صحرا
holds U ایست نگهداری
hold U ایست نگهداری
depot maintenance U نگهداری دپویی
interludes U نگهداری مقدماتی
interlude U نگهداری مقدماتی
energy preservation U نگهداری انرژی
preventive maintenance U نگهداری حفافتی
preventive maintenance U نگهداری پیشگیری
maintenance U تعمیر و نگهداری
care of supplies U نگهداری اماد
categories of maintenance U طبقات نگهداری
categories of maintenance U انواع نگهداری
maturing U نگهداری بتن
retentivity U قدرت نگهداری
record keeping U نگهداری سوابق
program maintenance U نگهداری برنامه
preventive maintenance U نگهداری پیشگیرانه
care U نگهداری موافبت
field maintenance U نگهداری صحرایی
field capacity U فرفیت نگهداری
tenure U نگهداری اشغال
tenability U قابلیت نگهداری
the keeping of a festival U نگهداری عید
restraints U نگهداری خودداری
category U طبقه نگهداری
LSD U نگهداری تحویل
cared U نگهداری موافبت
restraint U نگهداری خودداری
cares U نگهداری موافبت
depot maintenance U نگهداری امادگاهی
remote servicing U نگهداری از راه دور
remote maintenance U نگهداری از راه دور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com