Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rose gall
U
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jonquil
U
گل نسترن
sweet brier
U
نسترن
eglantine
U
نسترن
lark heel
U
نسترن
insecticidal
U
دافع حشره مربوط به حشره کشی
give it a good wash
U
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
insecticides
U
حشره کشی داروی حشره کش
insecticide
U
حشره کشی داروی حشره کش
papillary
U
مانند برامدگی دارای برامدگی
imago
U
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
lepidopteron
U
حشره فلس بال حشره پشیز بال
entomology
U
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
rootery
U
توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
to strike an a
U
بصورت ویژهای درامدن
tea has an adour p to itself
U
چای بوی ویژهای دارد
textures
U
دارای بافت ویژهای نمودن
that point was of p interest
U
ان نکته جالبیست ویژهای داشت
texture
U
دارای بافت ویژهای نمودن
papaw
U
درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
ceiba
U
درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
to smile a person into a mood
U
کسیرا با لبخند بحالت ویژهای در ژوردن
an idiomatic experssion
U
عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
underbrush
U
درخت کوچک روینده درزیر درخت
breeding grounds
U
جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
gentleman at large
U
کسیکه وابسته بدرباراست و کار ویژهای ندارد
he went out in the poll
U
امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
breeding ground
U
جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
detail
U
بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detailing
U
بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
introductory word
U
کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
design points
U
ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
embassy
U
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassies
U
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
playback rate scale factor
U
و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
radius dimpling
U
ایجاد گودی در سطح ورقههای فلز توسط ابزارمخروطی شکل ویژهای
myrica
U
درخت شیشعان درخت موم
approved data
U
سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
action oriented management report
U
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
him who
U
انرا که
neither i or he sees it
U
نه من انرا می بینم نه او
i have a secure grasp of it
U
انرا گرفته ام
i saw it
U
انرا دیدم
had searched
U
انرا می یافتید
give it a rinse
U
انرا بشویید یا اب بکشید
give it a shake
U
انرا تکان دهید
give it a twist
U
انرا پیچ بدهید
he sold the good ones
U
خوبهای انرا فروخت
i saw it my self
U
من خودم انرا دیدم
i do not have the courage
U
جرات انرا ندارم
i had it signed
U
انرا به امضاء رساندم
i can make nothing of it
U
هیچ انرا نمیفهم
imyself saw it
U
من خودم انرا دیدم
send it by post
U
با پست انرا بفرستید
i am out of p with it
U
دیگرحوصله انرا ندارم
we must winnow away the refuse
U
اشغال انرا باید
lowlander
U
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
it mokes it yet easier
U
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
shearling
U
گوسفندی که یک بار پشم انرا
who will pay for it
U
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
you have perhaps seen it
U
شاید انرا دیده باشید
who will pay for it
U
کی پول انرا خواهد داد
sculpsit
U
انرا تراشیده یاحجاری کرد
we made heavy weather of it
U
انرا خیلی سخت دیدیم
i am out of p with it
U
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i cannot a to buy that
U
استطاعت خرید انرا ندارم
i sold it to one abdullah
U
به عبدالله نامی انرا فروختم
i gave it a slight press
U
انرا کمی فشار دادم
they give it a good scrub
U
خوب انرا مالش میدهند
i kind of liked it
U
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
ormer
U
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
an inseparable prefix
U
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
you have perhaps seen it
U
ممکن است انرا دیده باشید
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
it is past reclaim
U
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
overshot wheel
U
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
sexto
U
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
water bed
U
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
loaded dice
U
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
whitleather
U
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
indiscerptible
U
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
bugs
U
حشره
fly dope
U
حشره کش
insects
U
حشره
insect
U
حشره
larvicide
U
حشره کش
insecticide
U
حشره کش
insecticidal
U
حشره کش
bug
U
حشره
bugging
U
حشره
insecticides
U
حشره کش
ricksha
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
dress coat
U
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
rickshaw
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller
U
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
it will not bear repeating
U
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
rackets
U
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
indian giver
U
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
labium
U
لب زیرین حشره
larva
U
کرم حشره
maggot
U
کرم حشره
fly
U
حشره پردار
gnat
U
حشره دو بال
gnats
U
حشره دو بال
ocellus
U
چشم حشره
insectarium
U
حشره خانه
stinkbug
U
حشره بدبو
maggots
U
کرم حشره
incunabulum
U
پیله حشره
insectologist
U
حشره شناس
grubs
U
کرم حشره
grub
U
کرم حشره
may fly
U
حشره یک روزه
insectean
U
حشره دار
grubbed
U
کرم حشره
entomology
U
حشره شناسی
insect powder
U
گرد حشره کش
insectivorous
U
حشره خوار
ephemera
U
حشره یکروزه
ephemerid
U
حشره یک روزه
insectile
U
دارای حشره
insectifuge
U
حشره کشی
larvae
U
کرم حشره
firefly
U
حشره شب تاب
insectivora
U
حشره خواران
insectary
U
حشره خانه
fireflies
U
حشره شب تاب
arvicide
U
کرم حشره کش
entomologist
U
حشره شناس
entomologize
U
در حشره شناسی
entomophagous
U
حشره خوار
hackle
U
حشره پردار
insectology
U
حشره شناسی
entomophobia
U
حشره هراسی
insectile
U
حشره مانند
gambier
U
درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
gambir
U
درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
to garble the coinage
U
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
waggonette
U
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
cheque to a person's order
U
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
judgement dept
U
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
demarche
U
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
femurs
U
فخذ ران حشره
insectivora
U
پستانداران حشره خوار
femur
U
فخذ ران حشره
femora
U
فخذ ران حشره
larva
U
نوزاد حشره لیسه
hellgrammite
U
کرم حشره گوشتخوار
pesticide
U
کشنده حشره موذی
ant
مور
[حشره شناسی]
hoppers
U
هرگونه حشره جهنده
ant
مورچه
[حشره شناسی]
insectivore
U
پستاندار حشره خوار
hessian fly
U
حشره گندم خوار
pesticides
U
کشنده حشره موذی
hopper
U
هرگونه حشره جهنده
arvicide
U
که کرم حشره را میکشد
proboscises
U
الت مکیدن حشره
segment's of an insect's body
U
حلقه هایابندهای تن حشره
entomological
U
مربوط به حشره شناسی
sucking louse
U
شپش یا حشره مکنده
larvicide
U
دافع کرم حشره
entomology
U
علم حشره شناسی
dealate
U
حشره بدون بال
maggoty
U
پراز کرم حشره
proboscis
U
الت مکیدن حشره
fly trap
U
گیاه حشره گیر
formication
U
توهم لمس حشره
larvae
U
نوزاد حشره لیسه
bed bug
U
ساس
[حشره شناسی]
retro rocket
U
موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
frumenty
U
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
pope's eye
U
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
vacuum concrete
U
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
vanishing cream
U
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
leadsman
U
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
telescopic chimney
U
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
Cypress design
U
طرح درخت سرو
[سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
fly
U
طعمه مصنوعی بشکل حشره
bagworm
U
کرم حشره بید یاپروانه
gall wasp
U
حشره پرده بال مازو
black ant
U
مورچه سیاه
[حشره شناسی]
walking sticks
U
حشره راست بال امریکایی
migrant butterfly
U
پروانه کوچگر
[حشره شناسی]
walking stick
U
حشره راست بال امریکایی
coxa
U
بند اول پای حشره
insectivore
U
جانور یا گیاه حشره خوار
larval
U
مربوط به کرم حشره یا نوزادحشره
chigger
U
نوعی حشره شبیه کنه
trochanter
U
بند دوم پای حشره
prothorax
U
قسمت قدامی سینه حشره
intertentacular
U
واقع در میان شاخکهای حشره
money spinner
U
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
gallinipper
U
حشره گزنده نسبتا بزرگ سرخک
bass bug
U
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
drosera
U
دروزرا گیاه حشره خوار باتلاقی
fly casting
U
استفاده از حشره مصنوعی درماهی گیری
horntail
U
هرنوع حشره ازدسته نازک بالان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com