Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bridge
U
برامدگی بینی
bridged
U
برامدگی بینی
bridges
U
برامدگی بینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
offsets
U
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
Other Matches
papillary
U
مانند برامدگی دارای برامدگی
snub-nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
anaglyph
U
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses
U
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
knobs
U
برامدگی
mounds
U
برامدگی
nurl
U
برامدگی
knob
U
برامدگی
burring
U
برامدگی
tuberosity
U
برامدگی
whaleback
U
برامدگی
burred
U
برامدگی
turgescence
U
برامدگی
mound
U
برامدگی
bulge
U
برامدگی
bump
U
برامدگی
antinode
U
برامدگی
extuberance
U
برامدگی
burrs
U
برامدگی
neuroma
U
برامدگی پی
bumpiest
U
پر از برامدگی
bumpier
U
پر از برامدگی
ridges
U
برامدگی
bulged
U
برامدگی
nib
U
برامدگی
nibs
U
برامدگی
bluging
U
برامدگی
nub or nubble
U
برامدگی
bulges
U
برامدگی
bulging
U
برامدگی
ridge
U
برامدگی
nub
U
برامدگی
ledges
U
برامدگی
overhang
U
برامدگی
convexity
U
برامدگی
overhangs
U
برامدگی
knosp
U
برامدگی
gibbous
U
برامدگی
domes
U
برامدگی
heaved
U
برامدگی
heave
U
برامدگی
ganglion
U
برامدگی
cusp
U
برامدگی
entasis
U
برامدگی
bumpy
U
پر از برامدگی
knurl
U
برامدگی
knop
U
برامدگی
burr
U
برامدگی
knur
U
برامدگی
granulation
U
برامدگی
knurr
U
برامدگی
dome
U
برامدگی
ledge
U
برامدگی
midrib
U
خط یا برامدگی حد فاصل
promontory
U
پرتگاه برامدگی
promontories
U
پرتگاه برامدگی
tumours
U
تومور برامدگی
jag
U
برامدگی تیز
mezzo rillievo
U
نیم برامدگی
villus
U
برامدگی مویی
protuberancy
U
برامدگی قلنبگی
annular projection
U
برامدگی حلقوی
turgor
U
برامدگی
[تورم]
splint
U
برامدگی کوچک
knuckle bone
U
برامدگی بندانگشت
protruded
U
برامدگی داشتن
protrude
U
برامدگی داشتن
tumor
U
تومور برامدگی
tumors
U
تومور برامدگی
tumour
U
تومور برامدگی
knar
U
برامدگی درچوب
humps
U
برامدگی گرد
humping
U
برامدگی گرد
hump
U
برامدگی گرد
protruding
U
برامدگی داشتن
knarred
U
دارای برامدگی
tubercle
U
برامدگی گرد
sills
U
برامدگی دریایی
sill
U
برامدگی دریایی
bossing
U
برامدگی تزیینی
bossed
U
برامدگی تزیینی
boss
U
برامدگی تزیینی
protrudes
U
برامدگی داشتن
papilla
U
برامدگی کوچک
protuberances
U
برامدگی قلنبگی
lump
U
غلنبه برامدگی
lumped
U
غلنبه برامدگی
bunchout
U
برامدگی یافتن
lumps
U
غلنبه برامدگی
bumpiness
U
دارای برامدگی
bulging test
U
ازمایش برامدگی
eminency
U
برامدگی بزرگی
caput
U
نوک برامدگی
cuspidal
U
دارای برامدگی
exostosis
U
برامدگی استخوان
hyperostosis
U
برامدگی استخوان
phantom tumour
U
برامدگی موقتی
circular projection
U
برامدگی گرد
eminence
U
برامدگی بزرگی
thenar
U
برامدگی کف دست
protuberance
U
برامدگی قلنبگی
phyma
U
برامدگی پوست
papillose
U
دارای برامدگی
bulginess
U
برامدگی شکم
swelling
U
برامدگی
[تورم]
tumidity
U
برامدگی
[تورم]
verruca
U
گندمه برامدگی
nodule
U
برامدگی عقده
verrucas
U
گندمه برامدگی
nodes
U
دشواری برامدگی
node
U
دشواری برامدگی
nodule
U
برامدگی کوچک
bosses
U
برامدگی تزیینی
tumescence
U
برامدگی
[تورم]
bulge
U
برامدگی
[تورم]
lump
U
برامدگی
[تورم]
bowing of bed
U
برامدگی کف نهر
boll
U
برامدگی مانند
protuberance
U
برامدگی
[تورم]
nodules
U
برامدگی کوچک
nodules
U
برامدگی عقده
knobby
U
دارای برامدگی
papula
U
برامدگی خارش دار
stigmas
U
لکه ننگ برامدگی
stigma
U
لکه ننگ برامدگی
hummock
U
برامدگی زمین در مرداب
papilla
U
برامدگی نوک دار
hillock
U
برامدگی در سطح صاف
pigeon breast
U
برامدگی جناغ سینه
projections
U
پیش افکنی برامدگی
cockle
U
گره و برامدگی پارچه
tubercle
U
برامدگی دندان اسیاب
nubble
U
برامدگی یاگره کوچک
projection
U
پیش افکنی برامدگی
tubercular
U
برامدگی دار سلی
cockles
U
گره و برامدگی پارچه
knag
U
گره چوب برامدگی
knuckle
U
برامدگی یا گره گیاه
knuckles
U
برامدگی یا گره گیاه
hillocks
U
برامدگی در سطح صاف
inion
U
برامدگی پشت کله
outgrwth
U
برامدگی گوشت زیادی
glabella
U
برامدگی پیشانی میان دو ابرو
chicken breast
U
برامدگی عظم قص یا استخوان سینه
cam
U
برامدگی قطعه گوشه دار
cams
U
برامدگی قطعه گوشه دار
gyrus
U
برامدگی چین خورده مغز
tuberculous
U
دارای برامدگی یا دکمه مسلول
excrescency
U
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
umbo
U
قبه سپر قوز برامدگی
tuberous
U
دارای برامدگی گره دار
caulk
U
برامدگی زیر نعل اسب
mount
U
سوار شدن قله برامدگی
finger
U
باندازه یک انگشت میله برامدگی
fingers
U
باندازه یک انگشت میله برامدگی
mounts
U
سوار شدن قله برامدگی
tuber
U
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
trochanter
U
برامدگی در بالای تنه استخوان ران
bulb
U
هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
fusee
U
امرود برامدگی ساق پای اسب
monticule
U
تپه کوچک اتش فشانی برامدگی
bulbs
U
هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
nook
U
قطعه زمین پیش امده برامدگی
antihelix
U
برامدگی قسمت غضروفی خارج گوش
fourchette
U
برامدگی سه گوش درکف پای اسب
tubers
U
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
bleb
U
برامدگی روی پوست انسان یاگیاه
predicting interval
U
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
beard
U
هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
beards
U
هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
interspinalis
U
ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
keloid
U
برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
olivary body
U
بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
cumulus mammatus
U
ابرهای متراکمی با برامدگی اونگ مانند در سطح زمین
burr
U
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
rose gall
U
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
burred
U
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
kissing button
U
برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
burring
U
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burrs
U
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nasally
U
از بینی
snivelled
U
اب بینی
sniveled
U
اب بینی
double vision
U
دو بینی
snivel
U
اب بینی
rheum
U
اب بینی
chiromancy
U
کف بینی
palmistry
U
کف بینی
the handle of the face
U
بینی
hand reading
U
کف بینی
pecker
U
بینی
night bilndness
U
شب بینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com