Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
improvisation
U
بدیهه سازی حاضر جوابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
repartee
U
حاضر جوابی
readiness to report
U
حاضر جوابی
ready wit
U
حاضر جوابی
improvisator
U
بدیهه ساز حاضر جواب
improvisatory
U
وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
improvisatorial
U
وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
prepare for action
U
حاضر به عملیات شدن حاضر به تیر کردن
improvisator
U
بدیهه گو
improv
U
زن بدیهه گو
improvisatore
U
بدیهه گو
improvisation
U
بدیهه گویی
improv
U
زن بدیهه سرا
improvisatore
U
بدیهه سرا
extemporaneousness
U
بدیهه گوئی
at a nonplus
U
بی جوابی
to reduce to a nonplus
U
بی جوابی
back talk
U
پیش جوابی
single valued function
U
تابع یک جوابی
Beats me!
<idiom>
U
من رو گیر انداختی.
[نداشتن جوابی برای سوالی]
You've got me stumped.
<idiom>
U
من رو گیر انداختی.
[نداشتن جوابی برای سوالی]
You've got me there!
<idiom>
U
من رو گیر انداختی.
[نداشتن جوابی برای سوالی]
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
U
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
U
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
in the saddle
U
حاضر
stocked
U
:حاضر
agreeable
U
حاضر
present
U
حاضر
existing
U
حاضر
stock
U
:حاضر
ubiquitous
U
حاضر
presented
U
حاضر
presents
U
حاضر
on hand
<idiom>
U
حاضر
presenting
U
حاضر
delicatessen
U
اغذیه حاضر
existing
U
در حال حاضر
readied
U
قبضه حاضر
to e. an appearance
U
حاضر شدن
stand by
U
حاضر بودن
toss off
<idiom>
U
حاضر جواب
delicatessens
U
اغذیه حاضر
For the time being. At peresent. presently.
U
درحال حاضر
operational
U
حاضر به کار
present
[at]
<adj.>
U
باشنده
[حاضر]
[در]
at present
U
در حال حاضر
at the moment
U
در حال حاضر
active
حاضر بخدمت
omnipresent
U
حاضر در همه جا
rigs
U
وضع حاضر
omnipresent
U
همه جا حاضر
ready
U
قبضه حاضر
ready
U
حاضر به کار
here
U
بدینسو حاضر
readies
U
قبضه حاضر
readies
U
حاضر به کار
rigged
U
وضع حاضر
rig
U
وضع حاضر
willing
U
حاضر خواهان
attends
U
حاضر بودن
attending
U
حاضر بودن
operationally ready
U
حاضر به کار
attend
U
حاضر بودن
johnny on the sopt
U
حاضر و اماده
operationally ready
U
حاضر به عملیات
roll call
U
حاضر و غایب
at the present moment
U
درحال حاضر
current
U
در حال حاضر
readied
U
حاضر به کار
currents
U
در حال حاضر
get ready
U
حاضر شدن
action front
U
حاضر به تیر
readying
U
قبضه حاضر
readying
U
حاضر به کار
make ready
U
حاضر شدن
To call the roll. Roll-call.
U
حاضر غایب کردن
operational route
U
جاده حاضر به کار
action
U
فرمان حاضر به تیر
actions
U
فرمان حاضر به تیر
march order
U
حاضر براه کردن
show up
U
سر موقع حاضر شدن
to be present
U
باشنده
[حاضر]
بودن
get ready
U
حاضر کردن یا شدن
he refused to go
U
حاضر نشد برود
to conjure up
U
با سحر حاضر کردن
i agreed to go
U
حاضر شدم بروم
ready position
U
حالت حاضر به تیر
fitting out
U
حاضر کردن ناو
unready
U
غیراماده حاضر نشده
inbearing
U
فضولانه حاضر خدمت
roll-calls
U
حاضر و غایب کردن
roll-call
U
حاضر و غایب کردن
presence of mind
U
حاضر ذهنی هوشیاری
inbearing
U
ناخوانده حاضر خدمت
Get ready for the journey(trip)
U
برای مسافرت حاضر شو
To prepare something. To get somethings ready.
U
چیزی را حاضر کردن
To keep an appointment .
U
سر قرار حاضر شدن
attender
U
شخص حاضر در جایی
take off (time)
<idiom>
U
سرکار حاضر نشدن
fair game
U
طعمهی حاضر و آماده
call the roll
U
حاضر و غایب کردن
obliging
U
حاضر خدمات مهربان
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
set up
U
حاضر به جنگ کردن توپ
never to be at a loss for an answer
U
همیشه حاضر جواب بودن
I wI'll get (persuade)him to sign .
U
اورا حاضر بامضاء می کنم
Those who attended the meeting.
U
کسانیکه در جلسه حاضر بودند
I was an eye witness to what happened.
U
من حاضر وناظر وقا یع بودم
When will they be ready?
U
چه وقت آنها حاضر میشود؟
senior officer afloat
U
ارشدترین افسر حاضر در ناو
make ready
U
اماده شدن حاضر کردن
all available
U
کلیه توپخانه حاضر به تیر
ubiquitous
U
همه جا حاضر موجود درهمه جا
Are you prepared to accept my conditions?
U
حاضر ید شرایط مرا بپذیرید؟
At the moment we are not able to ...
U
در حال حاضر امکانش نیست که ما ...
dates
U
در حال حاضر یا اخیراگ امروزی
get ready
U
اماده شدن حاضر کردن
date
U
در حال حاضر یا اخیراگ امروزی
embattle
U
حاضر به جنگ کردن یا شدن
roll call
U
حاضر و غایب کردن افراد
readies
U
حاضربه تیر حاضر باشید
readied
U
حاضربه تیر حاضر باشید
show up
U
حاضر شدن حضور یافتن
ready
U
حاضربه تیر حاضر باشید
embattle
U
حاضر شدن برای جنگ
readying
U
حاضربه تیر حاضر باشید
offer to buy something
U
حاضر به خرید چیزی شدن
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
at this time
<adv.>
U
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
operating force
U
نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
he would take no refusal
U
هیچ حاضر نمیشد که تقاضایش رد شود
to report oneself
U
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
ready rack
U
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
set
U
وسیله حاضر بکار تنظیم شده
operationally ready
U
حاضر به عمل اماده از نظر عملیاتی
sets
U
وسیله حاضر بکار تنظیم شده
setting up
U
وسیله حاضر بکار تنظیم شده
currents
U
آدرسی که در حال حاضر استفاده میشود
current
U
آدرسی که در حال حاضر استفاده میشود
at this stage
<adv.>
U
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
to compel the attendance of a witness
U
وادار به حاضر شدن شاهدی
[قانون]
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
our offer to render a service
U
حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
hath
U
سوم شخص مفرد اززمان حاضر فعل have
ready missile
U
موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش
make the grade
<idiom>
U
منظم کردن، موفق بودن ،حاضر شدن
make the scene
<idiom>
U
به محل یا حادثه خاص رفتن ،حاضر شدن
That won't work with me!
U
من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
It doesn't fly with me
[American E]
[colloquial]
U
من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
rolling reserve
U
امادذخیره دم دست وهمیشه حاضر در پای کار
actual job
[job held]
[occupation held]
U
پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
to report for duty
U
برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
raise pistol
U
فرمان حاضر به تیر درتیراندازی کلت طپانچه ها بالا
colours
U
انتخاب رنگهایی که در حال حاضر در تصویر استفاده می شوند
colour
U
انتخاب رنگهایی که در حال حاضر در تصویر استفاده می شوند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
embattle
U
حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
resident school
U
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
to call the roll
U
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
individual demand schedule
U
صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
window
U
فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
minuteman
U
داوطلبانی که متعهد بودند بمحض احضار حاضر بخدمت نظام شوند
inactive
U
پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
front de liberation national
U
فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
docketing
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docket
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
activities
U
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
activity
U
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
storage
U
فضای موقت حافظه برای داده هایی که در حال حاضر پردازش می شوند
exclusion principle
U
اگر بتوان مانع استفاده کالا توسط کسانی که حاضر بپرداخت هزینه
dockets
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketed
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
unpopulated
U
تخته مدار چاپ شده که درحال حاضر عنصری ندارد یا سوکت آن خالی است
workspace
U
فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
Internet
U
جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com