English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
unaccompanied U بدون مصاحب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
consort U مصاحب
fere U مصاحب
consorted U مصاحب
consorting U مصاحب
consorts U مصاحب
companionate U مصاحب
accompanier U همراه مصاحب
lonely hearts U اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
undoubtedly U بدون شک
and no mistake U بدون شک
to a certainty U بدون شک
wanting U بدون
acheilous U بدون لب
sans U بدون
but U بدون
doubtlessly U بدون شک
ex- U بدون
obtrusively U بدون حق
ex U بدون
indubitable U بدون شک
goalless U بدون گل
without U بدون
not nearctic U بدون
unstressed U بدون مد
undoubted U بدون شک
i'll warrant U بدون شک
bottomless U بدون ته
acheilos U بدون لب
by rote U بدون فکر
undoubted U بدون تردید
degas U بدون گازکردن
exposed U بدون پوشش
undeviating U بدون انحراف
seamless U بدون درز
undeviating U بدون تردیدرای
with in compass U بدون مبالغه
immediately U بدون واسطه
unfeigned U بدون تصنع
unblushing U بدون شرم
tenantless U بدون مستاجر
termless U بدون شرط
terrorless U بدون ترس
safely U بدون خطر
unoccupied U بدون مستاجر
toeless U بدون پنجه
deice U بدون یخ کردن
notwithstanding U بدون توجه
unadvised U بدون اطلاع
unaligned U بدون صف ارایی
unmennerly U بدون اداب
irrespective U بدون مراعات
weanting U بدون بی منهای
unfinanced U بدون پشتوانه
vibrationless U بدون لرزه
unmaned U بدون سرنشین
valveless U بدون سوپاپ
cordless U بدون سیم
dealated U بدون بال
unmannered U بدون اداب
unvocal U بدون موسیقی
unvalued U بدون ارج
involuntarily U بدون اراده
unpromising U بدون امید
unsigned U بدون امضاء
untitled U بدون سراغاز
unsprung U بدون فنر
bloodless U بدون خونریزی
unspotted U بدون الودگی
standstill U بدون حرکت
indiscriminately U بدون تمیز
wayless U بدون جاده
bloodlessly U بدون خونریزی
warless U بدون جنگ
disposed U بدون پوشش
voteless U بدون رای
unfunded U بدون سرمایه
unwary U بدون نگرانی
vacant succession U بدون جانشین
unlined U بدون استر
unlined U بدون پوشش
untitled U بدون عنوان
diamensionless U بدون اندازه
inapproachable U بدون دسترسی
inviscid U بدون لزوجت
endless U بدون پایان
fruitlessly U بدون نتیجه
irreflexive U بدون واکنش
irrespective of U بدون ملاحظه
free trader U بدون گمرک
unattended U بدون متصدی
free play U بدون محدودیت
free of tax U بدون مالیات
bachelor U بدون عیال
bachelors U بدون عیال
free from slip U بدون لغزش
no doubt U بدون تردید
free from backlash U بدون لقی
glabrous U بدون کرک
intolerantly U بدون بردباری
guilelessly U بدون تزویر
immusical U بدون هماهنگی
incognizant U بدون شناسایی
incommunicable U بدون رابطه
immethodical U بدون اسلوب
indistinctively U بدون فرق
indolently U بدون درد
holdless U بدون گیره
unalloyed U بدون الیاژ
inelastic U بدون کشش
ingenuously U بدون تزویر
hands down U بدون احتیاط
inofficial U بدون اجازه
humble U بدون ارتفاع
inoperculate U بدون دریچه
humblest U بدون ارتفاع
unequivocally U بدون ابهام
unequivocal U بدون ابهام
sans recours U بدون رجوع
scoreless U بدون امتیاز
searchless U بدون جستجو
shadeless U بدون سایه
shockless U بدون ضربه
discontinuously U بدون اتصال
disconnectedly U بدون ارتباط
constantly U بدون تغییر
unceasing U بدون وقفه
insecure U بدون ایمنی
soilless U بدون خاک
stemless U بدون ساقه
stemless U بدون تنه
dimensionless U بدون بعد
diamensionless U بدون بعد
sans ceremonie U بدون تشریفات
run on U بدون وقفه
recoilless U بدون لنگر
non delay U بدون تاخیر
inaction U بدون فعالیت
nonboresafe U بدون ضامن
nonstop U بدون توقف
nonsyllabic U بدون هجایی
flavorless U بدون مزه
on the square U بدون کجی
failure free U بدون خرابی
faultless U بدون خطا
consistently U بدون تناقض
indubitable U بدون تردید
pathless U بدون جاده
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
prosaically U بدون لطافت
quiescently U بدون جنبش
strikeless U بدون ضربت
stateless U بدون تابعیت
impeccable <adj.> U بدون مشکل
faultless <adj.> U بدون مشکل
vainly U بدون نتیجه
unleaded U بدون سرب
blankly U بدون مقصودیامعنی
achromatic U بدون ترخیم
bare U بدون روکش
sound <adj.> U بدون مشکل
flawless <adj.> U بدون مشکل
off hand U بدون آمادگی
free from error <adj.> U بدون مشکل
immaculate <adj.> U بدون مشکل
achromic U بدون ترخیم
bared U بدون روکش
acranial U بدون کاسهء سر
harmlessly U بدون صدمه
promptly U بدون معطلی
air dry U بدون رطوبت
inoffensive U بدون زنندگی
expired U بدون اعتبار
irresponsibly U بدون حس مسئولیت
freely U بدون محدودیت
alcohol-free <adj.> U بدون الکل
barer U بدون روکش
acid free U بدون اسید
bares U بدون روکش
barest U بدون روکش
acold U بدون احساسات
baring U بدون روکش
Nothing down. U بدون بیعانه.
achlamydeous U بدون پوشش
barrier-free U بدون حائل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com