Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
without distinction
U
بدون فرق یکسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
autosync
U
خصوصیت یک مودم برای ارسال سیگنال دادههای یکسان به کامپیوتری که فقط سیگنالهای غیر یکسان را منتقل میکند
flat rate
U
نرخ یکسان تعرفه یکسان
constant angle arch dam
U
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
coragne line
U
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
similar
U
یکسان
similiar
U
یکسان
equals
U
یکسان
equaling
U
یکسان
equaled
U
یکسان
equal
U
یکسان
same
U
یکسان
equalled
U
یکسان
equalling
U
یکسان
uniforms
U
یکسان
identic
U
یکسان
uniform
U
یکسان
of kin
U
یکسان
akin
U
یکسان
invariant
U
یکسان
identical
U
یکسان
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
uniformly
U
بطور یکسان
assimilate
U
یکسان کردن
assimilated
U
یکسان کردن
identically
U
بطور یکسان
assimilates
U
یکسان کردن
assimilating
U
یکسان کردن
equably
U
بطور یکسان
uniforms
U
یک شکل یکسان
spreading
U
پخش یکسان
standards
U
یکسان معیار
uniform movement
U
جنبش یکسان
solids
U
یکسان فضائی
alike
U
شبیه یکسان
uniform
U
یک شکل یکسان
assimilatc
U
یکسان کردن
standard
U
یکسان معیار
solid
U
یکسان فضائی
coconscious
U
ادراک چیزهای یکسان
it ius all one to me
U
برای من یکسان است
equated
U
یکسان فرض کردن
coconsciousness
U
ادراک چیزهای یکسان
nuclear parity
U
قدرت اتمی یکسان
rase
U
باخاک یکسان کردن
equal appearing intervals
U
فاصلههای یکسان نما
equally appearing difference
U
تفاوتهای یکسان نما
isoelectronic
U
دارای الکترونهای یکسان
to make even with the ground
U
با خاک یکسان کردن
to kiss the dust
U
باخاک یکسان شدن
equate
U
یکسان فرض کردن
balanced design
U
طرح با تراز یکسان
equates
U
یکسان فرض کردن
The city was razed to the ground.
U
شهر با خاک یکسان شد
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
method of equal appearing intervals
U
روش فاصلههای یکسان نما
to lump them all together
<idiom>
U
با همه یکسان رفتار کردن
to raze a city to the ground
U
شهری را با خاک یکسان کردن
to prostrate a city
U
شهری را با خاک یکسان کردن
irregular polygon
U
شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
an e. battle
U
جنگی که برای دو طرف یکسان است
plugs
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
balances
U
برای همه خطاها یکسان است
balance
U
برای همه خطاها یکسان است
shannon
U
انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
plug
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugging
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
It is exact to hair.
U
مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
frequencies
U
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
frequency
U
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
external
U
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
externals
U
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
equisignal zone
U
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
Hamming code
U
تعداد ارقامی که در دو کلمه با طول یکسان متفاوتند
logical
U
تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی
To treat them all alike. (indiscriminately).
U
همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
peer
U
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peering
U
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peered
U
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
isocracy
U
حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
differential laser gyro
U
دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
democratic network
U
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
asynchronous
U
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
isodynamic line
U
خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است
homograph
U
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
homonym
U
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
duplication check
U
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
isoclinal line
U
خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
identities
U
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
identity
U
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
universal time
U
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
rhumb line
U
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
isochronous network
U
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
out of step
U
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
baud
U
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud rate
U
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
multiplex
U
سیستم تنظیم تقسیم که تمام کانال ها حاوی داده با استفاده از پروتکل یکسان و نرخ ارسال هستند
clocks
U
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
pascal
U
فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
clock
U
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
eraser
U
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
isoclinic line
U
خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
erasers
U
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
letter quality printing
U
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
pinned
U
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pin
U
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinning
U
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
dual
U
دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
departmental LAN
U
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
isocratic
U
دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
combinatorics
U
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
noncompatibility
U
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
collective pitch control
U
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
function
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
inoperculate
U
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
graphics
U
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
inequivalence
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
equivalence
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
MIDI sequencer
U
داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
lappets
U
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
obtrusively
U
بدون حق
wanting
U
بدون
to a certainty
U
بدون شک
acheilos
U
بدون لب
acheilous
U
بدون لب
undoubtedly
U
بدون شک
not nearctic
U
بدون
indubitable
U
بدون شک
unstressed
U
بدون مد
and no mistake
U
بدون شک
ex
U
بدون
ex-
U
بدون
undoubted
U
بدون شک
sans
U
بدون
but
U
بدون
without
U
بدون
i'll warrant
U
بدون شک
doubtlessly
U
بدون شک
bottomless
U
بدون ته
goalless
U
بدون گل
iso product curve
U
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
run on
U
بدون وقفه
termless
U
بدون شرط
incommunicable
U
بدون رابطه
sans ceremonie
U
بدون تشریفات
sans recours
U
بدون رجوع
asymptomatic
U
بدون علامت
without recourse
U
بدون حق مراجعه
without recourse
U
بدون رجوع
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
indistinctively
U
بدون فرق
awless
U
بدون بیم
avirulent
U
بدون شدت
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
glabrous
U
بدون کرک
warless
U
بدون جنگ
guilelessly
U
بدون تزویر
voteless
U
بدون رای
shadeless
U
بدون سایه
inapproachable
U
بدون دسترسی
bachelor
U
بدون عیال
bachelors
U
بدون عیال
wayless
U
بدون جاده
weanting
U
بدون بی منهای
vibrationless
U
بدون لرزه
incognizant
U
بدون شناسایی
scoreless
U
بدون امتیاز
with in compass
U
بدون مبالغه
searchless
U
بدون جستجو
anechoic
U
بدون انعکاس
humble
U
بدون ارتفاع
humblest
U
بدون ارتفاع
inaction
U
بدون فعالیت
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
faceless
U
بدون ویژگی
quiescently
U
بدون جنبش
inelastic
U
بدون کشش
faceless
U
بدون صورت
cold turkey
U
بدون آمادگی
barer
U
بدون روکش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com