Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inoperculate
U
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gast
U
وحشت جانور بدون اولاد
capsule
U
سرپوش
valve
U
سرپوش
coverings
U
سرپوش
capsules
U
سرپوش
bonnet
U
سرپوش
bonnets
U
سرپوش
covers
U
سرپوش
cover
U
سرپوش
lids
U
سرپوش
lid
U
سرپوش
dish cover
U
سرپوش
valves
U
سرپوش
capped
U
سرپوش
headgear
U
سرپوش
operculum
U
سرپوش
covering
U
سرپوش
cap
U
سرپوش
capping
U
سرپوش اندودسازی
cover
U
جلد سرپوش
air trap
U
سرپوش چاهک
coverings
U
جلد سرپوش
cordon
U
سرپوش دیواره
unhood
U
سرپوش برداشتن از
batterty cover
U
سرپوش باتری
casquet
U
کاسکت سرپوش
cover plate
U
صفحه سرپوش
covering
U
پوشش سرپوش
hood
U
سرپوش سیفون
dust cover
U
سرپوش غبارگیر
hoods
U
سرپوش سیفون
hoods
U
سرپوش دودکش
porched
U
سرپوش دار
covers
U
جلد سرپوش
lidding film
U
سرپوش لیوان
hood
U
سرپوش دودکش
lidded
U
سرپوش دار
magneto cover
U
سرپوش مگنت
operculate
U
سرپوش دار
lagvt
U
سرپوش گذاشتن
mercy seat
U
سرپوش رحمت
lagvt
U
تخته سرپوش
cordons
U
سرپوش دیوار
cordon
U
سرپوش دیوار
bonnet
U
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
bonnets
U
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
pyloric valve
U
دریچه یا سرپوش باب المعده
valvate
U
سرپوش بشکل دریچه یا سوپاپ
capel
U
سرپوش فلزی انتهای کابلهای فولادی
barge-board
U
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
valance
U
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
valances
U
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
valences
U
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
goalless
U
بدون گل
ex-
U
بدون
ex
U
بدون
acheilous
U
بدون لب
and no mistake
U
بدون شک
wanting
U
بدون
to a certainty
U
بدون شک
undoubted
U
بدون شک
acheilos
U
بدون لب
doubtlessly
U
بدون شک
i'll warrant
U
بدون شک
indubitable
U
بدون شک
undoubtedly
U
بدون شک
without
U
بدون
not nearctic
U
بدون
but
U
بدون
obtrusively
U
بدون حق
bottomless
U
بدون ته
sans
U
بدون
unstressed
U
بدون مد
quiescently
U
بدون جنبش
unoccupied
U
بدون مستاجر
prosaically
U
بدون لطافت
pathless
U
بدون جاده
safely
U
بدون خطر
continuously
U
بدون توقف
expired
U
بدون اعتبار
undue
U
بدون مداخله
unsprung
U
بدون فنر
immediately
U
بدون واسطه
blankly
U
بدون مقصودیامعنی
no doubt
U
بدون تردید
non delay
U
بدون تاخیر
toothless
U
بدون دندانه
nonboresafe
U
بدون ضامن
constantly
U
بدون تغییر
unceasing
U
بدون وقفه
nonstop
U
بدون توقف
nonsyllabic
U
بدون هجایی
vainly
U
بدون نتیجه
inoffensive
U
بدون زنندگی
on the square
U
بدون کجی
unalloyed
U
بدون الیاژ
recoilless
U
بدون لنگر
unaligned
U
بدون صف ارایی
unblushing
U
بدون شرم
undeviating
U
بدون انحراف
undeviating
U
بدون تردیدرای
unfeigned
U
بدون تصنع
unfinanced
U
بدون پشتوانه
unfunded
U
بدون سرمایه
unlined
U
بدون استر
unlined
U
بدون پوشش
unspotted
U
بدون الودگی
unwary
U
بدون نگرانی
unmaned
U
بدون سرنشین
unmannered
U
بدون اداب
disposed
U
بدون پوشش
unfurnished
U
بدون اثاثیه
confidently
U
بدون شبهه
unadvised
U
بدون اطلاع
run on
U
بدون وقفه
sans ceremonie
U
بدون تشریفات
sans recours
U
بدون رجوع
scoreless
U
بدون امتیاز
unresponsive
U
بدون احتیاط
searchless
U
بدون جستجو
shadeless
U
بدون سایه
shockless
U
بدون ضربه
terrorless
U
بدون ترس
faultless
<adj.>
U
بدون مشکل
stemless
U
بدون ساقه
stemless
U
بدون تنه
tenantless
U
بدون مستاجر
termless
U
بدون شرط
toeless
U
بدون پنجه
strikeless
U
بدون ضربت
adrift
U
بدون هدف
indubitable
U
بدون تردید
insecure
U
بدون ایمنی
free from backlash
U
بدون لقی
anechoic
U
بدون انعکاس
exclusive of
U
بدون در نظرگرفتن
failure free
U
بدون خرابی
flavorless
U
بدون مزه
free from slip
U
بدون لغزش
free of tax
U
بدون مالیات
free play
U
بدون محدودیت
endless
U
بدون پایان
bareheaded
U
بدون کلاه
free trader
U
بدون گمرک
fruitlessly
U
بدون نتیجه
ametabolous
U
بدون دگردیسی
ametabolic
U
بدون دگردیسی
glabrous
U
بدون کرک
discontinuously
U
بدون اتصال
disconnectedly
U
بدون ارتباط
bloodlessly
U
بدون خونریزی
by rote
U
بدون فکر
inaction
U
بدون فعالیت
bachelors
U
بدون عیال
bachelor
U
بدون عیال
cordless
U
بدون سیم
awless
U
بدون بیم
dealated
U
بدون بال
humblest
U
بدون ارتفاع
humble
U
بدون ارتفاع
degas
U
بدون گازکردن
avirulent
U
بدون شدت
asymptomatic
U
بدون علامت
diamensionless
U
بدون اندازه
diamensionless
U
بدون بعد
dimensionless
U
بدون بعد
guilelessly
U
بدون تزویر
unattended
U
بدون متصدی
air dry
U
بدون رطوبت
achlamydeous
U
بدون پوشش
bloodless
U
بدون خونریزی
indistinctively
U
بدون فرق
indolently
U
بدون درد
inelastic
U
بدون کشش
acarpous
U
بدون میوه
deice
U
بدون یخ کردن
ingenuously
U
بدون تزویر
inofficial
U
بدون اجازه
inoperculate
U
بدون دریچه
unselfish
U
بدون خودخواهی
faultless
U
بدون خطا
intolerantly
U
بدون بردباری
consistently
U
بدون تناقض
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com