English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
undoubted U بدون تردید
indubitable U بدون تردید
no doubt U بدون تردید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
without question U بی شک بدون شک بی تردید محققا بی چون وچرا
Other Matches
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
stickle U تردید
doubted U تردید
waveringly U با تردید
qualm U تردید
swither U تردید
qualms U تردید
vibratility U تردید
vibrational U تردید
doubt U تردید
doubting U تردید
vibration U تردید
unassailable U بی تردید
indecision U تردید
uncertainties U تردید
uncertainty U تردید
acatalepsy U تردید
doubts U تردید
dubiety U تردید
skepticism U تردید
dubiosity U تردید
hertzprung russel diagram U تردید
query U تردید
doubtless U بی تردید
irresolution U تردید
queries U تردید
questionless U بی تردید
scruple U تردید
queried U تردید
hesitation U تردید
dubitate U تردید
querying U تردید
dubitation U تردید
indecisiveness U تردید
incertiude U شک تردید
shilly shally U تردید
unerring U بی تردید
scruple U تردید داشتن
To be hesitating. To vacI'llate between. U تردید داشتن
indecision U تردید رای
indubious U تردید ناپذیر
irresolution U تردید رای
irresolutely U دودلانه با تردید
hesitater U تردید کننده
hesitance U دودلی تردید
hesitancy U دودلی تردید
questionable U قابل تردید
diffidently U با ترس یا تردید
dubitable U قابل تردید
doubt U تردید کردن
hesitantly U از روی تردید
hesitatively U از روی تردید
doubted U تردید کردن
doubtfully U از روی تردید
doubting U تردید کردن
dubitation U تردید داشتن
doubts U تردید کردن
call in question U تردید کردن در
fishy U مورد تردید
doubtfulness U حالت تردید
hangs U تردید تمایل
hang U تردید تمایل
question U تردید کردن در
queried U تردید کردن
queries U تردید کردن
query U تردید کردن
querying U تردید کردن
questions U تردید پرسش
questions U تردید کردن در
question U تردید پرسش
impeachable U قاب تردید
suspicion [about somebody] U تردید [به کسی]
questioned U تردید پرسش
demurring U تردید رای
demurs U تردید رای
totter U تردید کردن
questioned U تردید کردن در
tottered U تردید کردن
totters U تردید کردن
demurred U تردید رای
demur U تردید رای
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
yea and nay U تردید رای داشتن
with a grain of salt U بقیداحتیاط بااندک تردید
vacillating U دل دل کردن تردید داشتن
questionably U بطور قابل تردید
indubitably U بطور غیرقابل تردید
There is no room for doubt. U جای تردید نیست
vacillate U دل دل کردن تردید داشتن
suspicions U تردید مظنون بودن
vacillated U دل دل کردن تردید داشتن
vacillates U دل دل کردن تردید داشتن
suspicion U تردید مظنون بودن
unquestionable U غیر قابل تردید
doubtful U ترکش مشکوک مورد تردید
contest U مورد تردید یا اعتراض قراردادن
contested U مورد تردید یا اعتراض قراردادن
contests U مورد تردید یا اعتراض قراردادن
indubious U غیر قابل تردید بی شبهه
to exclude doubt U جای تردید باقی نگذاشتن
there is no place for doubt U جای هیچگونه تردید نیست
To give way to doubt. To waver. U بخود تردید راه دادن
contesting U مورد تردید یا اعتراض قراردادن
wavering U تردید پیدا کردن تبصره قانون
wavers U تردید پیدا کردن تبصره قانون
wavered U تردید پیدا کردن تبصره قانون
waver U تردید پیدا کردن تبصره قانون
unmistakably U خالی از اشتباه و سوء تفاهم بی تردید
unmistakable U خالی از اشتباه و سوء تفاهم بی تردید
impeached U هدی به علت شهود معارض تردید کردن
impeaching U هدی به علت شهود معارض تردید کردن
impeach U هدی به علت شهود معارض تردید کردن
impeaches U هدی به علت شهود معارض تردید کردن
He accepted the job, albeit with some hesitation. U هرچند که با تردید، او [مرد ] این کار را پذیرفت.
From your lips to God's ears! <idiom> U امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. U مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
challenged U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenge U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenges U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
impeaching U عیب جویی کردن تردید کردن در
impeaches U عیب جویی کردن تردید کردن در
impeach U عیب جویی کردن تردید کردن در
impeached U عیب جویی کردن تردید کردن در
to a certainty U بدون شک
acheilous U بدون لب
not nearctic U بدون
obtrusively U بدون حق
wanting U بدون
acheilos U بدون لب
without U بدون
but U بدون
unstressed U بدون مد
sans U بدون
goalless U بدون گل
undoubted U بدون شک
undoubtedly U بدون شک
doubtlessly U بدون شک
ex U بدون
ex- U بدون
i'll warrant U بدون شک
and no mistake U بدون شک
bottomless U بدون ته
indubitable U بدون شک
continuously U بدون توقف
immusical U بدون هماهنگی
free from backlash U بدون لقی
inapproachable U بدون دسترسی
guilelessly U بدون تزویر
failure free U بدون خرابی
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
immediately U بدون واسطه
toothless U بدون دندانه
glabrous U بدون کرک
anechoic U بدون انعکاس
fruitlessly U بدون نتیجه
free trader U بدون گمرک
unfurnished U بدون اثاثیه
free play U بدون محدودیت
confidently U بدون شبهه
holdless U بدون گیره
free of tax U بدون مالیات
hands down U بدون احتیاط
immethodical U بدون اسلوب
free from slip U بدون لغزش
flavorless U بدون مزه
bloodless U بدون خونریزی
achromatic U بدون ترخیم
avirulent U بدون شدت
inaction U بدون فعالیت
bareheaded U بدون کلاه
bloodlessly U بدون خونریزی
by rote U بدون فکر
cordless U بدون سیم
dealated U بدون بال
humble U بدون ارتفاع
asymptomatic U بدون علامت
bachelors U بدون عیال
ametabolous U بدون دگردیسی
achromic U بدون ترخیم
humblest U بدون ارتفاع
acid free U بدون اسید
acold U بدون احساسات
acranial U بدون کاسهء سر
bachelor U بدون عیال
air dry U بدون رطوبت
ametabolic U بدون دگردیسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com