English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
knock about <idiom> بدون برنامه ریزی سفر کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
impulse buying U خرید بدون برنامه ریزی
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
planning comission U هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
simplex method U روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
square away <idiom> U برنامه ریزی کردن
programs U برنامه ریزی کردن
work out <idiom> U برنامه ریزی کردن
schedule U برنامه ریزی کردن
program U برنامه ریزی کردن
scheduled U برنامه ریزی کردن
plan U برنامه ریزی کردن
plans U برنامه ریزی کردن
schedules U برنامه ریزی کردن
to reprogram U دوباره برنامه ریزی [جدید] کردن [رایانه شناسی]
schedule U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedules U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
business U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
businesses U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
facsimile U روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
facsimiles U روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
dropped U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropping U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
planning <adj.> برنامه ریزی
schematization U برنامه ریزی
managements U برنامه ریزی
programming U برنامه ریزی
management U برنامه ریزی
linear programming U برنامه ریزی خطی
agricultural planning U برنامه ریزی کشاورزی
personnel development U برنامه ریزی استخدامی
central planning U برنامه ریزی مرکزی
centralized planning U برنامه ریزی متمرکز
educational planning U برنامه ریزی اموزشی
economic planning U برنامه ریزی اقتصادی
quantitative programming U برنامه ریزی کمی
comprehensive planning U برنامه ریزی جامع
state planning U برنامه ریزی دولتی
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
ex ante U برنامه ریزی شده
overall planning U برنامه ریزی کلی
financial planning U برنامه ریزی مالی
dynamic programming U برنامه ریزی پویا
centeralized planning U برنامه ریزی متمرکز
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
consolidated planning U برنامه ریزی تلفیقی
macroplanning U برنامه ریزی کلان
planning horizon U افق برنامه ریزی
planning horizon U مدت برنامه ریزی
programmed U برنامه ریزی شده
social planning U برنامه ریزی اجتماعی
production planning U برنامه ریزی تولید
family planning U برنامه ریزی خانواده
adhoc planning U برنامه ریزی روزمره
programming methods U روشهای برنامه ریزی
timing U برنامه ریزی زمانی
product planning U برنامه ریزی محصولات
sectoral planning U برنامه ریزی بخشی
optimal planning U برنامه ریزی مطلوب
optimal planning U برنامه ریزی بهینه
development planning U برنامه ریزی توسعه
imperative planning U برنامه ریزی اجباری
corporate planning U برنامه ریزی شرکت
national planning U برنامه ریزی ملی
planning cycle U دوره برنامه ریزی
planning model U الگوی برنامه ریزی
planning principles U اصول برنامه ریزی
curriculum development U برنامه ریزی درسی
planning system U نظام برنامه ریزی
quadratic programming U برنامه ریزی غیرخطی
develops U برنامه ریزی و تولید
dietetics U برنامه ریزی غذایی
goal programming U برنامه ریزی ارمانی
develop U برنامه ریزی و تولید
rural planning U برنامه ریزی روستائی
population planning U برنامه ریزی جمعیت
scheduled fire U اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
programmed check U مقابله برنامه ریزی شده
non numeric programming U برنامه ریزی غیر عددی
financial planning system U سیستم برنامه ریزی مالی
directive planning U برنامه ریزی هدایت شده
integer programming U برنامه ریزی عدد صحیح
production planning and control U برنامه ریزی و کنترل تولید
medium term planning U برنامه ریزی میان مدت
production resource planning U برنامه ریزی منابع تولید
decentralized planning U برنامه ریزی غیر متمرکز
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
devised U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
nonprogrammed halt U توقف برنامه ریزی نشده
devise U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
inter sectoral planning U برنامه ریزی بین بخشی
programmable terminal U ترمینال قابل برنامه ریزی
generalized planning U برنامه ریزی تعمیم یافته
scheduling U برنامه ریزی کارهای اجرائی
planned saving U پس انداز برنامه ریزی شده
short run planning U برنامه ریزی کوتاه مدت
gosplan U سازمان برنامه ریزی شوروی
programmed check U بررسی برنامه ریزی شده
nonlinear programming U برنامه ریزی غیر خطی
devises U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
material requirements planning U برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
programmable check U مقابله برنامه ریزی شده
multi level planning U برنامه ریزی چند سطحی
programmed computer U کامپیوتر برنامه ریزی شده
programmed instruction U دستورالعمل برنامه ریزی شده
manpower planning U برنامه ریزی نیروی انسانی
programmed label U برچسب برنامه ریزی شده
programmed switch U گزینه برنامه ریزی شده
devising U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
long run planning U برنامه ریزی بلند مدت
proms U Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
prom U Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
redefining U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
sensitivity analysis U تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
redefines U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefined U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefine U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
hard U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
hardest U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
programmed i/o U ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
developments U برنامه ریزی تولید محصول جدید
harder U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
centrally planned economy U اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
planned investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
blows U برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
materials requirements planning U برنامه ریزی مواد مورد نیاز
blow U برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
development U برنامه ریزی تولید محصول جدید
electrically U نوعی EAROM که قابل برنامه ریزی است
EAPROM U گونهای EAROM که قابل برنامه ریزی است
fpla U ارایه منطقی قابل برنامه ریزی میدان
timer switch U سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
designs U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
cursor U نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
addressable U نشانه گری که محل آن قابل برنامه ریزی است
design U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
cursors U نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
blasts U ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
blast U ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
planned economies U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economy U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
delays U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
preprogrammed U که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
delay U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
balances U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
eds U وسیلهای که بطور الکترویکی میتواندپاک شده و برنامه ریزی گردد
plato U منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
balance U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
delaying U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
proms U حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
robotics U مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها
eerom U دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
prom U حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
pla U CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد
businesses U کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
business U کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
programmer U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
programmers U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
linear code U برنامه بدون حلقه
tramp steamer U کشتی بدون برنامه
programmable logic array U ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
new U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
cleanest U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleans U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
clean U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleaned U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
programmable read only memory U حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
eprom U PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
on the fly U در حین اجرای برنامه بدون توقف اجرا
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
mission critical U برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
blue ribbon program U برنامه کاملی که در ابتدا و بدون هر گونه خطا یا مشکل اجرا شود
mail U که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی
mails U که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی
dead U دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
resume U شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
resumed U شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
resuming U شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
halts U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
jump instruction U دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
halt U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
opened U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
resumes U شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
opens U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
automatics U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
halted U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
automatic U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
ACD U سیستم تلفن خاص که میتواند تماسهای متعددی را مدیریت کند و آنها را طبق دستورات برنامه ریزی شده در پایگاه داده ها هدایت کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com