English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
extrajudicial U بدون ارتباط به موضوع دعوی
inadvisably U بدون اینکه صلاح باشد
off the point U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
irrelevantly U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
incomparably U بدون اینکه نظر داشته باشد
without lifting a finger U بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
without lifting a finger U بدون اینکه اصلا کاری بکند [اصطلاح روزمره]
box U وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
boxes U وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
bracket U چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
vector U که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
free float U مدت زمانی که یک فعالیت را میتوان به تعویق انداخت بدون اینکه در سایرفعالیتها اثر کند
vectors U که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
equitable mortgage U بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
assistance U کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
standalone U ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد
intensive cultivation U اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
hierarchy U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
operated U نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
operates U نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
operate U نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
freedom of seas U ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
unmoderated list U لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
secondary U در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
I would like to [ undress] take off my clothes. U من می خواهم [لخت بشوم] لباسهایم را در بیاورم.
OS U نرم افزاری که عملیات سخت افزاری ابتدایی و سطح پایین را انجام میدهد و مدیریت فایل بدون نیاز به کاربر
I must get hold of her at all costs. U بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
It makes me sick just thinking about it! U وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
theory of epigensis U فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
pareto criterion U ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
of secondary importance U از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
bolshevism U مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
IBM U اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. U بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
depress U پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul U پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses U پایین دادن لوله پایین اوردن
solid U رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solids U رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
provided he goes at once U بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
down U سوی پایین بطرف پایین
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
I'd like ... من ... را میخواهم.
I'd like ... من ... میخواهم.
I'd like a ... من یک ... میخواهم.
I'd like some orange juice. من آب پرتقال میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ... من کمی ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like a dye. من رنگ مو میخواهم.
i am in a hurry for it U زود میخواهم
I'd like some hair gel. من کمی ژل مو میخواهم.
iam inclined to think U میخواهم بگویم
I'd like to pay. میخواهم پرداخت کنم.
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
an inceptive U یعنی میخواهم لرزکنم
I need them tonight. من آنها را امشب میخواهم.
i wish to stay here U میخواهم اینجا بمانم
I'd like to try ... من میخواهم ... را امتحان کنم.
i beg leave to say U اجازه میخواهم بگویم
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I want full insurance. من با بیمه کامل میخواهم.
i want you to go U میخواهم شما بروید
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I need them urgently. من آنها را فوری میخواهم.
I will be staying a month U من میخواهم یک ماه بمانم.
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I need them today. من آنها را امروز میخواهم.
I will be staying a few days U من میخواهم یک هفته بمانم.
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
I'd like a face-pack. من ماسک صورت میخواهم.
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
I'd like some soup. من مقداری سوپ میخواهم.
i express my regret for it U پوزش میخواهم که چنین شد
I'd like a shave. میخواهم ریشم را بزنم.
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
I'd like something to drink. چیزی برای نوشیدن میخواهم.
i beg your pardon U پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
I'd like a shave. میخواهم صورتم را اصلاح کنم.
I'd like something to eat. چیزی برای خوردن میخواهم.
I need them before friday. من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
I'd like a shampoo and set. شامپو و خشک کردن میخواهم.
I'd like to hire a car. من میخواهم یک اتومبیل اجاره کنم.
I'd like some small change. من قدری پول خرد میخواهم.
I will be staying a few days U من میخواهم چند روزی بمانم.
I want these clothes washed. من میخواهم این لباس ها شسته شود.
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
I want these clothes cleaned. من میخواهم این لباس ها تمیز شود.
I'd like a shampoo for greasy hair. من یک شامپو برای موهای چرب میخواهم.
I want these clothes ironed. من میخواهم این لباس ها اتو شود.
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
I'd like a shampoo for dry hair. من یک شامپو برای موهای خشک میخواهم.
I'd like to change some 1000 euro. میخواهم ۱۰۰۰ یورو را تبدیل کنم.
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
give someone an inch and they will take a mile <idiom> U اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
momentous U با اهمیت
inconseqential U بی اهمیت
mattering U اهمیت
nonsignificant U کم اهمیت
small change U کم اهمیت
weensy U بی اهمیت
negligible U بی اهمیت
of no significance U بی اهمیت
worthless U بی اهمیت
of no consequence U بی اهمیت
weightiness U اهمیت
matters U اهمیت
worthful U پر اهمیت
seriousness U اهمیت
notbility U اهمیت
inconsiderable U بی اهمیت
main U با اهمیت
emphasis U اهمیت
notability U اهمیت
unimportant U بی اهمیت
off the map U بی اهمیت
dimension U اهمیت
small-time U بی اهمیت
of no account U بی اهمیت
small time U بی اهمیت
piddling U بی اهمیت
two bit U بی اهمیت
two-bit U بی اهمیت
dimensions U اهمیت
technical U کم اهمیت
self importance U اهمیت
immaterial U بی اهمیت
momentousness U اهمیت
unmeaning U بی اهمیت
weeny U بی اهمیت
mattered U اهمیت
indifferent U بی اهمیت
inconsequential U بی اهمیت
concernment U اهمیت
matter U اهمیت
significance U اهمیت
importance U اهمیت
trifler U بی اهمیت
weenier U بی اهمیت
weeniest U بی اهمیت
materiality U اهمیت
moments U زمان اهمیت
moment U زمان اهمیت
to set at d. U اهمیت ندادن
imported U اهمیت داشتن
import U اهمیت داشتن
piece de resistance U کارپر اهمیت
emphasising U اهمیت دادن
playdown U اهمیت ندادن
small timer U ادم بی اهمیت
trivia U چیزهای بی اهمیت
small beer U چیز بی اهمیت
whippersnapper U ادم بی اهمیت
pith U مخ استخوان اهمیت
memorable U حائز اهمیت
stress U اهمیت تاکید
registered U قابل اهمیت
stresses U اهمیت تاکید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com