Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
forebody
U
بدنه قسمت جلوی ناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bowed
U
قسمت جلوی قایق
bows
U
قسمت جلوی قایق
bowing
U
قسمت جلوی قایق
bow
U
قسمت جلوی قایق
metopon
U
قسمت جلوی زائده جلومغز
panel
U
قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
panels
U
قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
heel
U
قسمت عقبی بدنه قایق
underbody
U
قسمت بدنه قایق در زیر اب
heels
U
قسمت عقبی بدنه قایق
head down
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head off
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head up
U
بردن قسمت جلوی قایق بسمت باد
topsides
U
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
balanced control surfaces
U
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
nose gear
U
قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
heel
U
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heels
U
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
volumetric loading/density
U
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
antistatic mat
U
پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
mine casemate
U
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
buoyant mine case
U
بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
frontward
U
جلوی
former
U
جلوی
feont
U
جلوی
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
sincipital
U
واقع در جلوی سر
fore
U
جلوی قایق
prior
U
پیشین جلوی
forward
U
جلوی گستاخ
fore
U
جلوی درجلو
forwarded
U
جلوی گستاخ
before my very eyes
U
جلوی چشمهایم
at the fore
U
در جلوی کشتی
in the way
U
جلوی راه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
compartment
U
بدنه
housing
U
بدنه
body
U
بدنه
frameworks
U
بدنه
framework
U
بدنه
hulls
U
بدنه
shafts
U
بدنه
trunks
U
بدنه
trunk
U
بدنه
bridge deck
U
بدنه پل
fuselage
U
بدنه
hull
U
بدنه
shaft
U
بدنه
contour
U
بدنه
bodies
U
بدنه
compartments
U
بدنه
fuselages
U
بدنه
casings
U
بدنه
casing
U
بدنه
ackermanaxle
U
محور جلوی اتومبیل
windshields
U
شیشه جلوی اتومبیل
afterleech
U
بادبان جلوی قایق
front mud guard
U
گلگیر جلوی اتومبیل
head sail
U
بادبان جلوی دکل
anticum
U
جرز جلوی معبد
googol
U
عدد یک با صد صفر در جلوی ان
windshield
U
شیشه جلوی اتومبیل
to get in the way
U
جلوی راه را گرفتن
decked
U
سکوی جلوی تانک
decks
U
سکوی جلوی تانک
front wing
U
گلگیر جلوی اتومبیل
deck
U
سکوی جلوی تانک
under one's nose
<adv.>
U
جلوی چشم کسی
cambers
U
انحنای جلوی اسکی
wind screen
U
شیشه جلوی اتومبیل
I walked past the shop ( store ) .
U
از جلوی فروشگاه گذشتم
bowling crease
U
خط موازی جلوی پایه ها
Get out of my sight!
<idiom>
U
از جلوی چشمم دور شو!
foresheets
U
فضای جلوی قایق
forward area
U
منطقه جلوی رزم
to stop the bus
U
جلوی اتوبوس را گرفتن
Get out of my face!
<idiom>
U
از جلوی چشمم دور شو!
prowords
U
کلمات جلوی جملات
nose spray
U
بسکهای جلوی گلوله
forward echelon
U
رده جلوی نبرد
camber
U
انحنای جلوی اسکی
to bridle one's own tongue
U
جلوی زبان خودرا گرفتن
Accidents wI'll happen .
U
جلوی اتفاق رانتوان گرفت
To keep prices down.
U
جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
jibs
U
بادبان سه گوشه جلوی دکل
foreshore
U
لبه جلوی ساحل دریا
jibbed
U
بادبان سه گوشه جلوی دکل
foreshores
U
لبه جلوی ساحل دریا
forwards
U
سه بازیگر جلوی تور والیبال
nip in the bud
<idiom>
U
از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
hold one's fire
<idiom>
U
جلوی زبان خود را گرفتن
To teach grandma to suck eggs.
U
جلوی لوطی معلق زدن
jibbing
U
بادبان سه گوشه جلوی دکل
jib
U
بادبان سه گوشه جلوی دکل
to nip something in the bud
U
از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
to block
[hold up]
(the) traffic
U
جلوی رفت و آمد را گرفتن
forward bow spring
U
فنر جلوی سینه کشتی
foresail
U
بادبان سه گوش در جلوی دکل
front wheel suspension
U
اویزش چرخهای جلوی اتومبیل
monohull
U
قایق با یک بدنه
motor casing
U
بدنه موتور
shells
U
بدنه ساختمان
shelling
U
بدنه ساختمان
hull
U
بدنه کشتی
shell
U
بدنه ساختمان
die stock
U
بدنه رنده
hull
U
بدنه قایق
hulls
U
بدنه کشتی
white body
U
بدنه سفید
to connect to frame
U
اتصال به بدنه
automobile body sheet
U
بدنه اتومبیل
ground
U
اتصال بدنه
pressure hull
U
بدنه ضد فشار
auto body sheet
U
بدنه اتومبیل
pump casting
U
بدنه پمپ
elevator casing
U
بدنه بالابر
head
U
شبکه یا بدنه
box type van body
U
بدنه صندوق
hull column
پایه بدنه
revetment
U
پوشش بدنه
stock
U
بدنه رنده
stocked
U
بدنه رنده
buffer body
U
بدنه دافع
hulls
U
بدنه قایق
fuselage refrence line
U
خط مبنای بدنه
loop body
U
بدنه حلقه
fuselages
U
بدنه هواپیما
fuselage
U
بدنه هواپیما
shafts
U
بدنه چوبه
shaft
U
بدنه چوبه
airframe
U
بدنه هواپیما
turbin casing
U
بدنه توربین
hulks
U
بدنه کشتی
hulk
U
بدنه کشتی
hull insurance
U
بیمه بدنه
the body of a carriage
U
بدنه یک کالسکه
tige
U
بدنه ساقه
costa
U
تیغه در بدنه
gate leaf
U
بدنه دریچه سد
magnet case
U
بدنه اهنربا
westwork
U
بدنه غربی
trunk
U
بدنه ستون
magnet housing
U
بدنه اهنربا
furnace body
U
بدنه کوره
side wall of a lock
U
بدنه سد دریچهای
trunks
U
بدنه ستون
cartridge shell
U
بدنه پوکه
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
It took place under my very eyes.
U
درست جلوی چشمم اتفاق افتاد
anti dazzle vizor
U
سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
fore and aft
U
واقع درطول کشتی جلوی و عقبی
There is nothing to prevent me.
U
هیچی نمیتونه جلوی منو بگیره.
Come and get warm by the fire .
U
بیا جلوی آتش که گرم بشوی
foreland
U
زمین جلوی موضع دماغه سنگر
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father.
U
جلوی پدرش سیگار نمی کشد
to block
[to block up]
[to clog]
[to clog up]
something
U
جلوی جریان
[ریزش]
چیزی را گرفتن
wash
U
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washed
U
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washes
U
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
to get in somebody's way
U
جلوی راه کسی
[چیزی]
را گرفتن
Drop me by the phone booth.
U
مرا جلوی کیوسک تلفن پیاده کن
aviation structural mechanic
U
مکانیک بدنه هواپیما
selected material
U
لایه بدنه راه
saddletree
U
بدنه چوبی زین
trunks
U
تلگراف یا تلفن بدنه
trunk
U
تلگراف یا تلفن بدنه
cartridge shell
U
بدنه پوکه فشنگ
thallus
U
ساقه بدنه گیاه
steering gear housing
U
بدنه جعبه فرمان
bottom line
U
طناب زیر بدنه
seacock
U
شیرهای بدنه ناو
engine block
U
قالب یا بدنه موتور
trimarans
U
قایق با 3 بدنه موازی
hull
U
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com