Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shell
U
بدنه ساختمان
shelling
U
بدنه ساختمان
shells
U
بدنه ساختمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
monocoque
U
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
Other Matches
building system
U
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
mine casemate
U
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
buoyant mine case
U
بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
angle-post
U
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
gigantic building
U
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
dependency
U
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
civil engineering contractor
U
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
building enterprise
U
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house
U
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
rotundas
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature
U
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
double shell constraction
U
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
rotonda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
foundation soil
U
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
block structure
U
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear
U
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
bridge deck
U
بدنه پل
framework
U
بدنه
hull
U
بدنه
compartments
U
بدنه
compartment
U
بدنه
hulls
U
بدنه
contour
U
بدنه
casing
U
بدنه
casings
U
بدنه
frameworks
U
بدنه
fuselage
U
بدنه
body
U
بدنه
bodies
U
بدنه
fuselages
U
بدنه
trunk
U
بدنه
trunks
U
بدنه
shafts
U
بدنه
housing
U
بدنه
shaft
U
بدنه
pump casting
U
بدنه پمپ
tige
U
بدنه ساقه
to connect to frame
U
اتصال به بدنه
the body of a carriage
U
بدنه یک کالسکه
pressure hull
U
بدنه ضد فشار
hull insurance
U
بیمه بدنه
turbin casing
U
بدنه توربین
loop body
U
بدنه حلقه
white body
U
بدنه سفید
westwork
U
بدنه غربی
hull column
پایه بدنه
hulk
U
بدنه کشتی
hulks
U
بدنه کشتی
shaft
U
بدنه چوبه
shafts
U
بدنه چوبه
stocked
U
بدنه رنده
stock
U
بدنه رنده
magnet housing
U
بدنه اهنربا
monohull
U
قایق با یک بدنه
motor casing
U
بدنه موتور
trunk
U
بدنه ستون
head
U
شبکه یا بدنه
magnet case
U
بدنه اهنربا
gate leaf
U
بدنه دریچه سد
fuselage refrence line
U
خط مبنای بدنه
airframe
U
بدنه هواپیما
ground
U
اتصال بدنه
elevator casing
U
بدنه بالابر
revetment
U
پوشش بدنه
auto body sheet
U
بدنه اتومبیل
automobile body sheet
U
بدنه اتومبیل
die stock
U
بدنه رنده
hulls
U
بدنه قایق
box type van body
U
بدنه صندوق
hull
U
بدنه کشتی
hulls
U
بدنه کشتی
hull
U
بدنه قایق
buffer body
U
بدنه دافع
costa
U
تیغه در بدنه
furnace body
U
بدنه کوره
cartridge shell
U
بدنه پوکه
fuselage
U
بدنه هواپیما
trunks
U
بدنه ستون
fuselages
U
بدنه هواپیما
side wall of a lock
U
بدنه سد دریچهای
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hull
U
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
trunk
U
تلگراف یا تلفن بدنه
hull
U
بدنه یک هواپیمای دریایی
cartridge shell
U
بدنه پوکه فشنگ
seacock
U
شیرهای بدنه ناو
selected material
U
لایه بدنه راه
steering gear housing
U
بدنه جعبه فرمان
trunks
U
تلگراف یا تلفن بدنه
trimarans
U
قایق با 3 بدنه موازی
bottom line
U
طناب زیر بدنه
freeboard
U
بدنه فوقانی ناو
thallus
U
ساقه بدنه گیاه
trimaran
U
قایق با 3 بدنه موازی
hull down
U
بدنه پشت حفاظ
engine block
U
قالب یا بدنه موتور
saddletree
U
بدنه چوبی زین
ideal energy radiator
U
رادیاتور بدنه سیاه
aviation structural mechanic
U
مکانیک بدنه هواپیما
hulls
U
بدنه یک هواپیمای دریایی
hulls
U
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
multihull
U
قایق با بیش از یک بدنه
modified stock car
U
اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
airframe mechanic
U
تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
catamarans
U
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
forebody
U
بدنه قسمت جلوی ناو
heel
U
قسمت عقبی بدنه قایق
heels
U
قسمت عقبی بدنه قایق
head
U
بعد بالایی کتاب یا بدنه
catamaran
U
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
cocooning
U
روکش دادن بدنه هواپیما
bonding
U
گیره اتصالی اتصال بدنه
belt frame
U
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
displacement hull
U
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
underbody
U
قسمت بدنه قایق در زیر اب
gaps
U
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
low mid wing
U
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
rock
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocks
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
empty weight
U
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
gap
U
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
waterline
U
خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
wing position
U
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
topsides
U
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
hull
U
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
hulls
U
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
crotch
U
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
crotches
U
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
planing hull
U
بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
hoist line
U
کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
thoroughbrace
U
تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
air foil
U
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
maximum junction to case thermal impedan
U
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
construction batalion
U
گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
streamline body
U
بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
herdic
U
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
webs
U
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
shells
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
web
U
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
heels
U
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heel
U
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
shelling
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
volumetric loading/density
U
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
sponson
U
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
cantilever wing
U
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
angle drill
U
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
break
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
bench check
U
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
modular construction
U
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
gonidium
U
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cylinder block boring machine
U
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
pilaster
U
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
pods
U
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pod
U
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
resonances
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonance
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
ground section
U
بدنه و پیکر اصلی فرش
[که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
horned scully
U
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
carbody
U
ساختمان
stances
U
ساختمان
structure of an animal
U
ساختمان
mechanism
U
ساختمان
structureless
U
بی ساختمان
structure
U
ساختمان
mechanisms
U
ساختمان
structures
U
ساختمان
structuring
U
ساختمان
building
U
ساختمان
building line
U
بر ساختمان
stance
U
ساختمان
erections
U
ساختمان
frame
U
ساختمان
erection
U
ساختمان
built up
U
پر از ساختمان
foundation
U
پی ساختمان
construction
U
ساختمان
constructions
U
ساختمان
type
U
ساختمان
typed
U
ساختمان
types
U
ساختمان
making
U
ساختمان
homoplastic
U
هم ساختمان
built-up
U
پر از ساختمان
substructures
U
پی ساختمان
substructure
U
پی ساختمان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com