Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
trail
U
بدنبال حرکت کردن
trailed
U
بدنبال حرکت کردن
trailing
U
بدنبال حرکت کردن
trails
U
بدنبال حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
jackknife
U
بدنبال
thereinafter
U
بدنبال ان
ensuite
U
بدنبال هم
trailed
U
بدنبال کشیدن
to prospect
[for]
U
گشتن
[بدنبال]
trailing
U
بدنبال کشیدن
trails
U
بدنبال کشیدن
entrain
U
بدنبال کشیدن
trail
U
بدنبال کشیدن
tows
U
باطناب بدنبال کشیدن
tow
U
باطناب بدنبال کشیدن
snooping
U
بدنبال غذا پوییدن
snooped
U
بدنبال غذا پوییدن
take on
<idiom>
U
بدنبال چیزی بودن
snoop
U
بدنبال غذا پوییدن
snoops
U
بدنبال غذا پوییدن
tags
U
برچسب زدن بدنبال اوردن
wake surfing
U
موج سواری بدنبال قایق
tag
U
برچسب زدن بدنبال اوردن
cases
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
case
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
succeed
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeded
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeds
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
snoop
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooping
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoops
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooped
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
blue flag
U
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sail
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
braids
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbers
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbering
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumber
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braid
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
loiter
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
have way on
U
حرکت کردن
inch
U
حرکت کردن
whir
U
حرکت کردن
waggling
U
حرکت کردن
waggles
U
حرکت کردن
waggled
U
حرکت کردن
waggle
U
حرکت کردن
sail
U
حرکت کردن
get under way
U
حرکت کردن
to bear oneself
U
حرکت کردن
departures
U
حرکت کردن
moved
U
حرکت کردن
skew
U
کج حرکت کردن
skewing
U
کج حرکت کردن
skews
U
کج حرکت کردن
moves
U
حرکت کردن
departure
U
حرکت کردن
to weigh anchor
U
حرکت کردن
move
U
حرکت کردن
sailings
U
حرکت کردن
sailed
U
حرکت کردن
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
lugged
U
سنگین حرکت کردن
spiralling
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralled
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
lugging
U
سنگین حرکت کردن
spiraling
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraled
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spiral
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
range
U
سیر و حرکت کردن
submarine
U
زیردریا حرکت کردن
lazier
U
باکندی حرکت کردن
make leeway
U
حرکت پهلویی کردن
underway
U
در حال حرکت کردن
trance
U
باچالاکی حرکت کردن
spirals
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
lazy
U
باکندی حرکت کردن
laziest
U
باکندی حرکت کردن
dart
U
بسرعت حرکت کردن
darted
U
بسرعت حرکت کردن
darting
U
بسرعت حرکت کردن
trances
U
باچالاکی حرکت کردن
crawfish
U
به پشت حرکت کردن
lugs
U
سنگین حرکت کردن
to make an early start
U
زود حرکت کردن
lug
U
سنگین حرکت کردن
jink
U
بسرعت حرکت کردن
zigzags
U
حرکت زیگزاگی کردن
zigzagging
U
حرکت زیگزاگی کردن
zigzagged
U
حرکت زیگزاگی کردن
zigzag
U
حرکت زیگزاگی کردن
larrup
U
سنگین حرکت کردن
sneak
U
دزدکی حرکت ه کردن
spanks
U
با سرعت حرکت کردن
to tail to the tide
U
باجزرومد حرکت کردن
crabs
U
به پهلو حرکت کردن
whirry
U
بعجله حرکت کردن
to bolt
U
ناگهانی حرکت کردن
spank
U
با سرعت حرکت کردن
to move on
U
واداربه حرکت کردن
infile
U
به ستون دو حرکت کردن
sail
U
با نازوعشوه حرکت کردن
crab
U
به پهلو حرکت کردن
sneaks
U
دزدکی حرکت ه کردن
sneaked
U
دزدکی حرکت ه کردن
submarines
U
زیردریا حرکت کردن
streaks
U
بسرعت حرکت کردن
spanked
U
با سرعت حرکت کردن
pule
U
باصدا حرکت کردن
sailings
U
با نازوعشوه حرکت کردن
skeet
U
باسرعت حرکت کردن
sailed
U
با نازوعشوه حرکت کردن
streaking
U
بسرعت حرکت کردن
ranges
U
سیر و حرکت کردن
streak
U
بسرعت حرکت کردن
ranged
U
سیر و حرکت کردن
streaked
U
بسرعت حرکت کردن
hulk
U
باسنگینی ورخوت حرکت کردن
fudges
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
paddled
U
با باله شنا حرکت کردن
paddle
U
با باله شنا حرکت کردن
fudged
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
hulks
U
باسنگینی ورخوت حرکت کردن
lobbing
U
با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
accost
U
در امتداد چیزی حرکت کردن
fudge
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
proceed
U
رهسپار شدن حرکت کردن
departs
U
روانه شدن حرکت کردن
leapfrogs
U
باجست وخیز حرکت کردن
proceeded
U
رهسپار شدن حرکت کردن
maneuver
U
حرکت دادن یاحرکت کردن
lobs
U
با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobbed
U
با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
maneuver
U
حرکت جنگی مانور کردن
departing
U
روانه شدن حرکت کردن
paddles
U
با باله شنا حرکت کردن
fudging
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
lomomote
U
از جایی بجایی حرکت کردن
accosted
U
در امتداد چیزی حرکت کردن
skulks
U
گروه دزدکی حرکت کردن
skulking
U
گروه دزدکی حرکت کردن
skulked
U
گروه دزدکی حرکت کردن
move
U
حرکت کردن تکان خوردن
skulk
U
گروه دزدکی حرکت کردن
to outgo
U
حرکت کردن
[به مقصدی]
[کشتی]
choking
U
مسدود کردن از حرکت بازداشتن
sway away
U
رد کردن ضربه با حرکت بدن
moved
U
حرکت کردن تکان خوردن
rippling
U
بطور موجی حرکت کردن
change down
U
به دنده سنگین حرکت کردن
skips
U
رقص کنان حرکت کردن
skipped
U
رقص کنان حرکت کردن
To move backwards and forwards.
U
عقب وجلو حرکت کردن
skip
U
رقص کنان حرکت کردن
moves
U
حرکت کردن تکان خوردن
ripple
U
بطور موجی حرکت کردن
rippled
U
بطور موجی حرکت کردن
ripples
U
بطور موجی حرکت کردن
to bolt
U
با سرعت زیاد حرکت کردن
ambulate
U
حرکت کردن درحرکت بودن
to fall down the river
U
باجریان رودخانه حرکت کردن
belt
U
باشدت حرکت یا عمل کردن
shuffles
U
این سو وان سو حرکت کردن
zoomed
U
با صدای وزوز حرکت کردن
criss-cross
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com