Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to bring a bout by intrigue
U
بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To quibble and equivocate.
U
پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
impinge
U
دست اندازی کردن
encroach
U
دست اندازی کردن
encroach
U
دست اندازی کردن
encroached
U
دست اندازی کردن
to lay a wager
U
دست اندازی کردن
to load off
U
بار اندازی کردن
encroaches
U
دست اندازی کردن
to set intrigues on foot
U
پشت سر هم اندازی کردن
to bring a bout
U
فراهم کردن
accrete
U
فراهم کردن
effecturate
U
فراهم کردن
to bring about
U
فراهم کردن
to find in
U
فراهم کردن
procuring
U
فراهم کردن
procures
U
فراهم کردن
procured
U
فراهم کردن
work up
U
کم کم فراهم کردن
procure
U
فراهم کردن
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
provides
U
وسیله فراهم کردن
jockey
U
با حیله فراهم کردن
obtains
U
فراهم کردن گرفتن
jockeys
U
با حیله فراهم کردن
raise money
U
فراهم کردن پول
obtained
U
فراهم کردن گرفتن
obtain
U
فراهم کردن گرفتن
to get
[hold of]
something
U
فراهم کردن چیزی
to bring something
U
فراهم کردن چیزی
provide
U
وسیله فراهم کردن
To raise money.
U
پول فراهم کردن
to obtain something
U
فراهم کردن چیزی
enhanced
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhance
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
to take a pot shot
[pot shots]
at somebody
[something]
U
به کسی
[چیزی]
مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
gagging
U
مانع فراهم کردن برای
gagged
U
مانع فراهم کردن برای
occasion
U
موجب شدن فراهم کردن
occasioned
U
موجب شدن فراهم کردن
occasioning
U
موجب شدن فراهم کردن
getting
U
بدست اوردن فراهم کردن
entails
U
شامل بودن فراهم کردن
gets
U
بدست اوردن فراهم کردن
gag
U
مانع فراهم کردن برای
occasions
U
موجب شدن فراهم کردن
get
U
بدست اوردن فراهم کردن
entailing
U
شامل بودن فراهم کردن
entailed
U
شامل بودن فراهم کردن
entail
U
شامل بودن فراهم کردن
gags
U
مانع فراهم کردن برای
to gather together
U
جمع کردن فراهم اوردن
obstructively
U
با قصد فراهم کردن مانع
enable
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enables
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabling
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
to mediate a result
U
وسیله گرفتن نتیجهای فراهم کردن
to raise the wind
U
پول برای مقصودی فراهم کردن
enabled
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
to reseat a theatre
U
صندلیهای تازه برای تماشاخانهای فراهم کردن
give (someone) a hard time
<idiom>
U
لحظات سختی برای کسی فراهم کردن
to turn the tables on any one
U
وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
eudemonism
U
اخلاقیاتی که منظوران فراهم کردن خوشی وسعادت است
to make up
U
جبران کردن فراهم کردن
provision
U
شرط کردن فراهم کردن
induce
U
فراهم کردن تحمیل کردن
inducing
U
فراهم کردن تحمیل کردن
induced
U
فراهم کردن تحمیل کردن
induces
U
فراهم کردن تحمیل کردن
eudaemonism
U
اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
eudaimonism
U
اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
recreate
U
تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreates
U
تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreated
U
تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreating
U
تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
personal
U
محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
diving
U
اب اندازی
filling
U
اب اندازی
wrist wrestling
U
مچ اندازی
fillings
U
اب اندازی
expectoration
U
تف اندازی
exspuition
U
تف اندازی
arm wrestling
U
مچ اندازی
inbreak
U
دست اندازی
trap
U
در تله اندازی
lead work
U
جام اندازی
trapping
U
بدام اندازی
lead work
U
شیشه اندازی
firing
U
توپ اندازی
extrajection
U
برون اندازی
launghing
U
براه اندازی
leg pull
U
دست اندازی
bootstrap
U
خودراه اندازی
basket dam
U
بندسله اندازی
molt
U
پوست اندازی
actuation
U
بکار اندازی
contortion
U
ازشکل اندازی
gunshots
U
تیر اندازی
gunshot
U
تیر اندازی
contortions
U
ازشکل اندازی
ejection
U
بیرون اندازی
postponement
U
تاخیر اندازی
trapping
U
در تله اندازی
cannonry
U
توپ اندازی
dockage
U
حق بار اندازی
sputtering
U
بیرون اندازی
triggering
U
راه اندازی
shading
U
سایه اندازی
starting
U
راه اندازی
encroachment
U
دست اندازی
encroachments
U
دست اندازی
triggers
U
راه اندازی
triggered
U
راه اندازی
trigger
U
راه اندازی
supersedure
U
تعویق اندازی
snash
U
دست اندازی
sortition
U
پشک اندازی
start up
U
راه اندازی
cannonade
U
توپ اندازی
gunfire
U
تیر اندازی
moulting
U
شاخ اندازی
chrematistics
U
علم پس اندازی
ecdysis
U
پوست اندازی
postponements
U
تاخیر اندازی
abortions
U
بچه اندازی
abortion
بچه اندازی
glaziery
U
جام اندازی
boot
U
راه اندازی
sortition
U
قرعه اندازی
moulting
U
پوست اندازی
starting current
U
جریان راه اندازی
starting lever
U
اهرم راه اندازی
start up disk
U
دیسک راه اندازی
starting motor
U
موتور راه اندازی
starting position
U
وضعیت راه اندازی
start button
U
تکمه راه اندازی
soft start
U
راه اندازی نرم
shadow ball
U
تمرین گوی اندازی
gabion
U
سله اندازی گابیون
reboot
U
راه اندازی مجدد
skish
U
مسابقه قلاب اندازی
tournament casting
U
مسابقه قلاب اندازی
self assertion
U
خودرا جلو اندازی
upcast
U
بالا اندازی تاه کش
boot
U
خود راه اندازی
reset
U
راه اندازی مجدد
starting power
U
توانایی راه اندازی
resets
U
راه اندازی مجدد
starting procese
U
فرایند راه اندازی
releasing mechanism
U
مکانیسم راه اندازی
casting
U
روش قلاب اندازی
operating handle
U
دستگیره راه اندازی
igniter switch
U
کلید راه اندازی
ectuating switch
U
سوئیچ راه اندازی
drainage
U
خشک اندازی فاضلاب
boot record
U
رکورد راه اندازی
cockfight
U
جنگ اندازی خروس ها
cockfights
U
جنگ اندازی خروس ها
drivers
U
برنامه راه اندازی
driver
U
برنامه راه اندازی
cold boot
U
راه اندازی سرد
starting power
U
قدرت راه اندازی
starting torque
U
کشتاور راه اندازی
starting time
U
زمان راه اندازی
attemptable
U
قابل دست اندازی
drayage
U
هزینه بارگیری وبار اندازی
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
innate releasing mechanism
U
مکانیسم راه اندازی فطری
offhand position
U
حالت ایستاده در تیر اندازی
cold starting
U
راه اندازی در حالت سرد
glazing
U
شیشه بری جام اندازی
starting winding
U
سیم پیچی راه اندازی
surf cast
U
قلاب اندازی از ساحل در موج
sagittary
U
سهمی وابسته به تیر اندازی
system reset
U
راه اندازی مجدد سیستم
master boot record
U
رکورد راه اندازی اصلی
cranking capacity of battery
U
فرفیت راه اندازی باتری
navy yard
U
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
grid current starting point
U
نقطه راه اندازی جریان شبکه
instant start lamp
U
لامپ با راه اندازی در حالت سرد
pie alley
U
مسیر اسان برای گوی اندازی
centrifugal starting switch
U
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
outfoxing
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxes
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxed
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfox
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
hardware reset
U
باز راه اندازی سخت افزاری
whorl
U
فراهم
whorls
U
فراهم
to the fore
U
فراهم
dartboards
U
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
skipped
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
servomechanism
U
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
surfcasting rod
U
چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
skips
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
offense
U
توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
dartboard
U
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
skip
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
foregather
U
فراهم امدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com