Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
worst case scenario
U
بدترین حالت
worst-case scenario
U
بدترین حالت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
worst-
U
بدترین
arrant
U
بدترین
worst
U
بدترین
kakistocracy
U
بدترین حکومت
a felon of the worst description
U
بدترین جور گناهکار
worst-case
U
بدترین وضع یا احتمال
worst case scenario
U
بدترین شکل قضیه
worst-case scenario
U
بدترین شکل قضیه
cattle
[rooms]
of the worst description
U
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
kakistocracy
U
حکومت به دست بدترین اهالی
I think we are out of the woods.
<idiom>
U
فکر میکنم، بدترین بخشش رو پشت سر گذاشتیم.
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
The worst wheel of the cart creaks most.
<proverb>
U
بدترین چرخ گارى ,از همه بیشتر غرغر مى کند .
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
disposition
U
حالت
fettle
U
حالت
expression
U
حالت
queasiness
U
حالت قی
unexpressive
U
بی حالت
temper
U
حالت
febricity
U
حالت تب
tempered
U
حالت
tempers
U
حالت
feverishness
U
حالت تب
phase
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
expressions
U
حالت
idiocrasy
U
حالت
postured
U
حالت
situations
U
حالت
attitude
U
حالت
manner
U
حالت
attitudes
U
حالت
posture
U
حالت
self
U
حالت
postures
U
حالت
posturing
U
حالت
ill conditioned
U
بد حالت
case
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
phased
U
حالت
phases
U
حالت
grain
U
حالت
states
U
حالت
stating
U
حالت
line condition
U
حالت خط
stances
U
حالت
cases
U
حالت
stated
U
حالت
temperament
U
حالت
state
U
حالت
temperaments
U
حالت
state-
U
حالت
condition
U
حالت
situation
U
حالت
makes
U
حالت
if
U
حالت
predicaments
U
حالت
predicament
U
حالت
status
U
حالت
mood
U
حالت
moods
U
حالت
make
U
حالت
estate
U
حالت
stance
U
حالت
estates
U
حالت
ground state
U
حالت پایه
kashrut
U
حالت جواز
hang over
U
حالت خماری
limit state
U
حالت حدی
lethargically
U
با حالت سبات
humanness
U
حالت انسانیت
grittiness
U
حالت شنی
goutiness
U
حالت نقرسی
input mode
U
حالت ورودی
vitreus state
U
حالت شیشهای
glassy state
U
حالت شیشهای
locative
U
حالت مکانی
jussive
U
حالت امری
heat proof quality
U
حالت نسوزی
incipience
U
حالت نخستین
insert mode
U
حالت درج
liquid state
U
حالت مایع
linearity
U
حالت طولی
in form
U
خوش حالت
in a state of depression
U
در حالت افسردگی
inactive status
U
حالت انتساب
ignition condition
U
حالت احتراق
idle position
U
حالت سکون
idiocrasy
U
حالت مخصوص
incipincy
U
حالت نخستین
initial state
U
حالت اغازی
iciness
U
حالت یخی
kashruth
U
حالت جواز
i.c.
U
حالت اولیه
isopiestic
U
حالت فشارمتعادل
gas phase
U
حالت گازی
dative
U
حالت برایی
affectedly
U
با حالت بخودگرفته
affectivity
U
حالت عاطفی
amentia
U
حالت هذیان
answer mode
U
حالت جواب
answer mode
U
حالت پاسخ
arborescence
U
حالت شاخهای
atilt
U
با حالت حمله
automatism
U
حالت خودکاری
balanced state
U
حالت تعادل
balanced state
U
حالت متوازن
balanced state
U
حالت متعادل
balminess
U
حالت مرهمی
borderline state
U
حالت مرزی
burst mode
U
حالت پیوسته
chararcter mode
U
حالت دخشهای
adrenergic reponse state
U
حالت پر ادرنالینی
acedia
U
حالت خ-لسه
thirstily
U
با حالت تشنگی
possessive
U
حالت اضافه
possessives
U
حالت اضافه
fluidity
U
حالت مایعی
resilience
U
حالت ارتجاعی
crudely
U
در حالت خامی
nervousness
U
حالت عصبانی
defensively
U
با حالت تدافع
domesticity
U
حالت اهلی
defensively
U
حالت دفاعی
defensive
U
حالت تدافع
genitive
U
حالت اضافه
sulkily
U
با حالت قهر
accusative
U
حالت مفعولی
eburnation
U
حالت عاجی
accidentalness
U
حالت اتفاقی
childishness
U
حالت بچگی
circuit opening
U
حالت مدارباز
circumstantiality
U
حالت وکیفیت
stasis
U
حالت سکون
eigenstate
U
حالت انرژی
energy state
U
حالت انرژی
equation of state
U
معادله حالت
equilibrium state
U
حالت تعادل
erectness
U
حالت عمودی
exceptional case
U
حالت استثنایی
excited state
U
حالت برانگیخته
expressive eyes
U
چشمان با حالت
facial expression
U
حالت چهره
febile
U
دارای حالت تب
feminineness
U
حالت زنانه
feminity
U
حالت زنانه
final state
U
حالت پایانی
free wheeling
U
حالت خلاصی
drowsihead
U
حالت نیمخواب
drive state
U
حالت سائقی
colloidal state
U
حالت کلوییدی
command mode
U
حالت فرماندهی
antisepsis
U
حالت ضد عفونی
conjugality
U
حالت زناشویی
continuum state
U
حالت پیوستار
conversational mode
U
حالت محاورهای
corresponding state
U
حالت متنافر
counterpoise
U
حالت تعادل
creaminess
U
حالت سرشیری
deadness
U
حالت مرده
deliverable state
U
در حالت تحویل
deplorble condltion
U
حالت زار
doubtfulness
U
حالت تردید
doughiness
U
حالت خمیری
downiness
U
حالت کرکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com