English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lobe U بخشی از عضله یا مغز
lobes U بخشی از عضله یا مغز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
evertor U عضله برون گرداننده عضله راجعه
retentor U عضله نگاهدارنده عضله ماسکه
scissoring U 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
triceps U عضله سه سر
muscles U عضله
muscle U عضله
thews U عضله
transverse U عضله مستعرضه
myalgia U درد عضله
flexor U عضله تاکننده
tensor U عضله ممدده
flexor U عضله خم کننده
extensor U عضله بازکننده
tics U پرش عضله
tic U پرش عضله
sweeny U فلج عضله
sweeney U فلج عضله
trapezius U عضله ذوذنقه
stabilizer muscule U عضله نگاهدارنده
splenius U عضله محرکه
smooth muscule U عضله صاف
sartorius U عضله خیاطه
orbicular muscle U عضله باسطه
myography U عضله نگاری
myograph U عضله نگار
ejaculator U عضله انزال
pronator U عضله مکبه
protractor U عضله ممدده
humeruses U استخوان عضله
humerus U استخوان عضله
protractors U عضله ممدده
benders U عضله خم کننده
antagonists U عضله مخالف
antagonist U عضله مخالف
cramps U گرفتگی عضله
adducent muscle U عضله مقربه
bender U عضله خم کننده
biceps U عضله دوسر
ciliary muscle U عضله مژگانی
humeri U استخوان عضله
agonist muscle U عضله موافق
cramp U گرفتگی عضله
stabilizer muscule U عضله ثابت کننده
crick U انقباض عضله پیداکردن
supinator muscle U عضله برون گردان
sphincter U عضله تنگ کننده
relaxing U ازاد و شل شدن عضله ها
supinator U عضله مدیره بخارج
pulled muscle U عضله کشیده شده
calf machine U دستگاه پرورش عضله
archer's paralysis U گرفتگی عضله کمانگیر
injured muscle U عضله اسیب دیده
relax U ازاد و شل شدن عضله ها
adductor U عضله نزدیک کننده
myocardium U عضله قلب میان دل
myosin U پروتئین اساسی عضله
relaxes U ازاد و شل شدن عضله ها
complexus U عضله پهن گردن
psoas U عضله قطن پیسواس
tonus U کشیدگی طبیعی عضله
tonus U خاصیت انقباض عضله
tonicity U کشیدگی طبیعی عضله
abductor U عضله دور کننده
abductors U عضله دور کننده
crimps U پیچش وانقباض عضله درخواب
crimped U پیچش وانقباض عضله درخواب
crimp U پیچش وانقباض عضله درخواب
epicardium U قسمت خارجی عضله قلب
hamstring pull U کشیدگی عضله پشت ران
external rectus U عضله مستقیم برون چشمی
myoglobin U پروتئینی محتوی اهن قرمزدر عضله
tones U کشیدگی طبیعی عضله حال و هوا
tone U کشیدگی طبیعی عضله حال و هوا
masseter U ماهیچه مخصوص جویدن عضله مضغ
levator U عضله بالابر ماهیچهای که عضو را بالامیبرد
isokinetic exercise U تقویت عضله ها به کمک وسایل مقاومتی
d. muscle U ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
systremma [leg cramps] U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
charley horse [American] [colloquial] U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
cramp in the leg U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
cramp in the calf U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial] U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
fasciculus U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
isotonic exercise U تقویت عضله ها به کمک وسایل مقاومتی محرک
charly horse U کشیدگی یا گرفتگی عضله ران کشتی گیر
stapedial U وابسته به عضله واستخوان رکابی گوش میانی
fascicule U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicle U دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
iron boot U کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
myocarditis U اماس ماهیچه قلب ورم عضله قلب
bisection U دو بخشی
triplet U سه بخشی
fraction U بخشی از
regional <adj.> U بخشی
local <adj.> U بخشی
portions U بخشی
portion U بخشی
hexaploid U شش بخشی
Centigrade U صد بخشی
divisor U بخشی
dichotomous U دو بخشی
fractions U بخشی از
triarchy U سه بخشی
ninefold U نه بخشی
tripartite U سه بخشی
as part of U بخشی از
sectorial U بخشی
sextet U شش بخشی
trichotomous U سه بخشی
sextets U شش بخشی
partial U بخشی
parochial U بخشی
sectoral U بخشی
partial U بخشی قسمتی
drill tang بخشی از مته
fractions U 1-بخشی از یک واحد
refreshments U نیرو بخشی
refreshment U نیرو بخشی
equipartition principle U اصل هم بخشی
haxamerous U شش بخشی شش قسمتی
contribute U هم بخشی کردن
stanzas U بخشی از بازی
stanza U بخشی از بازی
contributing U هم بخشی کردن
effectiveness U اثر بخشی
efficiency U اثر بخشی
effectiveness U تاثیر بخشی
animation U جان بخشی
animations U جان بخشی
contributes U هم بخشی کردن
contributed U هم بخشی کردن
dezincification U فرسودگی بخشی
part way U بخشی از راه
sectoral integation U ادغام بخشی
sectoral integation U یکپارچگی بخشی
two sector economy U اقتصاد دو بخشی
stanine score U نمره نه بخشی
two sector model U الگوی دو بخشی
vitalization U حیات بخشی
polychotomy U چند بخشی
pleasurableness U فرح بخشی
pleasurability U لذت بخشی
physical medicine U طب توان بخشی
personification U شخصیت بخشی
part U بخشی از چیزی
rehabilitation U توان بخشی
triploid U سه قسمتی سه بخشی
trichotomy U سه بخشی بودن
stanine scale U مقیاس نه بخشی
slice U بخشی از چیزی
healthfulness U صحت بخشی
fytte U بخشی ازشعر
satisfactoriness U رضایت بخشی
slices U بخشی از چیزی
genbraliztion U کلیت بخشی
fraction U 1-بخشی از یک واحد
stens U مقیاس ده بخشی
vivification U حیات بخشی
heptamerous U هفت بخشی
fetches U دستیابی به بخشی از حافظه
fetch U دستیابی به بخشی از حافظه
cost effectiveness U تاثیر بخشی هزینه
nose band U بخشی از کلگی اسب
partial U نیمه کاره بخشی از
vocational rehabilitation U توان بخشی شغلی
sectoral planning U برنامه ریزی بخشی
fetched U دستیابی به بخشی از حافظه
subsegment U بخشی کوچک یک سگمنت
revivification U باز جان بخشی
phase U بخشی از فرآیند بزرگتر
barge-course U [بخشی از سفال بام]
phased U بخشی از فرآیند بزرگتر
phases U بخشی از فرآیند بزرگتر
staves U مقیاس پنج بخشی
stanzas U بخشی ازبازی هاکی
flushes U فایل یا بخشی از حافظه
flush U فایل یا بخشی از حافظه
tags U بخشی از دستور کامپیوتری
array U بخشی از داده در آرایه
arrays U بخشی از داده در آرایه
charitableness U خیرخواهی صدقه بخشی
tag U بخشی از دستور کامپیوتری
contributions U هم بخشی همکاری وکمک
a rosy future U آینده امید بخشی
stanza U بخشی ازبازی هاکی
courses U بخشی از غذا اموزه
coursed U بخشی از غذا اموزه
flushing U فایل یا بخشی از حافظه
contribution U هم بخشی همکاری وکمک
course U بخشی از غذا اموزه
the pale U بخشی از ایرلند که در قلمردانگلیس است
cost effectiveness analysis U تحلیل تاثیر بخشی هزینه ها
reviviscence U بهوش اوری نیرو بخشی
inter sectoral planning U برنامه ریزی بین بخشی
selectively U نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
selective U نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
building unit U جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
box section leg U ساق یا پایه بخشی از جعبه
physical medicine U درمان بدنی و توان بخشی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com