Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to get up steam
U
بخاربرای راه انداختن ماشین تولیدکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
manufactures
U
تولیدکردن
product
U
تولیدکردن
products
U
تولیدکردن
manufactured
U
تولیدکردن
manufacture
U
تولیدکردن
reproduces
U
دوباره تولیدکردن
reproduce
U
دوباره تولیدکردن
reproduced
U
دوباره تولیدکردن
reproducing
U
دوباره تولیدکردن
suckers
U
الت مکنده تولیدکردن
sucker
U
الت مکنده تولیدکردن
overproduce
U
بیش ازفرفیت یا نیاز تولیدکردن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
bring down
U
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
horrified
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard
U
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifying
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping
U
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
let down
U
پایین انداختن انداختن
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
runner
U
ماشین چی
machines
U
ماشین
pressmen
U
ماشین چی
machined
U
ماشین
gin
U
ماشین
machanist
U
ماشین چی
automatons
U
ماشین
pressman
U
ماشین چی
gins
U
ماشین
motor
U
ماشین
freeze-up
U
ماشین
motor-
U
ماشین
motored
U
ماشین
engine
U
ماشین
motors
U
ماشین
mechanism
U
ماشین
plant
U
ماشین
apparatus
U
ماشین
mills
U
ماشین
wheel
U
رل ماشین
wheels
U
رل ماشین
mill
U
ماشین
runners
U
ماشین چی
mechanisms
U
ماشین
wheeling
U
رل ماشین
plants
U
ماشین
machine
U
ماشین
automaton
U
ماشین
emplace
U
جا انداختن
relegate
U
انداختن
to pick off
U
تک تک انداختن
relegated
U
انداختن
fells
U
انداختن
hurled
U
انداختن
jaculate
U
انداختن
slings
U
انداختن
souse
U
انداختن
hurl
U
انداختن
to play a searchlight
U
انداختن
flings
U
انداختن
hurls
U
انداختن
rut
U
خط انداختن
overthrown
U
بر انداختن
overthrows
U
بر انداختن
relegating
U
انداختن
to leave out
U
انداختن
felled
U
انداختن
to let fall
U
انداختن
felling
U
انداختن
fell
U
انداختن
benite
U
به شب انداختن
relegates
U
انداختن
spilled or spilt
U
انداختن
flinging
U
انداختن
fling
U
انداختن
leave out
U
انداختن
pilling
U
تل انداختن
stagger
U
از پا انداختن
lay away
U
انداختن
throwing
U
انداختن
blob
U
لک انداختن
throw
U
انداختن
blobs
U
لک انداختن
let fall
U
انداختن
to skips over
U
انداختن
spill
U
انداختن
spilled
U
انداختن
spilling
U
انداختن
to put back
U
پس انداختن
floriate
U
گل انداختن در
throws
U
انداختن
hewn
U
انداختن
hitch
U
انداختن
hitched
U
انداختن
delete
U
انداختن
deleted
U
انداختن
deletes
U
انداختن
ruts
U
خط انداختن
hitches
U
انداختن
deleting
U
انداختن
slinging
U
انداختن
to hew down
U
انداختن
lash vt
U
انداختن
hew
U
انداختن
hitching
U
انداختن
sling
U
انداختن
prostrate
U
از پا انداختن
thrusting
U
انداختن
bottoms
U
ته انداختن
launched
U
به اب انداختن
launch
U
به اب انداختن
to draw lots
U
انداختن
overthrew
U
بر انداختن
spills
U
انداختن
omits
U
انداختن
hewing
U
انداختن
omitting
U
انداختن
overthrow
U
بر انداختن
deracination
U
بر انداختن
run home
U
جا انداختن
to let drop
U
انداختن
to lay by the heels
U
بر انداختن
omit
U
انداختن
retroject
U
پس انداختن
omitted
U
انداختن
overthrowing
U
بر انداختن
brush finish
U
خط انداختن
hewed
U
انداختن
lines
U
خط انداختن در
line
U
خط انداختن در
to fire off a postcard
U
انداختن
thrust
U
انداختن
bottom
U
ته انداختن
launches
U
به اب انداختن
launching
U
به اب انداختن
string
U
زه انداختن به
hews
U
انداختن
thrusts
U
انداختن
commutator machine
U
ماشین کموتاتودار
clipper
U
ماشین موزنی
three phase machine
U
ماشین سه فازه
bakkie
U
نوعی ماشین
typing
U
ماشین نویسی
printed
U
ماشین کردن
chauffeured
U
راننده ماشین
motorist
U
ماشین سوار
chauffeuring
U
راننده ماشین
frictional machine
U
ماشین مالشی
motorists
U
ماشین سوار
rotary
U
ماشین چرخنده
synchronous machine
U
ماشین همگام
synchronous machine
U
ماشین همزمان
typewritter
U
ماشین نویس
chauffeurs
U
راننده ماشین
chief engineer
U
مدیر ماشین
commutating machine
U
ماشین جابجاگری
stamper
U
ماشین منگنه
tar spraying machine
U
ماشین قیرپاش
teaching machine
U
ماشین اموزش
hood bonnet
U
کاپوت ماشین
gearing
U
دندههای ماشین
blower engine
U
ماشین دمنده
calculating machine
U
ماشین حساب
bumper guard
U
سپر ماشین
treadles
U
رکاب ماشین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com