Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drive the green
U
با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hole in one
U
گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
nodal point
U
نقطه اغاز
initial point
U
نقطه اغاز
initial boiling point
U
نقطه اغاز جوشش
upfield
U
نقطه اغاز بازی
set position
U
اماده در نقطه اغاز
kickoff
U
ضربه اغاز بازی
kick off
U
ضربه اغاز بازی
barriers
U
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier
U
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
greenie
U
ضربه در اغاز هر بخش بارسیدن به هدف
check point
U
علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
tee shot
U
ضربه از نقطه شروع بازی گلف
check mark
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
spot shot
U
ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده
spot ball
U
گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
U
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
dawn
U
اغاز اغاز شدن
dawns
U
اغاز اغاز شدن
dawning
U
اغاز اغاز شدن
dawned
U
اغاز اغاز شدن
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
entrance
U
اغاز
entranced
U
اغاز
outset
U
اغاز
terminus a que
U
اغاز
entrances
U
اغاز
exordium
U
اغاز
abinitio
U
از اغاز
beginning
U
اغاز
commencement
U
اغاز
beginnings
U
اغاز
onset
U
اغاز
scratch line
U
خط اغاز
kick-offs
U
اغاز
entrancing
U
اغاز
origins
U
اغاز
initation
U
اغاز
inception
U
اغاز
incipience or ency
U
اغاز
inchoation
U
اغاز
insteps
U
اغاز
origin
U
اغاز
venues
U
اغاز
venue
U
اغاز
originationu
U
اغاز
getaway
U
اغاز
getaways
U
اغاز
primordium
U
اغاز
kick-off
U
اغاز
initio
U
در اغاز
initiation
U
اغاز
get away
U
اغاز
instep
U
اغاز
kick off
U
اغاز
jump off
U
اغاز
authorship
U
اغاز
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
initiated
U
اغاز کردن
start of taxt
U
اغاز متن
inaugurate
U
اغاز کردن
start of message
U
اغاز پیام
inaugurated
U
اغاز کردن
initiate
U
اغاز کردن
lead off
U
اغاز کردن
initiates
U
اغاز کردن
start of heading
U
اغاز سرفصل
initiating
U
اغاز کردن
start bit
U
بیت اغاز
som
U
اغاز پیام
revival
U
اغاز رونق
soft start
U
اغاز نرم
inaugurates
U
اغاز کردن
debut
U
اغاز کار
begin
U
اغاز شدن
to take to
U
اغاز نهادن
begin
U
اغاز کردن
commenced
U
اغاز کردن
commences
U
اغاز کردن
commencing
U
اغاز کردن
alpha
U
اغاز شروع
wire to wire
U
از اغاز تا فرجام
at the start
U
در اغاز کار
begins
U
اغاز کردن
begins
U
اغاز شدن
commence
U
اغاز کردن
debuts
U
اغاز کار
initialled
U
واقع در اغاز
birth
U
اغاز زاد
to push off
U
اغاز کردن
at first
U
در اغاز کار
birth
U
اغاز کردن
births
U
اغاز زاد
births
U
اغاز کردن
alphas
U
اغاز شروع
inaugurating
U
اغاز کردن
leadoff
U
اغاز ضربت
primed
U
درجه یک اغاز
primes
U
درجه یک اغاز
uppermost
U
از اغاز از ابتدا
takeoffs
U
اغاز پرش
takeoff
U
اغاز پرش
thru
U
از اغاز تاانتها
inchoate
U
اغاز کردن
initialed
U
واقع در اغاز
inaugurator
U
اغاز کننده
prime
U
درجه یک اغاز
launching
U
اغاز کردن
from a to izzard
U
از اغاز تا انجام
initialing
U
واقع در اغاز
push off
U
اغاز کردن
initial
U
واقع در اغاز
initialling
U
واقع در اغاز
initials
U
واقع در اغاز
launch
U
اغاز کردن
launched
U
اغاز کردن
launches
U
اغاز کردن
incept
U
اغاز کردن
incipit
U
شروع و اغاز
self initiated
U
خود اغاز
introductive
U
اغاز کننده
jump off
U
اغاز حمله
revivals
U
اغاز رونق
alpha and omega
U
اغاز و فرجام
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
originates
U
اغاز شدن یاکردن
staggers
U
خط اغاز مسیر هر دونده
originating
U
اغاز شدن یاکردن
stages
U
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
corrosive attack
U
اغاز و توسعه خورندگی
stage
U
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
grid start
U
حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
originated
U
اغاز شدن یاکردن
aurora
U
سرخی شفق اغاز
through
U
از اغاز تا انتها کاملا
staggering
U
خط اغاز مسیر هر دونده
wire
U
خط اغاز یا پایان مسابقه
eolithic
U
متعلق به اغاز عصرسنگ
exordial
U
مربوط به اغاز یا مقدمه
originate
U
اغاز شدن یاکردن
to take arms
U
جنگ اغاز کردن
reoccupy
U
دوباره اغاز کردن
era
U
اغاز تاریخ عصر
new departure
U
اغاز رویه تازه
multilaunching
U
اغاز بکار چندتایی
preface
U
اغاز پیش گفتار
prefaced
U
اغاز پیش گفتار
decadence
U
فساد اغاز ویرانی
prefaces
U
اغاز پیش گفتار
flagman
U
پرچم دار خط اغاز
christmas tide
U
هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com